مرجع تقلید
شیعه |
---|
مقدمه
- یکی از اموری که در دوران غیبت کبرا اهمیت ویژهای دارد، تقلید از مجتهد جامع شرایط است. علمای شیعه امامیه میگویند: عمل به تقلید، به دلایل عقلی و نقلی لازم و واجب است. عقل، دستور میدهد که فرد ناآگاه، از دانشمندی آگاه و دانا راهنمایی بجوید و از او تقلید کند.
- مرجع تقلید، مجتهدی عادل و وارسته است که قوانین اسلام را بر اساس قرآن، سنت، اجماع و عقل استنباط میکند. سلسله مراجع بزرگ تقلید از رحلت چهارمین نایب ویژه "ابو الحسن علی بن محمد سمری" در سال ۳۲۹ ق به بعد آغاز شد. در این زنجیره، نام محمد بن یعقوب کلینی، محمد بن علی بن بابویه قمی و ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، تا امام خمینی که همه از مجتهدان شیعه و مراجع تقلید میباشند، قابل ذکر است.
- نجف اشرف، از زمان شیخ طوسی، مرکز علمی شیعه قرار گرفت و مجتهدان بزرگ بیشتر، آنجا به تحصیل علم پرداختند. به نظر نمیرسد که نهاد مرجع تقلید، تا پیش از زمان شیخ محمد حسن اصفهانی نجفی جنبه مرکزیت عام یافته باشد. جانشین بلافصل او شیخ مرتضی انصاری بزرگترین مجتهد زمان خود به شمار میرفت. از آخرین مراجع تقلید که به رحمت ایزدی پیوسته و در زمان خود نزد طبقات مختلف جامعه مقبولیت عمومی داشتند، سید ابو الحسن اصفهانی، حاج آقا حسین بروجردی و سید روح للّه موسوی خمینی را میتوان نام برد[۱].
مقدمه
- امامان معصوم، پیروان خود را در عصر غیبت امام زمان (ع) به فقهای عادل شیعه ارجاع دادهاند و فرمودهاند در "حوادث واقعه" و رخدادها به راویان احادیث و آشنایان به کلام و نظر أئمه رجوع کنند. از این رو به فقیه جامع الشرایط "مَرجع" گفته میشود. مردم با مراجعه به مرجع تقلید، احکام دینی خود را میشناسند و به آن عمل میکنند.
- مرجعیت، همان مقام علمی و دینی است که عالمان دین دارند و دلیل آن، روایات أئمه است. نظر فقهی و دینی مرجع تقلید، برای مردم دیندار، حجت شرعی است و عمل به آن را وظیفه خود میدانند. از این رو نهاد مرجعیت در طول تاریخ شیعه به خصوص در صد سال اخیر، موقعیت و حساسیت مهمی یافته و به عنوان پشتوانه همبستگی دینی مردم به شمار میرود و سدی محکم در برابر نقشههای دشمنان با تحریفهای دینی با گسترش مفاسد اجتماعی است.
- مرجع تقلید، در نظر مقلدان از قداست و محبوبیت خاصی برخوردار است و نظر او را نظر امام معصوم میدانند[۲].
منابع
پانویس
- ↑ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۹۰.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۶.