ابورزین اسدی
(ابورزین اسدی) | |
---|---|
اطلاعات فردی | |
وفات | سنة ۸۵ [۲] |
مذهب | شیعه |
اطلاعات حدیثی | |
راویان از او | ابو حمزه ثمالی[۴] |
تعداد روایات | ۱ |
نسب
نامش، مسعود بن مالک[۵] و خود، برده آزاد کرده ابووائل بوده است[۶]. وی از اصحاب حضرت علی (ع) [۷] و امام حسن (ع) است و احمد بن محمد بن خالد برقی[۸]، شیخ طوسی[۹]، شیخ مفید[۱۰] و ابنشهرآشوب[۱۱]، او را جزء اصحاب امام حسن (ع) به شمار آوردهاند.
وی از علی بن ابیطالب (ع)، معاذ بن جبل، ابن مسعود کرده، عمرو بن اممکتوم، ابن عباس، مصدع ابویحیی، فضل بن بندار و... روایت نقل است و اسماعیل بن ابی خالد، عاصم، عطاء بن سائب، اعمش، منصور و موسی بن ابیعایشه، اسماعیل بن سمیع، مغیره بن مقسم، زبیر بن عدی، علقمه بن مرثد و گروهی دیگر نیز از او روایت نقل کردهاند[۱۲]. مؤلف جامع الرواه نیز روایت ابوحمزه ثمالی را از او در کتاب روضه کافی بعد از حدیث نوح (ع) در روز قیامت[۱۳]، نقل کرده است.
ابورزین درباره حضرت علی (ع) میگوید: "بهترین لباسی که در بر حضرت علی (ع) دیدم، پیراهنی پشمینه و دو برد قطری بود"[۱۴]. وی همچنین درباره سخنرانی امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش، میگوید: حسن بن علی (ع) پس از رحلت پدرش، در جامه سیاه بر منبر کوفه برای ما سخنرانی فرمود[۱۵][۱۶].
ابورزین از دیدگاه دیگران
ابن ابوحاتم میگوید: از ابوزرعه درباره ابورزین پرسیده شد؛ گفت: نامش، مسعود و خود، کوفی و ثقه است[۱۷]. ابنحبان نیز او را در زمره ثقات آورده است[۱۸]. عجلی میگوید: مسعود ابورزین اسدی کوفی ثقه است[۱۹]. ذهبی از او با عنوان فقیه مسن یاد کرده است[۲۰]. مؤلف تهذیب الأسماء میگوید: ابورزین، فقیه، عالم و فهیم بود و افراد بر وثاقت او همنظر بودند[۲۱].
محمد هادی امینی درباره وی مینویسد: او محدث، عالم و از ثقات است و عده زیادی از او روایت کردهاند و در سال ۸۵ ق در گذشته است. نام فرزندش، عبدالله است که در صفین نیز حضور داشته است. در کتابهای فقه نیز احادیثی از او نقل شده است. ابوحمزه ثمالی هم از او روایت کرده است. او کوفی و ثقه است[۲۲].
یحیی بن آدم از ابوبکر بن عیاش، از عاصم، نقل کرده است که ابووائل به من گفت: اینک از پیری و شکستگی ابورزین تعجب میکنی! در زمان عمر او نوجوان و من مردی بودم. او حدیثهایی نقل کرده است[۲۳]. احمد بن عبد الله بن یونس، از ابوبکر بن عیاش، از عاصم نقل کرده است که میگفته است: هرگاه کسی پیش ابووائل میآمد و از او فتوا میخواست، میگفت: پیش ابورزین برو و از او بپرس؛ سپس پیش من بیا و خبر بده که چه پاسخی به تو داده است. ابورزین با او در همان خانه ساکن بود [۲۴].
آیا دو نفر، نام ابورزین اسدی داشتهاند؟ عبدالعزیز بن صهیب از ابوصفیه نقل کرده که ابن زیاد، ابورزین را کشت؛ ابوبکر بن ابوداوود نیز میگوید، نام ابورزین است و اسدی، عبید بود و گردنش در بصره زده شد. او از علی (ع) روایت کرده دوستدار او بود و ابوزرین اسدی دیگری نیز از سعید بن جبیر روایت کرده که اسمش مسعود بن مالک بوده است. اما حاکم ابواحمد، آن دو را یک نفر دانسته که نامشان مسعود بن مالک بوده، در حالی که این، اشتباه است.
برخی در رد سخن کسانی که گمان کردندهاند، این دو، یک نفر بوده گفتهاند، علت اشتباه این بوده که نام هر دو و نام پدرشان و نسبتشان به قبیله و شهر، یکی بوده و اعمش از هر دو روایت کرده است، در حالی که نامشان و تاریخ ولادتشان متفاوت است و کسی که از سعید بن جبیر روایت کرده، از دیگری خیلی کوچکتر است.
