اخلاق اجتماعی
مقدمه
اخلاق اجتماعی حوزه ارزشها و ضد ارزشهای حاکم بر رابطه فرد با افراد دیگر و جامعه است. ارزشهایی مانند احسان، صلح و آشتی، امانتداری، انفاق، ایثار، حسن خلق، رفق و مدارا، و بسیاری دیگر از جمله مصادیق اخلاق اجتماعی به شمار میآیند. ارزشهای اخلاقی در حوزه اخلاق اجتماعی عبارتاند از: اخوت و برادری. اسلام بر اخوت میان مسلمانان و دوستی و رفع اختلاف تأکید دارد[۱]. اتحاد و برادری موجب بهبود و استحکام روابط اجتماعی و رمز موفقیت و پیروزی جامعه در رسیدن به اهداف و غلبه بر مشکلات و سختیهاست. نداشتن اتحاد موجب از دست رفتن دستاوردهای ملت میگردد[۲].[۳]
معناشناسی
در تعاریف اجتماع گفتهاند: "اجتماع عبارت است از گروهی از مردم که در یک منطقه خاص جغرافیایی اسکان دارند، دارای فرهنگ و شیوه زندگی مشترکیاند، به وحدت خاص میان خود آگاهند و به طور جمعی یک هدف را دنبال میکنند. نمونههایی از اجتماعات عبارتاند از: حوزههای شهری، شهرها، شهرستانها، محلهها و روستاها[۴]
مراد از اخلاق آن دسته از بایدها و نبایدهای غیر الزامی که اعم از صفات نفسانی و افعال هستند، میباشد. به چنین اخلاقی اگر مربوط به روابط گروهی و جمعی باشد، اخلاق اجتماعی گفته میشود[۵].
اخلاق اجتماعی، صفات و ملکاتی هستند که در رابطه بشر و اجتماع مطرح میگردد، و در صورت فرضی اگر جامعه و اجتماع در کار نباشد، آن صفات مفهومی نداشته و تحققناپذیر است؛ مانند صفات پسندیده اجتماعی سخاوت، وفای به عهد، تواضع و فروتنی و عدالت... و صفات ناپسند اجتماعی مانند، حسادت، بخل، تکبر، ظلم و...[۶].
اخلاق اجتماعی، کارهایی است که انسان در ارتباط با دیگران انجام میدهد و روابطی است که با دیگران برقرار میکند"[۷].[۸]
حسن خلق
حسن خلق از مهمترین ارزشهای اخلاق اجتماعی است که موجب کمال ایمان و بهرهمندی از بهشت است[۹]. بر اساس روایات حسن خلق موجب بهرهمندی از پاداش روزهداران[۱۰] و آبادانی شهرها و طول عمر[۱۱] میگردد. جامعهای که در آن حسن خلق و مکارم اخلاقی رایج است بهشتی است که انسانها در آن زندگی میکنند، امروز گرفتاری بیشتر جوامع در نبود اخلاق نیکوست[۱۲]. قرآن کریم دلیل گرایش مسلمانان به اسلام و پیامبر (ص) را در حسن خلق و رفتار ملاطفتآمیز رسول خدا (ص) میداند[۱۳].[۱۴]
عدل و احسان
عدالت و احسان مقولهای ارزشمند است و در تمامی عرصههای فردی و اجتماعی نقش دارد. تلاش انبیا در جهت تحقق عدالت در بُعد اجتماعی و فردی بوده است[۱۵]. تحقق چنین عدالتی بسیار دشوار است زیرا جامعه باید از لحاظ اخلاقی به کمال رسیده باشد تا بتوان عدالت کامل را در آن اجرا کرد[۱۶]. بدون چنین تحولی عدالت مورد نظر اسلام تحقق نمییابد زیرا عدهای را که در صدد سوء استفاده از بیتالمال هستند، ناراضی ساخته و موجبات کارشکنی آنان را فراهم میکند[۱۷].[۱۸]
انصاف
انصاف به این معنی است که انسان با برادر مسلمان خود آن چنان رفتار کند که دوست دارد او با وی چنان رفتاری داشته باشد[۱۹]. فرق بین عدل و انصاف نیز آن است که مراد از انصاف تقسیم مساوی بوده و بیشتر در امور حسی است؛ ولی عدالت در محسوس و غیرمحسوس است[۲۰]. حضرت علی (ع) در فرمان خود به مالک اشتر فرموده است نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافیان و خانواده و زیردستانت انصاف داشته باش که اگر انصاف را پیشه خود نسازی ستم کردهای[۲۱].[۲۲]
امر به معروف و نهی از منکر
