سوره نجم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

پنجاه و سومین سوره قرآن و بیست و سومین آن به ترتیب نزول، نازل شده در مکه با موضوعات وحی، معراج پیامبر اکرم (ص)، اعراض از مشرکین و اجتناب از انواع شرک. علت نامگذاری سوره، آیه اول آن است که خداوند به ستاره، آن هنگام که فرود آمده و غروب کند قسم یاد کرده است: وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى[۱]. و همین سوره از سوره‌های بیست وسه‌گانه‌ای است که با سوگند آغاز می‌گردد. همچنین سومین سوره از سوره‌های چهارگانه عزایم (دارای سجده واجب است که آیه فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا[۲] آن سجده واجب دارد.

دارای ۶۲ آیه و ۳۵۹ کلمه است. از نظر حجم از گروه سوره‌های «طوال» در سوره‌های «مفصّلات» و در حدود نیم حزب است.

امام صادق (ع) فرمود: «کسی که پیوسته سوره نجم را در هر روز یا در هر شب تلاوت کند در میان مردم فردی شایسته شناخته می‌شود، خداوند او را می‌آمرزد و در میان مردم محبوبیت به دست می‌آورد».

این سوره طی ۱۴ آیه عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى وَهُوَ بِالأُفُقِ الأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى [۳] به گوشه‌هایی از معراج حضرت محمد (ص) و مقام قرب او که از قاب قوسین هم فراتر و نزدیک‌تر بوده است اشاره می‌کند (و قسمت اول آن در آغاز سوره اسراء ذکر شده است). توصیف اعمال، افکار و عقاید خرافی بت‌پرستان و مشرکان، شرایط استفاده از توبه، مغفرت و الطاف خاص الهی، آثار اعمال انسان در هر دو جهان و اشاره به سرگذشت بعضی از ملل و اقوام گذشته، مردم‌شناسی و اینکه هر کس اعمال خویش است و هیچکس بار گناه دیگران را بر دوش نمی‌کشد، بخشی از موضوعات این سوره است.

ساختار

سوره نجم دارای ۵ بخش است.

وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَىعَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى وَهُوَ بِالأُفُقِ الأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى [۴] (وحیای را که به رسول خدا (ص) می‌شود تصدیق و توصیف می‌کند، لکن در اینجا روایات بسیار زیادی از ائمه (ع) صادر شده که به صراحت فرمودهاند: مراد از این آیات، این نیست که مطلق وحی را بیان و توصیف کند، بلکه مراد بیان یک قسم وحی است و آن وحی به طور مشافهه و رو در رو است که در شب معراج خدای سبحان با رسول گرامیش داشت).

أَفَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَالْعُزَّى وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرَى أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الأُنثَى تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى أَمْ لِلإِنسَانِ مَا تَمَنَّى فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَالأُولَى وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلاَّ مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاء وَيَرْضَى إِنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الأُنثَى وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا [۵] (این آیات مقابله با شرک را تبیین کردهاند).

فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلا تُزَكُّوا أَنفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى وَأَعْطَى قَلِيلا وَأَكْدَى أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى [۶] (اعراض از مشرکین و منکرین ولایت).

أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَأَن لَّيْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الأَوْفَى وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالأُنثَى مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الأُخْرَى وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الأُولَى وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى فَبِأَيِّ آلاء رَبِّكَ تَتَمَارَى [۷](سیاق نه آیه از آیات اول این بخش، روایاتی را که در شأن نزول وارد شده تصدیق می‌کند، در آن روایات آمده که مردی از مسلمانان اموال خود را در راه خدا انفاق کرد، مردم او را سرزنش کردند که اتفاق در راه خدا هم حدی دارد و او را از فنای مالش زنهار داده و از گرفتار شدن به فقر ترساندند و به او که زیر بار نمی‌رفت گفتند: اگر ترک انفاق گناه داشت به گردن ما، آن مرد هم پذیرفت و دیگر انفاق نکرد. به مناسبت این واقعه، آیات نُه‌گانه مذکور نازل شد. که خدای سبحان به طور اشاره متعرض این داستان شده و به منظور بیان حقیقت مطلب در این مسئله، مطالبی از صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى[۸] نقل و ادعاهای مشرکین را ابطال کرده است. همچنین در این آیات، حق مطلب در مسئله ربوبیت و الوهیت را روشن کرده می‌فرماید: خلقت و تدبیر تنها از آن خدا است و تمامی آن به خدا منتهی می‌شود و خدای سبحان هر چه خلق کرده و تدبیر نموده طوری خلق و تدبیر کرده که نشئهای دیگر را به دنبال داشته باشد، تا در آن نشاء جزای کافر و مؤمن و مجرم و متقی را بدهد و لازمه چنین خلقتی تشریع دین است پس باید بندگان را به تکالیفی مکلف کند که کرده است و شاهدش هم، این است که امّت‌های گذشته را که یکی پس از دیگری آمدند و زیر بار دین و تکالیف او نرفتند هلاک کرد، مانند قوم نوح و عاد و ثمود و مؤتفکه).

هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الأُولَى أَزِفَتِ الآزِفَةُ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ وَتَضْحَكُونَ وَلا تَبْكُونَ وَأَنتُمْ سَامِدُونَ فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا [۹] (آنگاه بعد از نقل این داستان‌ها از صحف انبیای گذشته، خاطرنشان کرده که این نذیرِ رسول خدا (ص) هم از جنس همان هشدار به امّت‌های گذشته است و اینکه قیامت نزدیک است و سپس در آخر سوره، روی سخن را متوجه به ایشان نموده که برای خدا سجده و عبادت کنید).

طباطبایی در المیزان سوره نجم را به سه فصل تقسیم کرده است؛ شامل:

آیات ۱ - ۱۸،

آیات ۱۹ -۳۲،

آیات ۳۳ - ۶۲.

ولی گنابادی به ۴ بخش تقسیم کرده است؛ شامل:

آیات ۱ - ۱۸،

آیات ۱۹ - ۲۸،

آیات ۲۹ -۳۵،

آیات ۳۶ - ۶۲[۱۰].

غرض این سوره یادآوری اصول سه‌گانه اسلام، یعنی وحدانیت خدای تعالی در ربوبیت، معاد و نبوت عامه و خاصه و عظمت رسول اللّه است. البته اول به مسئله نبوت پرداخته، وحیی را که به رسول خدا (ص) شده، تصدیق و توصیف نموده و مقام بلند قرب معنوی رسول اللّه را قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى[۱۱] برشمرده است؛ آنگاه متعرض مسئله توحید می‌شود و بتها و شرکای مشرکین را نفی می‌کند. پس از آن، به مسئله سوم پرداخته، وضع منتهی شدن خلقت و تدبیر عالم به خدای تعالی و زنده کردن مردگان و خنداندن و گریاندن و اغناء و اقناء و تعذیب و دعوت و انذار را توصیف نموده، سوره را با اشاره به مسئله معاد و امر به سجده و عبادت ختم می‌کند.

اختتام و افتتاح سوره در تقارن مفهومی راجع به حقانیت قرآن و هشدار به نافرجامی زندگی مشرکین است که در تعارض با شأن و مقام بندگی متعالی رسول اللّه در دنیا و آخرت است. شاید اعراض از مشرکین اجتناب از انواع شرک موضوع محوری این سوره باشد.

نکات: دانشمندان در کیفیت معراج رسول اللّه اختلاف کرده‌اند. بعضی گفته‌اند: در خواب صورت گرفته و بعضی گفته‌اند: در بیداری بوده است. آنهایی هم که گفته‌اند در بیداری بوده، اختلاف کرده‌اند که آیا با روح و بدن مادیش هر دو به معراج رفته و یا تنها با روحش. ابن‌شهرآشوب (صاحب مناقب) می‌گوید: اعتقاد شیعه این است که معراج از مسجد الحرام تا مسجد اقصی با روح و جسم هر دو بوده و آیه اسراء هم بر همین مقدار دلالت دارد و اما از مسجد اقصی تا آسمانها، بعضی از علمای اسلام گفته‌اند: آن نیز با جسم و روح هر دو بوده و بسیاری از علمای شیعه نیز با ایشان موافقت کرده‌اند و بعضی دیگر گفته‌اند که: از مسجد اقصی تا آسمان تنها روحانی بوده و بعضی از علمای متأخّر نیز متمایل به این قول شده‌اند. و اما اینکه معراج در خواب بوده باشد، سخنی است که اصلاً نباید به آن توجه شود[۱۲].

مهم‌ترین اشاره به مقام شامخ ولایت معنوی رسول الله و مرتبه بی‌نظیر قرب ایشان نزد خدای تعالی در آیه قَابَ قَوْسَيْنِ و سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى[۱۳] ذکر شده است. در تعبیر از این معنا به این عبارت، اشاره لطیفی است که سیر رسول خدا از خدا و به سوی خدا و در خدا و به سبب خدا و با خدای تعالی بوده است[۱۴].

