احمد بن محمد وراق در تراجم و رجال

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

احمد بن محمد الوراق در دو سند از اسناد تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة ذکر شده است؛ برای نمونه:

«مَا رَوَاهُ أَيْضاً عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُصْعَبِ بْنِ سَلَّامٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ لِفَاطِمَةَ(س) يَا بُنَيَّةِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَرْسِلِي إِلَى بَعْلِكِ فَادْعِيهِ إِلَيَّ...»[۱].[۲]

ابوالطیب احمد بن محمد الوراق

ابو الطیب احمد بن محمد الوراق [۳] یک بار در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب علل الشرائع ذکر شده است:

«في كتاب علل الشرائع: عَنِ اِبْنِ بَابَوَيْهِ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى اَلْمُكَتِّبُ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْوَرَّاقِ أَبُو اَلطِّيبِ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ هَارُونَ اَلْحِمْيَرِيُّ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ اَلنَّوْفَلِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَ يَجُوزُ أَنْ يَكُونَ نَبِيُّ اَللَّهِ بَخِيلاً فَقَالَ لاَ قُلْتُ فَقَوْلُ سُلَيْمَانَ ﴿رَبِّ اغْفِرْ لِي وهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي[۴] مَا وَجْهُهُ قَالَ إِنَّ اَلْمُلْكَ مُلْكَانِ مُلْكٌ مَأْخُوذٌ بِالْغَلَبَةِ وَ اَلْقَهْرِ وَ اَلْجَوْرِ وَ مُلْكٌ مَأْخُوذٌ مِنْ قِبَلِ اَللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ سُلَيْمَانُ ﴿هَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي[۵] أَنْ يَقُولُ إِنَّهُ مَأْخُوذٌ بِالْقَهْرِ وَ اَلْغَلَبَةِ فَقُلْتُ قَوْلُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ رَحِمَ اَللَّهُ أَخِي سُلَيْمَانَ مَا كَانَ أَبْخَلَهُ فَقَالَ لِقَوْلِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَجْهَانِ أَحَدُهُمَا مَا كَانَ أَبْخَلَهُ بِعِرْضِهِ وَ سُوءِ اَلْقَوْلِ فِيهِ وَ اَلْآخَرُ مَا كَانَ أَبْخَلَهُ إِنْ أَرَادَ مَا يَذْهَبُ إِلَيْهِ اَلْجُهَّالُ ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَدْ أُوتِينَا مَا أُوتِيَ سُلَيْمَانُ وَ مَا لَمْ يُؤْتَ أَحَدٌ مِنَ اَلْعَالَمِينَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى فِي قِصَّةِ سُلَيْمَانَ ﴿هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۶] وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قِصَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[۷]»[۸]..[۹]

شرح حال راوی

نام راوی در کتب رجالی ذکر نشده؛ ولی در اسناد روایات قرار گرفته و کنیه وی «أبو الطیب»، و ملقب به «الوراق»[۱۰] است.

پس از بررسی کتب رجالی و حدیثی، گزارشی از ایشان به دست نیامد اما شیخ صدوق در اسناد یکی از روایات وی تصریح کرده که ایشان روایت‌گر تمام کتب استادش محمد بن حسن بن درید است[۱۱] که از مشاهیر علم و ادب بوده است[۱۲].

