کرامتهای امام حسین در تاریخ اسلامی
کرامات فراوانی از امام حسین (ع) نقل شده است که هر یک شاهد بر علو مقام و منزلت آن حضرت نزد خداوند و گواهی بر منصب و مقام امامت و نصب الهی است.
نمونههایی از کرامات امام حسین(ع)
کرامات و امور خارقالعاده که از سید الشهداء(ع) در منابع معتبر به ثبت رسیده هر یک شاهد و گواه بر علو مقام و منزلت آن حضرت نزد خداوند و گواهی بر منصب و مقام امامت و نصب الهی است[۱]. چند مورد از این معجزات و کرامات را مطرح میکنیم:
- دعای امام حسین(ع): شیخ طوسی به سند معتبر از امام صادق(ع) روایت کرده است: زنی در مکه طواف میکرد که دست خود را از آستین بیرون آورده بود، مردی دست خود را روی دست آن زن نامحرم گذاشت و بعد از آن دیگر مرد هر چه سعی کرد نتوانست دستش را جدا کند. خبر به والی مکه رسید، چون والی حاضر شد فقها را طلبید. تمام فقها فتوا دادند دست آن مرد خائن باید قطع شود، برای اینکه خلاف اسلام رفتار کرده است. والی گفت: آیا کسی از فرزندان محمد(ص) در این جا هست؟ گفتند: بلی امام حسین(ع) امشب تشریف فرما شدهاند. والی حضرت را طلبید و عرضه داشت: توجه فرمایید چه بلایی بر سر ایشان آمده است! حضرت این منظره را دیده رو به سوی کعبه گردانید و دست به دعا برداشت و مدتی دعا کرد. پس از دعا به سوی آنها آمد و دست آن مرد را گرفته از دست آن زن جدا کرد. پس از این جریان والی عرضه داشت؛ ای پسر رسول خدا آیا عقاب کنم او را به این کاری که کرده است؟ حضرت فرمودند: نه[۲].
- سرنوشت شوم نفرین شدگان: این دسته از کرامات را علاوه بر منابع شیعی که به سند صحیح نقل کردهاند[۳] حتی منابع اصیل اهل سنت نیز به ثبت رساندهاند که از موارد بسیار زیاد فقط برای نمونه به یک نقل از طبری تاریخ نگار معروف اهل سنت اشاره میکنیم: عبیدالله بن ابی حصین ازدی زمانی که به دستور عمر سعد آب را بر امام حسین(ع) بست سوگند یاد کرده و خطاب به آن حضرت گفت از این آب ننوشی تا از تشنگی بمیری. امام حسین(ع) او را نفرین کرده که: «"اللهم اقتله عطشا و لا تغفر له ابدا"». حمید بن مسلم سوگند اکید یاد میکند بعد از حادثه کربلا او را در بستر دیدم از فرط تشنگی مرتب آب مینوشید تا شکمش پر شده و قی میکرد اما هنوز تشنه بود تا جان سپرد[۴].
- کرامتهای قبر و تربت مطهر امام حسین(ع): برای قبر مطهر سید الشهدا و تربت آن سالار شهیدان کرامتهایی به تواتر نقل شده است، حتی بنابر روایات معتبر خداوند تعالی در تربت آن حضرت شفا عنایت فرموده است: محمد بن مسلم از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل میکند: «إن الله تعالی عوض الحسین(ع) من قتله أن جعل الإمامة فی ذریته، و الشفاء فی تربته، و إجابة الدعاء عند قبره، و لا تعد أیام زائریه جائیا و راجعا من عمره»[۵]. به یک مورد از کرامتهای قبر مطهر[۶] اشاره میشود: وقتی به فرمان متوکل عباسی و برای تخریب آثار قبر و متفرق ساختن شیعه از تجمع پیرامون آن مرقد مطهر به آن منطقه آب بستند، آب نزدیک قبر که میرسید از پیشروی باز میماند و انباشته میشد و برمیگشت و محوطه قبر همچنان خشک بود. چون محل جمع شدن آب را حایر گویند، محدوده قبر آن حضرت حائر نام گرفت[۷].[۸]
- در کتاب الإرشاد نقل است که: صبحدم، عبیداللّه بن زیاد، سرِ حسین(ع) را روانه کرد و آن را در همه کوچههای کوفه و قبیلههای آن چرخاند و از زید بن ارقم روایت شده که گفته است: سر حسین(ع) را بر من گذراندند. سر بر نیزه بود و من، در حجرهای [نشسته] بودم. هنگامی که به روبهروی من رسید، شنیدم که میخوانَد: ﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا﴾[۹]. به خدا سوگند مو بر تنم راست شد و فریاد زدم: به خدا سوگند، سرِ تو ـ ای فرزند پیامبر خدا ـ، شگفتتر و شگفتتر است![۱۰]
- از منهال بن عمرو نقل شده است: به خدا سوگند، من سر حسین بن علی(ع) را هنگامی که میبردند دیدم. من در دمشق بودم و جلوی سر، مردی سوره کهف را قرائت میکرد تا به این سخن خدای متعال رسید: ﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا﴾[۱۱]. آنگاه خداوند، سر را به سخن در آورد و با شیوایی تمام گفت: «شگفتتر از ماجرای اصحاب کهف، کُشتن و بردن من است»[۱۲]
- از ابو قبیل نقل است: هنگامی که حسین بن علی(ع) کشته شد، سرش را جدا کردند و [در راه] در اولین منزل که فرود آمدند، شراب نوشیدند و به خاطر سر، شب را بیدار مانده بودند که قلمی آهنین از دیوار در برابرشان بیرون آمد و با خطّی خونین نوشت: آیا امّتی که حسین را کشتهاند شفاعت جدّش را در روز حساب، امید میبرند؟! آنان [ترسیدند و] سر را نهاده، گریختند و سپس بازگشتند[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص۳۶، الباب الخامس، عشر معجزات أبی عبدالله الحسین بن علی بن أبی طالب(ع) و بحار، ج ۴۴، ص۱۸۰.
