معراج در معارف و سیره امام جواد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

حسین بن عباس از امام جواد (ع) روایت می‌کند: درباره آیات اولیه سوره نجم فرمود: اما آیه شریفه‌ی: ﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى[۱]، دوست شما، محمد (ص) هرگز منحرف نشده است. آنچه درباره علی (ع) می‌گوید، جز وحی نیست، اراده و حکم الهی بر زبان او جاری شده است و از جانب خود هیچ نمی‌گوید. سپس خداوند فرمود: ﴿عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى[۲] و او را به مسافرت آسمانی و عوالم بالا بردند. ﴿ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى * وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى[۳]. در شب معراج، آن قدر او را به وجود واجب الوجود خداوند نزدیک کردند، که میان سخن خدا و شنیدن وی، فقط به اندازه قوس کمانی فاصله بود. ﴿فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى[۴]. پس از بازگشت رسول خدا (ص)، مردم از گفت‌وگوی نزدیک وی با خداوند پرسیدند. آن حضرت فرمود: خداوند در پیام و وحی خویش به من چنین فرمود: علی سید و آقای همه اوصیای من است. او امام و پیشوای همه پرهیزگاران و اولین خلیفه و جانشین خاتم انبیاست.

گروهی از افراد حاضر، سخن پیامبر اکرم (ص) را قطع کردند و گفتند: یا رسول الله، آنچه درباره علی گفتی، آیا جزو مأموریت الهی و رسالت پیامبری بود؟ خداوند به رسولش می‌فرماید: به آنان بگو: ﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى[۵] من در آنچه دیده و شنیده‌ام، شک و تردید ندارم! ﴿أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى[۶]. سپس فرمود: فرمان الهی چیز دیگری است که حالا برایتان بیان می‌کنم. من مأمورم که علی را به جانشینی خویش منصوب نمایم و بگویم او پس از من مولا و ولی شما خواهد بود. او مانند کشتی در میان دریا در روز طوفانی است. هر کس بر آن سوار شود، نجات می‌یابد و هر کس از آن جدا شود، به مرگ حتمی دچار خواهد شد[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. «که همنشین شما گمراه و بیراه نیست» سوره نجم، آیه ۲.
  2. «آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۵.
  3. «توانای خردمندی که راست ایستاد * و او در افق فراتر بود * سپس نزدیک شد و فروتر آمد * آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۶-۹
  4. «پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد» سوره نجم، آیه ۱۰.
  5. «دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،» سوره نجم، آیه ۱۱.
  6. «پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟» سوره نجم، آیه ۱۲.
  7. «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي قَوْلِهِ ﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى يَقُولُ مَا ضَلَّ فِي عَلِيٍّ (ع) وَ مَا غَوَى وَ ما يَنْطِقُ فيه عَنِ الْهَوى‌، و ما كان ما قال فيه إلا بالوحي الذي أوحي إليه- ثم قال: ﴿عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ثم أذن له فوفد إلى السماء فقال ﴿ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى * وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى [فتدانى‌] ﴿فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى كان بين لفظه و بين سماع محمد (ص) كما بين وتر القوس و عودها ﴿فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى. فَسُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَنْ ذَلِكَ الْوَحْيِ، فَقَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّ عَلِيّاً سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ [الْمُؤْمِنِينَ‌] وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ- وَ أَوَّلُ خَلِيفَةٍ يَسْتَخْلِفُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ، فَدَخَلَ الْقَوْمُ فِي الْكَلَامِ فَقَالُوا: أَ مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ رَسُولِهِ فَقَالَ اللَّهُ جَلَّ ذِكْرُهُ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) قُلْ لَهُمْ ﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ثُمَّ رَدَّ عَلَيْهِمْ فَقَالَ ﴿أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى ثُمَّ قَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ (ص) قَدْ أُمِرْتُ فِيهِ بِغَيْرِ هَذَا- أُمِرْتُ أَنْ أَنْصِبَهُ لِلنَّاسِ- وَ أَقُولَ لَهُمْ هَذَا وَلِيُّكُمْ مِنْ بَعْدِي- وَ هُوَ بِمَنْزِلَةِ السَّفِينَةِ يَوْمَ الْغَرَقِ- مَنْ دَخَلَ فِيهَا نَجَا وَ مَنْ خَرَجَ مِنْهَا غَرِقَ. ثم قال ﴿وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى يقول: رأيت الوحي مرة أخرى ﴿عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى التي يتحدث تحتها الشيعة في الجنان. ثم قال الله قل لهم: ﴿إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى يقول: إذ يغشى السدرة ما يغشى من حجب النور و ﴿مَا زَاغَ الْبَصَرُ يقول: ما عمي البصر عن تلك الحجب وَ ما طَغى يقول: و ما طغى القلب بزيادة فيما أوحي إليه و لا نقصان ﴿لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى يقول: لقد سمع كلاما لو لا أنه قوي ما قوي»؛ (تفسیر قمی، ج۲، ص۳۳۴، س ۱۰).
  8. طباطبایی اشکذری، سید ابوالفضل، دانشنامه جوادالائمه، ص ۳۲۶.