این آیات برتری مقام معنوی و عرفانی رسول الله را بر انبیاء و اولیاء الله دیگر بیان کرده است. «گفته‌اند موسی چون از حضرت مناجات بازگشت با وی نور هیبت بود و عظمت، لاجرم هر که در وی نگریست نابینا گشت، باز مصطفی (ص) چون از حضرت مشاهدت بازگشت با وی نور انس بود، تا هر که در وی نگرید بینایی وی بیفزود. آن مقام اهل تلوین است و این مقام ارباب تمکین. عرفا در باب این آیات (قاب قوسین – سدرةالمنتهی) مطالب زیادی نوشته‌اند[۱۵] و روایات نیز در باب آن زیاد وارد شده است[۱۶].

هیچ انسانی هیچ چیزی را به ملکیت واقعی مالک نیست، تا اثر آن ملکیت (که یا خیر است یا شر یا نفع است یا ضرر) عایدش شود، مگر آن عملی را که انجام داده و جد و جهدی که نموده، تنها آن را دارا است و اما آنچه دیگران کرده‌اند اثر خیر یا شرّش عاید انسان نمی‌شود. آیه شریفه وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى[۱۷] شامل دو انتها در هر چیز می‌شود. یکی انتها از حیث آغاز خلقت که وقتی درباره خلقت هر چیز به عقب برگردیم به خدای تعالی منتهی می‌شود و دیگری از حیث معاد که وقتی از طرف آینده‌اش پیش برویم خواهیم دید تمامی موجودات دوباره به سوی او محشور میشوند. در الدّر المنثور است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که گفت: وقتی آیه شریفه أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ[۱۸] نازل شد، دیگر کسی آن جناب را خندان ندید تا از دنیا رفت. از نبی اکرم (ص) روایت شده که به علی (ع) فرمود: خداوند تو را با من در هفت جا شاهد و حاضر قرار داد که شب معراج یکی از آنها است.[۱۹]

حقانیت سخنان پیامبر درباره عدم شفاعت فرشتگان برای مشرکان
گفتار سوم؛ آیه ۵۶-۶۲
حقانیت سخن قرآن درباره عذاب کافران
گفتار دوم؛ آیه ۱۹-۵۵
نادرستی پندار مشرکان درباره شفاعت فرشتگان
گفتار اول؛ آیه ۱-۱۸
همه سخنان پیامبر از سوی خداست
مطلب اول؛ آیه ۵۶-۵۸
تنها خدا می‌تواند عذاب را از انسان دور کند
پاسخ اول؛ آیه ۱۹-۲۳
بت‌ها تندیس دختران خدا نیستند
مطلب اول؛ آیه ۵-۱۸
همه سخنان پیامبر، وحی الهی است
مطلب دوم؛ آیه ۵۹-۶۲
باورنداشتن و سبک‌شمردن معارف قرآن درباره قیامت
پاسخ دوم؛ آیه ۲۴-۲۶
شفاعت فرشتگان مشروط به اذن خداست
مطلب دوم؛ آیه ۵-۱۸
پیامبر، فرشته وحی را می‌بیند و از او تعلیم می‌گیرد
پاسخ سوم؛ آیه ۲۷-۳۰
فرشتگان را دختر خدا نامیدن، نشانه جهل مشرکان است
پاسخ چهارم؛ آیه ۳۱-۳۲
پاداش و جزای انسان‌ها تنها به دست خداست
پاسخ پنجم؛ آیه ۳۳-۴۱
هرکس مسئول اعمال خویش است
پاسخ ششم؛ آیه ۴۲-۵۵
تدبیر همه امور به‌دست خداست


