حسین بن موسی الکاظم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۵۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

حسین بن موسی کاظم (ع) از جمله امام زادگانی است که مورخان او را از فرزندان بلافصل امام کاظم (ع) دانسته‌اند و به گفته ایشان، از مقام بلندی برخوردار بوده است. از امام جواد (ع) سؤال شد: «کدامیک از عموهایتان نسبت به شما بهتر رفتار کردند؟ فرمودند: عمویم حسین». در این باره حضرت امام رضا (ع) فرمودند: «به خدا سوگند، فرزندم جواد درست گفته است؛ زیرا حسین نسبت به او خوش‌رفتارترین افراد بود».

از حالات و زندگی‌نامه امام‌زاده حسین (ع) در کتاب‌های انساب و تراجم موجود ذکر چندانی نشده و اطلاعاتی کافی در دست نیست، اما بر پایه تحلیلی که از رونوشت نامه منسوب به امام ابوالحسن الرضا (ع) به عمل آمده، تاریخ ولادت این امام‌زاده، اواخر قرن دوم یعنی حدود سال ۱۷۸ هجری قمری بوده است. نامه یادشده، متنی است که امام رضا (ع) آن را در شأن برادرش حسین بن موسی (ع) به والی طبس نوشته‌اند، و تاریخ نگارش آن و محاسبه سن امام زاده حسین در هنگام مفقود شدن که در متن به آن اشاره شده و مدت زمانی که متواری بوده و مخفیانه به سر برده است، تاریخ ولادت ایشان را روشن می‌سازد. ظاهرا ایشان از آخرین فرزندان موسی بن جعفر (ع) بوده و دوران کودکی و نوجوانی وی مصادف با ایام حکومت ننگین هارون الرشید و تاخت و تازهای او بوده است.

در اواخر قرن دوم هجری که فرزندان علی (ع) و شیعیان، سخت تحت تعقیب عمال عباسی بودند، حسین بن موسی (ع)، با آنکه نوجوانی بیش نبود، از ظلم و ستم خلفا امان نداشت، و همراه دیگر فرزندان موسی بن جعفر (ع) مدت‌ها متواری بود و پنهان می‌زیست. وقتی که امام رضا (ع)، اطلاع یافتند حسین به جانب خراسان (طبس) آمده، برای آگاه کردن «عامر بن زروامهر» (والی طبس که مورد اعتماد آن حضرت بود)، نامه‌ای به شرح ذیل برای وی نوشتند، تا او را از ورود آن امام‌زاده آگاه سازند و مراقب باشد تا گزندی به وی نرسد[۱]:

«بسم الله الرحمن الرحیم؛ از علی بن موسی بن جعفر الرضا (ع) به عامر بن زروامهر مرزبان طبسین، سلام بر تو. همانا ستایش می‌کنم خدای را، آن‌که غیر از او خدایی نیست. پروردگارا! از تو می‌خواهم که بر محمد‌(ص)، بنده و پیامبرت درود فرستی. ستایش، خدای یکتایی را سزاست که از همه جهانیان بی‌نیاز و همه به او نیازمندند. خدای توانایی که از همه برتر است و بر آن‌چه که بخواهد تواناست. خدایی که هر که از او باری بخواهد او را یاری می‌دهد و هر که به او پناه برد او را پناه دهد. حاکم همه حاکمان و پرورش‌دهنده همه پرورش‌دهندگان. هیچ موجودی بر وجود مقدسش پیشی نگرفته و هیچ چیز جایگزین او نمی‌باشد. قلم بر حمد و ثنایش در گردش است. پس در پنهان و آشکار از نافرمانی او بپرهیزید. اما بعد... در میان کارها، برای ما پیشامدی روی داده و من در آن ناحیه بر هیچ کس جز تو اعتماد ندارم و آن این است که فرزندی از فرزندان قریش از عترت پیامبر (ص)، مفقود شده و این موضوع حزن و اندوه مرا سبب گشته است. این فرزند، حسین نام دارد، او نزدیک به بلوغ و در سن کودکان دوازده‌ساله است. رنگ چهره‌اش گندم‌گون است و در سفیده چشم راستش نقطه قرمزی است، گونه‌هایش برجسته است و موهایش صاف، از زمانی که مفقود شده، نه سال می‌گذرد. اطلاع یافتم که او قصد آن ناحیه را که دروازه خراسان است، داشته و در آنجا ساکن است. از تو می‌خواهم که از دوستانت کمک بخواهی و اقدام به یافتن این گمشده کنی و چنانچه او را یافتی، پس از آن‌که صفات و نشانه‌هایش برایت مسلّم شد، مرا آگاه سازی. از تو می‌خواهم که نسبت به او نیکی و مدارا و ملاطفت نمایی تا خداوندی که بر همه ولایت دارد، او را به خانواده بزرگوارش که نگران هستند، برگرداند و از راه بزرگواری، کارهای کوچک و بزرگی را که در آن ناحیه برایت پیش می‌آید برای من بنویس که ان شاء الله تعالی مرا در انجام آن موفق خواهی یافت و فرمان خدای عز و جل را از یاد مبر که می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا[۲].

