نصر بن ابی‌نیزر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آشنایی اجمالی

«نصر» فرزند ابی نیزر، از خدمتگزاران[۱] و یاران حضرت علی (ع)[۲]، امام حسن[۳] و امام حسین (ع)[۴] بود.

پدرش ابی نیزر از فرزندان ملوک عجم یا از اولاد نجاشی، پادشاه حبشه بوده است. در چگونگی آمدن ابی نیزر به خدمت رسول خدا (ص)، در منابع تاریخی توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌‌کند که نصر در همان کودکی که در حبشه می‌‌زیسته متمایل به اسلام شد. وی را خدمت رسول خدا (ص) آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان زمان پیامبر به تربیت و پرورش او همت گمارد و پس از ایشان با امیر مؤمنان (ع) و فرزندان آن حضرت به سر می‌‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم هدیه، به رسول خدا (ص) اهدا شده وسپس با امیرمؤمنان (ع) و در نخلستان‌های اطراف مدینه به کار اشتغال داشته است.

حدیث معروفی است از ابی نیزر روایت شده، گواه بر این مدعاست[۵].

نصر فرزند ابی نیزر به تبعیت و پیروی از پدرش پس از شهادت امیرمؤمنان علی (ع) به امام حسن (ع) ملحق شد، بعد به امام حسین (ع) و از مدینه با کاروان امام حسین (ع) به مکه آمد و از آنجا به کربلا رفت و در روز عاشورا در همان حمله نخست به شهادت رسید[۶][۷]

ابونیزر در اصحاب امام علی

"أبو نیزر" از فرزندان ملوک عجم یا از اولاد نجاشی، پادشاه حبشه بوده است. در چگونگی آمدن أبو نیزر به خدمت رسول خدا (ص) و اسلام آوردن او، در منابع تاریخی توضیح زیادی نیامده است. فقط سماوی از کامل مبرد نقل می‌کند که نصر بن ابی نیزر در همان کودکی که در حبشه می‌زیسته متمایل به اسلام شد. وی را خدمت رسول خدا (ص) آوردند و اسلام را پذیرفت و از همان زمان پیامبر خدا (ص) به تربیت و پرورش او همت گمارد و پس از ایشان با امیر مؤمنان (ع) و فرزندان آن حضرت به سر می‌برد. برخی هم گفته‌اند او از فرزندان ملوک عجم بوده که به رسم هدیه، به رسول خدا (ص) اهدا شده و سپس با امیر مؤمنان (ع) در نخلستان‌های اطراف مدینه به کار اشتغال داشته است[۸].

و حدیث معروف حضور علی (ع) در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه از أبو نیزر روایت شده. خلاصه روایت از زبان أبو نیزر چنین است او می‌گوید: من در مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه مشغول کار بودم که حضرت علی (ع) نزدم آمد و فرمود: "آیا چیزی برای طعام داری؟"[۹]؛ عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‌ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. وقتی غذا آورده شد، حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شُست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، کنار جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شُست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت: "کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است"[۱۰].

أبو نیزر می‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس‌زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر أبو نیزر "كأنها عن جزور"، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، "خدا را شاهد می‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم"[۱۱]. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه أبو نیزر و بُغيبغه) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسینم بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند[۱۲]. و نصر بن ابی نیزر فرزند أبو نیزر نیز در زمره شیعیان حضرت علی (ع) بود و پس از شهادت امیرمؤمنان علی (ع) به امام حسن (ع) ملحق شد، بعد به امام حسین (ع) و از مدینه با کاروان امام حسین (ع) به مکه آمد و از آنجا به کربلا رفت و در روز عاشورا در همان حمله نخست به شهادت رسید[۱۳][۱۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مناقب آل ابی‎طالب، ج۳، ص۳۵۱.
  2. وسیلة الدارین، ص۱۹۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۶۴.
  3. وسیلة الدارین، ص۱۹۹.
  4. وسیلة الدارین، ص۱۹۹.
  5. خلاصه روایت از زبان آبی نیزر چنین است او می‌‌گوید: من در مزرعه ابونیزر و بغیبغه مشغول کار بودم که حضرت علی (ع) نزدم آمد و فرمود: «هَلْ عِنْدَكَ مِنْ طَعَامٍ»، «آیا چیزی برای طعام داری؟» عرض کردم غذایی از کدوهای مزرعه، تهیه کرده و با روغن معمولی پخته‎ام و شما آن را دوست ندارید؟ حضرت فرمود، همان را بیاور. حضرت برخاست و سر جوی آب دستان مبارک خود را شست و بعد، از آن غذا تناول کرد و پس از غذا، امام سر جوی آب رفت و دستان خود را با ماسه و آب شست تا پاک شد، سپس دست را روی شکمش از روی لباس مالید و گفت، «مَنْ أَدْخَلَهُ بَطْنُهُ اَلنَّارَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ»؛ کسی که به واسطه سیر کردن شکمش وارد دوزخ شود خدا او را از رحمت خود دور ساخته است. ابو نیزر می‌‌گوید: بعد حضرت کلنگ را به دست گرفت و داخل قنات رفت و مشغول حفر آن قنات شد، آب به کندی خارج می‌‌شد. بعد از ساعتی از کانال قنات بیرون آمد و عرق پیشانی‌اش را با انگشتان خود پاک کرد و دوباره نفس زنان وارد قنات شد و مشغول به حفر آن شد؛ طولی نکشید که آب قنات فراوان شد و به تعبیر ابی نیزر کأنها عن جزوړ، آب مانند گردن شتر جریان یافت. حضرت بعد بیرون آمد و فرمود، «أُشْهِدُ اَللَّهَ أَنَّهَا صَدَقَةٌ»؛ خدا را شاهد می‌‌گیرم که این قنات را برای صدقه قرار دادم. و سپس نامه‌ای نوشت که این دو مزرعه (مزرعه آبی نیزر و بغیبغه) را علی امیرمؤمنان، صدقه قرار داد و وقف مستمندان مدینه نمود؛ مگر آنکه حسن و حسین بدان نیازمند شوند که در این صورت ملک آنان است و دیگران بدان حقی ندارند. (ابصارالعین، ص۹۰).
  6. ابصارالعین، ص۹۰؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲، اسم او را با عنوان «نصر مولی علی (ع)» جزء شهدای کربلا ذکر کرده است.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۹۶-۵۹۷.
  8. ابصار العین، ص۹۰ و در اعیان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲ نام او را با عنوان «نصر مولی علی» جزو شهدای کربلا به شمار آورده است.
  9. «هل عندك من طعام»
  10. «من أدخله بطنه النار فأبعده الله»
  11. «"أشهد الله أنها صدقة"»
  12. ابصار العین، ص۹۰.
  13. ابصار العین، ص۹۰؛ و در اعيان الشيعة، ج۱، ص۶۱۲، تنها به اسم او که جزو شهدای کربلا است، اکتفا کرده است.
  14. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۵.