- ↑ شاید مراد این بود که همان رسوا شدن میان مردم کیفر رفتارش بوده است. ر.ک: تهذیب الاحکام، ج ۴، ص۴۷۰ و مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص۵۱ و بحار، ج ۴۴، ص۱۸۳.
- ↑ ر.ک: الثاقب فی المناقب، ص۳۴۰ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص، ۳۶ و پرتوی از عظمت حسین، ص۹۲.
- ↑ ر.ک: تاریخ طبری، ج ۴، ص۳۱۲.
- ↑ الأمالی للطوسی، ص۳۱۷ و کفایة الأثر، ص۱۶ و بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط – القدیمة)، ص۲۱۱ و عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال ج ۱۷ – الحسین(ع) ص۷۱۶ – باب أن الشفاء فی تربته و ما ظهر فی ذلک من معجزته(ع).
- ↑ برای آگاهی بیشتر ر.ک: جلاء العیون، ص۴۸۳، فصل ۲۲، معجزات و غرائبی که نزد مرقد مطهر و تربت آن حضرت ظاهر گردیده.
- ↑ حائر حسینی در فقه در باب نماز مسافر حکم خاص دارد که عبارت است از جواز اتمام در سفر.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص۳۱-۳۳.
- ↑ «آیا پنداشتهای که اصحاب کهف و رقیم از نشانههای ما (چیزی) شگرف بودهاند؟» سوره کهف، آیه ۹.
- ↑ «وَ لَمَّا أَصْبَحَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ بَعَثَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَدِيرَ بِهِ فِي سِكَكِ الْكُوفَةِ كُلِّهَا وَ قَبَائِلِهَا. فَرُوِيَ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ أَنَّهُ قَالَ مُرَّ بِهِ [أَي بِرَأْسِ الحُسَیْنِ(ع)] عَلَيَّ وَ هُوَ عَلَى رُمْحٍ وَ أَنَا فِي غُرْفَةٍ فَلَمَّا حَاذَانِي سَمِعْتُهُ يَقْرَأُ ﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا﴾ فَقَفَ وَ اللَّهِ شَعْرِي وَ نَادَيْتُ رَأْسُكَ وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَعْجَبُ وَ أَعْجَبُ»؛ الإرشاد، ج۲، ص۱۱۷؛ کشف الغمّة، ج۲، ص۲۷۹.
- ↑ «آیا پنداشتهای که اصحاب کهف و رقیم از نشانههای ما (چیزی) شگرف بودهاند؟» سوره کهف، آیه ۹.
- ↑ «أَنَا وَ اللَّهِ رَأَيْتُ رَأْسَ الْحُسَيْنِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَ أَنَا بِدِمَشْقَ وَ بَيْنَ یَدَیِ الرَّأْسِ رَجُلٌ يَقْرَأُ سورَةَ الْكَهْفِ حَتَّى بَلَغَ قَوْلَهُ تَعَالَی: ﴿أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا﴾ فَأَنْطَقَ اللَّهُ الرَّأْسَ بِلِسَانٍ ذَرِبٍ، فَقَالَ: أَعْجَبُ مِنْ أَصْحَابِ الْكَهْفِ قَتْلِي وَ حَمْلِي»؛ تاریخ دمشق، ج۶۰، ص۳۷۰؛ الخرائج والجرائح، ج۲، ص۵۷۷، ح۱.
- ↑ «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) إِحْتَزُّوا رَأْسَهُ وَ قَعَدُوا فِي أَوَّلِ مَرْحَلَةٍ يَشْرَبُونَ النَّبِيذَ يَتَحَيَّوْنَ بِالرَّأْسِ فَخَرَجَ عَلَيْهِمْ قَلَمٌ مِنْ حَدِيدٍ مِنْ حَائِطٍ فَكَتَبَ بِسَطْرِ دَمٍ: «أَ تَرْجُو أُمَةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناً / شَفَاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسَابِ!» فَهَرَبُوا وَ تَرَكُوا الرَّأْسَ ثُمَّ رَجَعُوا» (المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۲۳ ش۲۸۷۳).
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص۶۵۹ ـ ۶۶۰.