و سلام و رحمت و برکات خدا بر تو و همه دوستان مسلمانت باد، آنان که فرمان الهی را می‌شنوند و فرمانبردار خدا و رسولش (ص) هستند». «مرحوم محمد رضا اظهری» که از نویسندگان اهل طبس بوده می‌نویسد: «مطلعین محلی مدعی‌اند که اصل نامه نزد مرحوم «میرزا غلامحسین متولی» که علاوه بر تولیت امام‌زاده از مردان فاضل طبس بوده و کتابخانه معتبری نیز داشته است، مضبوط بوده که همواره آن را در صندوقی مقفل نزد خود حفظ می‌کرده است، پس از مرگش، یکی از دوستانش که به قصد شرکت در مراسم عزاداری متولی به طبس رفته، آن را از ورثه گرفته است تا به کتابخانه آستان قدس رضوی تسلیم کند، ولی نه خصوصیات آن در دست است و نه از نامه مزبور در کتابخانه آستانه اثری به دست آمده است. ولی سواد مکتوب در نزد بسیاری از علاقه‌مندان موجود است.

براساس شواهد، سیاست تند و خصمانه امویان و بعد از آن عباسیان به گونه‌ای بود که قلع و قمع و نابودی اهل بیت پیامبر (ص) و برانداختن نام و نشان و آثارشان را سرلوحه کارهای خود قرار داده بودند، امام‌زاده حسین بن موسی کاظم (ع) را به شهادت رساندند و پس از تدفین ایشان در طبس، سالیانی دراز، از عمران و آبادی بنای مقبره، جلوگیری کردند، ولی ارادتمندان آن حضرت مخفیانه به زیارتش می‌رفتند تا اینکه در اوایل قرن پنجم بنای اولیه بارگاه این امام‌زاده ساخته شد[۳].

بنای این حرم در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی، بر اثر زلزله طبس تخریب گردید که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، آستان قدس رضوی آن را بازسازی نمود. در سال ۱۳۷۳، طی حکمی از طرف مقام معظم رهبری، تولیت این آستان مبارک به آیت الله واعظ طبسی محول گردید. امروزه حرم مطهر امام زاده حسین بن موسی کاظم (ع) واقع در سه کیلومتری شمال غربی طبس می‌باشد که به همت والای آستان قدس رضوی، دارای صحن، ایوان و حرم و همچنین ۱۵۰ غرفه، ۱۲ سوئیت پذیرایی، سقاخانه پارکینگ، فرهنگسرا، فضای سبز، پایگاه انتظامی، واحد مخابراتی، دار الشفاء و دیگر امکانات رفاهی، به عنوان میقات الرضا (ع) آماده خدمت رسانی به زائران این بارگاه مقدس می‌باشد.[۴]

  1. مکاتیب الامام الرضا (ع)، ص۲۰۹.
  2. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  3. به نقل از: دائرة المعارف تشیع؛ ستاره پر فروغ آسمان کویر.
  4. محمدی، حسین، رضانامه ص ۱۰۱.