یادآوری

  1. بر پایه اسناد، احمد بن محمد الوراق به دو راوی دیگر نیز اطلاق می‌شود که یکی مکنا به «ابو العباس» است و دیگری به «ابو نصر».
  2. محقق زنجانی در الجامع فی الرجال به اتحاد راوی با ابو الطیب احمد بن محمد بن عبدالله که در اسناد کتب مرحوم صدوق ذکر شده نظر داده و هر دو عنوان را برای یک راوی دانسته است، در حالی که این دو اسم، نام دو راوی مختلف است که از جهت طبقه، نیز از جهت استاد و شاگرد اختلاف دارند؛ زیرا مرحوم صدوق از احمد بن محمد الوراق در تمام موارد با یک واسطه روایت می‌کند؛ ولی از احمد بن محمد بن عبدالله أبو الطیب با سه واسطه، و در تمام موارد، شاگرد او احمد بن محمد بن زیاد القطان و استادش عیسی بن جعفر بن محمد بن عبدالله العلوی است که احمد بن محمد وراق در هیچ یک از روایات خود از او روایت نکرده است.
  3. احمد بن محمد الوراق با احمد بن محمد الدلال که سید بن طاووس در اقبال از وی روایت نقل کرده است، متحد است، به قرینه روایتش از ابن درید[۱۳].[۱۴]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی مشخص نیست؛ ولی ابن درید که از اساتید احمد بن محمد وراق است، در سال ۲۲۳ ق متولد شده و در سال ۳۲۱ ق وفات کرده است و شیخ صدوق که متوفای سال ۳۸۱ ق است، با یک واسطه از احمد بن محمد الوراق روایت کرده است، پس از راویان طبقه هشتم شمرده می‌گردد.[۱۵]

استادان و شاگردان راوی

احمد بن محمد وراق از کسانی مانند بشر بن سعید، علی بن هارون حمیری، محمد بن اسماعیل بن ابان بن مهران، و احمد بن ابراهیم روایت کرده که از استادانش به شمار می‌آیند و افرادی مانند احمد بن یحیی المکتب، محمد بن عباس ماهیار - معروف به ابن الحجام (الجحام). - از وی روایت کردند که از شاگردانش شمرده می‌شوند.[۱۶]

مذهب راوی

شرح حال راوی در کتب رجالی و جز آنها ذکر نشده است، پس دستیابی به مذهب و گرایش فکری وی دشوار است؛ ولی از عبارت شیخ صدوق استفاده می‌شود که وی از راویان سنی بوده است؛ زیرا شیخ صدوق بعد از نقل چند حکایت تاریخی و روایت اخلاقی که در سند بعضی از آنها احمد بن محمد وراق قرار گرفته، چنین نوشته است: "قال مصنف هذا الكتاب: إن مخالفينا يروون مثل هذه الأحاديث ويصدقونها"[۱۷].

کلمه "مخالفينا" می‌فهماند که راویان روایات مذکور، که احمد وراق یکی از آنهاست، عامی‌مذهب بوده‌اند و از مضامین روایاتش که در فضیلت اهل بیت(ع) به ویژه امیرمؤمنان(ع) است، استفاده می‌شود که وی از محبان و ارادتمندان آن بزرگواران بوده است[۱۸].[۱۹]

جایگاه حدیثی راوی

قرینه و شاهدی بر وثاقت یا حسن حال وی جز نقل روایات فضائل اهل بیت(ع) دیده نشده است، از این رو از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌گردد.[۲۰]

