دلیل عقلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

یکی از ادلۀ شرعی برای اجتهاد و استنباط احکام، دلیل عقلی است. کاربرد دلیل عقل در حوزۀ مَا لَا نَصَّ فِيهِ و قلمروی ناگفتۀ احکام اسلام متصور است؛ زیرا دلایل عقلی راهنمای عمل در موارد عدم دستیابی به حکم از راه کتاب و سنت و اجماع است. اما بحث طولانی اصولیین به ویژه شیخ انصاری و فقهای بعد از وی، در حجیت قطع نشان می‌دهد که عقل به معنای نظری آن هرگاه به یقین و قطع برسد، ذاتا حجت بوده و حتی توسط شرع نیز قابل رد نیست و عمل به مقتضای آن مادام که هست اجتناب‌ناپذیر تلقی می‌شود[۱] و ثبوت فعلیت و تنجّز تکلیف با قطع عقلی، بی‌نیاز از دلیل است[۲]. نخستین کسی که به صراحت از دلیل عقل سخن به میان آورده، ابن ادریس (م ۵۹۸) در کتاب السرائر است که به هنگام عدم دسترسی به کتاب و سنت و اجماع امکان مراجعه به عقل را مطرح کرده است[۳]. پس از وی محقق حلی (م ۶۷۶) دلیل عقل را به موارد زیر توسعه داده است:

  1. دلیل عقلی به معنای ملازماتی که در خطابات شرعی مانند لحن الخطاب، فحوی الخطاب و دلیل الخطاب به دست می‌آید؛
  2. دلیل عقلی به معنای خالص، یعنی آنکه مبتنی بر اصل حسن و قبح است. اما دلیل عقل به معنای دوم در بسیاری از مصادیق آن قابل مناقشه است[۴].[۵][۶]

دلیل‌الخطاب

یکی از موارد کاربرد دلیل عقلی در حقوق عمومی دلیل الخطاب است که در اصطلاح متأخر در علم اصول فقه به جای دلیل الخطاب مفهوم مخالف به کار می‌رود و مفاد آن چنین است که عقل از اثبات یک حکم شرعی در مورد خاص، استفادۀ نفی آن از دیگر موارد می‌نماید، مانند: امر به تفویض امور عمومی به اشخاص عادل که از این دستور چنین استفاده می‌شود که تفویض امور عمومی به افرادی که عادل نیستند، ممنوع است[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. فرائد الاصول، ج۱، ص۴.
  2. کفایة الاصول، ص۲۵۸.
  3. السرائر، ص۲.
  4. المعتبر، ج۱، ص۶.
  5. فقه سیاسی، ج۷، ص۵۹ و ۷۳.
  6. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۳۵.
  7. فقه سیاسی، ج۷، ص۶۰.
  8. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۳۶.