منابع

پانویس

  1. «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛» سوره نجم، آیه ۱.
  2. «بنابراین به خداوند سجده برید و (او را) بپرستید!» سوره نجم، آیه ۶۲.
  3. «آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است. توانای خردمندی که راست ایستاد. و او در افق فراتر بود. سپس نزدیک شد و فروتر آمد. آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید. پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد. دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت، پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود. کنار درخت سدری که در واپسین جای است که نزد آن بوستان‌سراست هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند. چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید. بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۵-۱۸.
  4. «سوگند به ستاره چون فرو افتد؛ که همنشین شما گمراه و بیراه نیست. و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید. آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است. توانای خردمندی که راست ایستاد. و او در افق فراتر بود. سپس نزدیک شد و فروتر آمد. آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید. پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد. دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت، پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود. کنار درخت سدری که در واپسین جای است که نزد آن بوستان‌سراست هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند. چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید. بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱-۱۸.
  5. «آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟ و آن سومین بت دیگر «منات» را؟ آیا برای شما پسر و برای او دختر است؟ آنگاه این بخش کردنی ستمگرانه است. آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است. مگر برای انسان آنچه آرزو کند خواهد بود؟ (هرگز!) زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است. و بسا فرشته‌هایی در آسمان‌هاست که میانجیگریشان هیچ به کار نمی‌آید مگر پس از آنکه خداوند برای کسی که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد. آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند فرشتگان را به نام‌های مادینه می‌نامند. و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۱۹-۲۸.
  6. «پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان. این، نهایت دانش آنهاست؛ بی‌گمان پروردگار تو بهتر می‌داند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است. و آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آن خداوند است (و بندگان را می‌آزماید) تا بدکاران را برای آنچه کرده‌اند کیفر دهد و آنان را که نیکی ورزیده‌اند، به نیکی پاداش بخشد. همانان که از گناهان بزرگ و کارهای زشت- مگر گناهان کوچک- پرهیز می‌کنند، بی‌گمان پروردگارت را آمرزشی گسترده است، او آن هنگام که شما را از زمین پدید آورد و آن هنگام که شما جنین‌هایی در شکم مادرانتان بودید به شما داناتر بود پس خود را به پاکی نستایید که او به آنکه پرهیزگاری ورزد داناتر است. و آیا آن کس را که روی گرداند دیدی؟ و اندکی بخشید و دست بداشت. آیا او علم غیب دارد که (همه چیز را) می‌بیند؟» سوره نجم، آیه ۲۹-۳۵.
  7. «یا او را از آنچه در صحیفه‌های موسی است آگاه نکرده‌اند؟ و (از صحیفه‌های) ابراهیم که (عهد پیامبری را) بی‌کم و کاست به جای آورد؟ که هیچ باربرداری بار گناه دیگری را برنمی‌دارد. و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود. و اینکه (بهره) کوشش وی زودا که دیده شود. سپس او را برابر آن کیفری هر چه تمام‌تر می‌دهند. و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست. و اینکه اوست که می‌خنداند و می‌گریاند. و اینکه اوست که می‌میراند و زنده می‌گرداند. و اینکه او دو گونه نر و ماده را آفرید ... از نطفه‌ای، آنگاه که فرو ریخته شود. و اینکه آفرینش جهان دیگر با اوست. و اوست که بی‌نیاز می‌گرداند و سرمایه می‌بخشد. و اوست که پروردگار (ستاره) شعری است. و اوست که قوم نخستین عاد را نابود کرد. و (نیز) ثمود را که (چیزی از آنها) بر جای ننهاد. و (نیز) پیش از آن، قوم نوح را که ستمگرتر و سرکش‌تر بودند. و شهرهای زیر و روشده (ی قوم لوط) را نگونسار کرد. و به آن فرو پوشاند آنچه فرو پوشاند. پس به کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارت شک می‌ورزی؟» سوره نجم، آیه ۳۶-۵۵.
  8. «صحیفه‌های ابراهیم و موسی» سوره اعلی، آیه ۱۹.
  9. «این (پیامبر)، بیم‌دهنده‌ای از همان بیم‌دهندگان نخستین است. (رستخیز) نزدیک شونده، نزدیک شد. جز خداوند آن را آشکار نمی‌کند. و آیا از این گفته به شگفتی می‌افتید؟ و می‌خندید و گریان نمی‌شوید؟ و شما به بازی سرگرمید. بنابراین به خداوند سجده برید و (او را) بپرستید!» سوره نجم، آیه ۵۶-۶۲.
  10. بیان السعاده.
  11. «آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۹.
  12. المیزان.
  13. «کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۴.
  14. الصافی بیان السعاده.
  15. عرفان ثقلین، ص۱۰۷، ۱۱۳؛ کشف الاسرار.
  16. بحار الانوار، ج۱۸.
  17. «و اینکه پایان (هر چیز) به سوی پروردگار توست» سوره نجم، آیه ۴۲.
  18. «و آیا از این گفته به شگفتی می‌افتید؟ و می‌خندید و گریان نمی‌شوید؟» سوره نجم، آیه ۵۹-۶۰.
  19. صفوی، سید سلمان، مقاله «سوره نجم»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
  20. خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.