ادب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

ادب به معنای تبدیل حالات بد به حالات خوب و بروز اخلاق پسندیده، از جمله برترین کمالات انسانی است و انسان در صورت کسب آن می‌تواند سرمنشأ امر خیر و نیک شود. ادب، بهترین خوی انسانی و نشانه تربیت فطری در زمینه وجودی انسان است. از این‌رو آدمی اگر مؤدب به ادب الهی شود راه رشد و کمال انسانی را در خود پدید آورده است و در غیر این صورت، کمال انسانی در او بروز نمی‌یابد و از انسانیّت فاصله می‌گیرد. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "هیچ میراثی چون ادب نیست"[۱].[۲]

معناشناسی

اصل واژه أ‌د‌ب به‌ معنای دعا (فرا خواندن) بوده[۳] و اَدْب به‌ معنای دعوت و جمع کردن مردم بر سر سفره خود[۴] نیز از همین ریشه است. مفهوم متعارف اَدَب نیز با معنای لغوی آن ارتباط دارد. گویا، ادب سفره‌ای از نیکی‌ها است که مردم بر گرد آن جمع می‌شوند و همگان آن را نیکو می‌شمارند[۵].

تعاریف متعدّدی از این واژه در فرهنگ‌نامه‌های فارسی ارائه شده که در عمده آنها، به عناصری مانند: نیکی احوال و رفتار[۶] پسندیده و شایسته‌ بودن[۷] و حُسن معاشرت و رعایت حرمت اشخاص[۸] توجّه شده است[۹].

ادب از دیدگاه اسلام

دین اسلام در کنار تأکید بر اخلاقیات و تخلق به اخلاق پسندیده، توجه ویژه‌ای به رعایت ادب در موقعیت‌ها و وضعیت‌های مختلف دارد، به گونه‌ای که از برخی روایت‌ها استفاده می‌شود که ادب مقوّم یا دست‌کم لازمه دینداری است و کسی که فاقد ادب است، دیندار نیست. چنین سخنی درباره عقل نیز گفته و بیان شده کسی‌که ادب ندارد، عقل ندارد[۱۰]. امام علی(ع) در روایتی ضمن بیان کارکردهای ادب، انسان‌ها را بدان تشویق و تحریض می‌کند. ایشان می‌فرماید: بر شما باد به ادب پسندیده که اگر فرمانروا باشید، برجسته می‌شوید و اگر از طبقه متوسط و مردم عادی باشید، بالا می‌روید و برتری می‌یابید و اگر زندگی بر شما تنگ شود، با ادب خویش روزگارتان را به خوبی و خوشی سپری خواهید کرد[۱۱]. از معصوم(ع) نقل شده که فرمود: آن کس که ادب ندارد حیوان بی‌فایده‌ای بیش نیست[۱۲]. مواضع مختلفی از قرآن، تعلیم ادب به بندگان است. برای نمونه، خداوند از موسی(ع) می‌خواهد چون به وادی مقدس «طوی» پای گذاشته است کفش‌ها را از پای در آورد و با ادب در محضر خداوند حاضر شود[۱۳].[۱۴]

آداب در فقه

آداب در ابواب متعدّد فقه در معنای لغوی به کار رفته است، هرچند آنچه در بیشتر ابواب فقه منظور فقیهان است، مجموع رفتارها و هیئت‌هایی است که فعل یا ترک آنها از دیدگاه شارع مقدّس، موجب حسن و کمال فعل یا موضوعی می‏‌شود که حکم شرعی به آن تعلّق گرفته است، مانند آداب نماز، روزه، زیارت، جهاد و تخلّی. از بررسی کلمات فقیهان و کاربرد این واژه در فقه بر می‏‌آید که آداب، اعم از احکام لزومی و غیر لزومی است؛ یعنی هم مستحبّات و مکروهات را در بر می‏گیرد و هم واجبات و محرّمات را[۱۵].[۱۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، حکمت ۵۴: «لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَب‏».
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۹۶.
  3. لسان‌العرب، ج‌۱، ص‌۹۳.
  4. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۷۴.
  5. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۷۴.
  6. لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۱۳.
  7. لغت‌نامه، ج‌۱، ص‌۱۳۱۳.
  8. فرهنگ فارسی، ص‌۱۷۸.
  9. ابوطالبی، محمد، مقاله «ادب»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲، ص ۳۹۰.
  10. غرر الحکم، ص۲۴۸.
  11. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص۳۰۴.
  12. إرشاد القلوب، ج۱، ص۱۶۰؛ أعلام الدین، ص۸۴.
  13. ﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى «بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.
  14. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «ادب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۲۶-۳۱.
  15. الحدائق الناضرة، ج۲، ص۲.
  16. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص ۱۲۳-۱۲۴.