منابع

پانویس

  1. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۳۸۳ و ۴۲۴ به نقل از تأویل الآیات الظاهرة، ص۸۰۲.
  2. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۰.
  3. ر.ک: تنقیح المقال، ج۷، ص۳۷۵، ش۹۹۰؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۷۹، ش۱۷۲۷.
  4. «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بی‌گمان این تویی که بسیار بخشنده‌ای» سوره ص، آیه ۳۵.
  5. «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بی‌گمان این تویی که بسیار بخشنده‌ای» سوره ص، آیه ۳۵.
  6. «این بخشش ماست، پس بی‌شمار ببخش یا (برای خود) نگه‌دار!» سوره ص، آیه ۳۹.
  7. «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  8. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۲۴۳ به نقل از علل الشرائع، ج۱، ص۷۰، ح۱.
  9. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۰-۱۶۱.
  10. "الوراق بفتح الواو و الراء المشددة و بعد الألف قاف هذا يقال لمن ينسخ الکتب ولمن يبيع الکاغذ"؛ (اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۳، ص۳۵۷).
  11. «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْمُكَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الطَّيِّبِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ دُرَيْدٍ الْأَزْدِيُّ الْعُمَانِيُّ بِجَمِيعِ أَخْبَارِهِ وَ كُتُبِهِ الَّتِي صَنَّفَهَا...»؛ (کمال الدین، ج۲، ص۵۴۹، ح۱).
  12. محدث قمی در عنوان ابن درید نوشته است: "أبوبكر محمد بن الحسن بن دريد الأزدي القحطاني البصري الشيعي الإمامي عالم فاضل أديب حفوظ شاعر نحوى لغوي، أخذ عن الرياشي وأبي حاتم السجستاني وغيرهما، وكان واسع الرواية لم ير أحفظ منه. يحكي انه كان إذا قرئ عليه ديوان شعر مرة واحدة حفظه من أوله إلى آخره"؛ (الکنی و الالقاب، ج۱، ص۲۸۵).
  13. "أحمد بن محمد الدلال، و هو أبو الطيب الشاهد من أهل سامراء. حدث عن أحمد بن محمد الأطروش و أبي بكر محمد بن الحسن بن دويد (دريد) الأزدي..."؛ (إقبال الأعمال، ج۳، ص۹۴).
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۱-۱۶۳.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۳.
  16. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۳.
  17. کمال الدین، ج۲، ص۵۵۱.
  18. «... عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقِ... عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ لِفَاطِمَةَ(س) يَا بُنَيَّةِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي أَرْسِلِي إِلَى بَعْلِكِ فَادْعِيهِ إِلَيَّ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ لِلْحَسَنِ(ع) انْطَلِقْ إِلَى أَبِيكَ فَقُلْ لَهُ إِنَّ جَدِّي يَدْعُوكَ فَانْطَلَقَ إِلَيْهِ الْحَسَنُ فَدَعَاهُ فَأَقْبَلَ إِلَيْهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) حَتَّى دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ فَاطِمَةُ عِنْدَهُ وَ هِيَ تَقُولُ وَا كَرْبَاهْ لِكَرْبِكَ يَا أَبَتَاهْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا كَرْبَ عَلَى أَبِيكَ بَعْدَ الْيَوْمِ يَا فَاطِمَةُ إِنَّ النَّبِيَّ لَا يُشَقُّ عَلَيْهِ الْجَيْبُ وَ لَا يِخْمَشُ عَلَيْهِ الْوَجْهُ وَ لَا يُدْعَى عَلَيْهِ بِالْوَيْلِ وَ لَكِنْ قُولِي كَمَا قَالَ أَبُوكَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ تَدْمَعُ الْعَيْنُ وَ قَدْ يُوجَعُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا يُسْخِطُ الرَّبَّ وَ إِنَّا بِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ وَ لَوْ عَاشَ إِبْرَاهِيمُ لَكَانَ نَبِيّاً ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ ادْنُ مِنِّي فَدَنَا مِنْهُ فَقَالَ أَدْخِلْ أُذُنَكَ فِي فَمِي فَفَعَلَ فَقَالَ يَا أَخِي أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ قَالَ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هُمْ أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ تَجِيئُونَ غُرّاً مُحَجَّلِينَ شِبَاعاً مَرْوِيِّينَ أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ قَالَ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ هُمْ أَعْدَاؤُكَ وَ شِيعَتُهُمْ يَجِيئُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدَّةً وُجُوهُهُمْ ظِمَاءً مُظْمَئِينَ أَشْقِيَاءَ مُعَذَّبِينَ كُفَّاراً مُنَافِقِينَ ذَاكَ لَكَ وَ لِشِيعَتِكَ وَ هَذَا لِعَدُوِّكَ وَ شِيعَتِهِمْ»؛ (تأویل الآیات الظاهره، ص۸۰۲).
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۴.
  20. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۱۶۵.