ابورزین اسدی که نامش عبید بوده، در زمان عبیدالله بن زیاد بعد از سال ۶۰ ق یا قبل از آن کشته شده است، در حالی که ابورزین، که نامش مسعود بن مالک بوده، تا حدود سال ۹۰ ق زنده بوده است و ابن قانع تاریخ وفاتش را سال ۸۵ ق میداند و خلیفه گفته که او بعد از جماجم وفات یافته است. ابن ابوحاتم در مراسیل از شعبه حکایت کرده که او سماع ابورزین از ابنمسعود را انکار کرده است؛ ابن قطان نیز سماعش را از ابن ام مکتوم منکر شده است[۲۵][۲۶].
ابورزین صحابی یا تابعی؟
ابنشاهین او را در زمره صحابه آورده و از سفیان، از اسماعیل بن سمیع، از أبورزین اسدی روایت کرده است که او گفت: مردی گفت: "یا رسول الله! طبق قول خدای تبارک و تعالی: ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ﴾[۲۷]؛ اما از کجای آیه طلاق سوم استفاده میشود؟" رسول خدا (ص) فرمود: "با نیکی او را رها کردن همان طلاق سوم است"[۲۸].
علامه محمد تقی شوشتری در توضیح این روایت میفرمایند: "ولی این خبر شاهد آن نیست و دلیل طلاق سوم، آیه بعد است که خداوند میفرماید: ﴿فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ﴾[۲۹][۳۰]، ابوموسی همین مطلب را آورده و گفته است که ابورزین از تابعین است و غیر از ابنشاهین کسی او را جزء صحابه ندانسته است[۳۱]. ابنحجر عسقلانی[۳۲] و مؤلف تهذیب الاسماء[۳۳] او را از تابعین دانستهاند[۳۴].
منابع
پانویس
- ↑ معجم الرجال، ج۲۱، ص ۱۵۶، ر۱۴۲۵۹.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۱۹.
- ↑ الکافی جلد ۸ حدیث ۴۲۲.
- ↑ الکافی جلد ۸ حدیث ۴۲۲.
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۶، ص۵۱۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۲، ص۳۵۰.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۱۷.
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۸۸.
- ↑ رجال البرقی، برقی، ص۷.
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۹۶.
- ↑ الاختصاص، شیخ مفید، ص۷.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۴۰.
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۶، ص۵۱۷؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر ۱۱۸، ص۱۰؛ الإصابه، ابن حجر ۱۲۶، ص۷.
- ↑ روضه کافی، کلینی، ج۸، ص۲۸۱.
- ↑ جامع الرواه، اردبیلی، ج۲، ص۳۸۵.
- ↑ الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۱۲ و المناقب، موفق بن احمد، ص۱۲۰.
- ↑ کرمی، فاطمه، مقاله «ابورزین الاسدی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۵۳-۱۵۴.
- ↑ مقتل الامام امیرالمؤمنین (ع)، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.
- ↑ مقتل الامام امیرالمؤمنین (ع)، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.
- ↑ مقتل الامام امیرالمؤمنین (ع)، ابن أبی الدنیا، ص۹۵.
- ↑ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۶، ص۵۱۷.
- ↑ و کان ابورزین فقیها عالما فهما و اتفقوا علی توثیقه؛ تهذیب الاسماء و اللغات، نووی، ج۲، ص۴۱۰.
- ↑ اصحاب امیر المؤمنین (ع)، محمد هادی امینی، ج۲، ص۵۳۵.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر ۱۰، ص۱۱۸؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸؛ الإصابه، ابن حجر ۷، ص۱۲۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۲۸۱.
- ↑ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۰، ص۱۱۸- ۱۱۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۶.
- ↑ کرمی، فاطمه، مقاله «ابورزین الاسدی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۵۴-۱۵۶.
- ↑ «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم، ج۲، ص۴۱۹؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج۱، ص۴۶۱.
- ↑ «آنگاه اگر زن را (سومین بار) طلاق داد دیگر بر او حلال نیست تا آنکه به مرد دیگری شوهر کند» سوره بقره، آیه ۲۳۰.
- ↑ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۱، ص۳۲۸.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۱۰۹-۱۱۰.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۷، ص۱۲۵.
- ↑ تهذیب الاسماء و اللغات، نووی، ج۲، ص۴۰۹.
- ↑ کرمی، فاطمه، مقاله «ابورزین الاسدی»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص ۱۵۶.