این اصل تأمین کننده حضور عمومی مردم در صحنه اجتماعی، اهتمام به امور یکدیگر، احساس مسئولیت در برابر سرنوشت همدیگر و اصلاح امور اجتماعی است. جامعه اسلامی، با انجام این تکلیف زنده میماند و قوام حکومت اسلامی و بقای حاکمیت اخبار نیز به آن است[۲۳]. ترویج امر به معروف و نهی از منکر در جامعه سبب میشود که گناه در نظر مردم همیشه گناه باشد و مفاسد اخلاقی رفتار نیک تلقی نگردد[۲۴].[۲۵]
نظم و قانونمندی
نظام اخلاق اسلامی تأکید بسیاری بر رعایت نظم و قانونمندی دارد و در حقیقت اخلاق و قانون رکن اساسی هر جامعهای است و تحقق این دو تنها در سایه دین امکانپذیر است[۲۶]. فرمان یافتن مردم بر اطاعت اولی الامر بدان جهت است که مردم را در جهت رعایت نظم و قانون نگهدارند زیرا تجاوز از قانون موجب فساد ملتهاست[۲۷]. در جامعه اسلامی قانون با اخلاق و تربیت رابطه متقابل دارند. هر قانونی آثار فرهنگی، تربیتی و اخلاقی در رفتار مردم دارد بر این اساس وظیفه قانونگذار است که قوانین را به نحوی طراحی کند که روحیه نظم و قانونپذیری را در مردم تقویت نماید[۲۸].[۲۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۹، ص۲۷۴.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۳/۴/۱۳۶۸؛ ۱۳/۱۱/۱۳۷۷.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۶۴.
- ↑ بروس کوئن، مبانی جامعهشناسی، ترجمه غلامعلی توسلی و رضا فاضل، ص۳۰۳.
- ↑ حمیدرضا حقشناس، رویکرد صحیفه سجادیه به اخلاق اجتماعی، (پایاننامه کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه قم، ۱۳۸۶)، صفحه چکیده.
- ↑ محمد علی جزایری، دروس اخلاق اسلامی، ص۲۳.
- ↑ محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۹.
- ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص ۲۸ ـ ۲۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، ج۲، ص۱۰؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۱۳.
- ↑ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص۴۴۱.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علیاکبر غفاری، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۷/۹/۱۳۷۶.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۶۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۸۶.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۱/۱/۱۳۷۶.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۱/۱/۱۳۷۶.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۶۴.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۲۴۲.
- ↑ عسکری، ابوهلال حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص۲۲۸.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۵۳ (۴۲۸).
- ↑ گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۶۴.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۷/۵/۱۳۷۱؛ ۲۵/۹/۱۳۷۹.
- ↑ ر.ک: خامنهای حسینی، سید علی، ۲۵/۹/۱۳۷۹؛ امر به معروف و نهی از منکر.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۶۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۴۰۰؛ رک: امام خمینی، صحیفه امام، ج۷، ص۴۷۸-۴۷۹.
- ↑ امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۹.
- ↑ خامنهای حسینی، سید علی، ۳/۴/۱۳۸۸.
- ↑ گرامی، علی، مقاله «اخلاق»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۶۴.