آتش‌زدن خانه حضرت فاطمه در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۲ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شبهه وهابیان در آتش زدن خانه حضرت فاطمه

وهابیان ادعا می‌کنند: منازل مکه و مدینه در عصر نبوی، اساساً دارای درهای چوبی نظیر درهای امروزی نبوده است. بلکه در آن روزگار تنها جلوی منزل‌ها پرده می‌آویختند تا از دید رهگذران در امان باشند، بنابراین ماجرای سوزاندن در خانه زهرای مرضیه(س) و قرار دادن آن حضرت بین در و دیوار صحیح نیست.

پاسخ

در پاسخ چند نکته قابل ذکر است:

نکته نخست: این ادعا که منازل آن عصر دارای در نبوده، هیچ مستند تاریخی و روایی ندارد، کسی هم تا کنون برای این ادعا دلیلی ارائه نداده است. علاوه آن‌که معقول نیست در ارتباط با عصری که سخن از درهای مستحکمی چون در قلعه خیبر یا در قلعه بنی‌نظیر و بنی‌قریظه است، چنین ادعا کرد که در آن روزگار تنها از پرده به عنوان در استفاده می‌شد. آیا می‌توان باور کرد «باب جبرئیل» یا قصه«سَدَّ الْأَبْوَابَ‌» تنها یک پرده بوده و درواقع از در خبری نبوده است؟ آیا همین حرف را نسبت به در کعبه که در آن زمان وجود داشت می‌توان پذیرفت؟ آیا پرده می‌تواند از ورود و خروج حیواناتی چون سگ و گربه جلوگیری کند؟!

بر اساس گواهی تاریخ، مردم مدینه پیش از هجرت پیامبر، دائم گرفتار جنگ‌های داخلی بودند تا جایی که حتی شبها در وقت استراحت، سلاح جنگی را از خود دور نمی‌کردند، تا اینکه خداوند با بعثت پیامبر(ص) بر آنان منت نهاد و صلح و آشتی را میان‌شان به ارمغان آورد[۱]. حال با توجه به چنین وضعیتی، آیا باور کردنی است مردمانی که دائم حتی در وقت خواب از آزار همسایه خویش در امان نیستند، برای خانه‌هایشان در نگذارند و تنها به پرده اکتفا کنند؟!

نکته دوم: آنچه از روایات و شواهد تاریخی استفاده می‌شود درست به عکس است. مورخ معاصر سیدجعفر مرتضی عاملی در کتاب مأساه الزهراء[۲] به ده‌ها روایت از این دست استناد کرده که به روشنی بیانگر آن است منازل در آن زمان از درهایی نظیر درب‌های امروزی برخوردار بوده است. در ادامه به برخی از آن روایات اشاره می‌شود:

  1. برابر نقل صحیحین ابوموسی اشعری همراه پیامبر(ص) تا «بئر أریس» رفتند، پیامبر داخل شدند و ابوموسی در بیرون ماند. ابوموسی می‌گوید: «کنار دری نشستم که جنس آن از جریب نخل بود»[۳].
  2. ابو فدیک روایت می‌کند که از محمد بن هلال درباره مختصات منزل عایشه پرسیدم، پاسخ داد: «در آن به سوی شام بود. گفتم: دارای یک لنگه بود یا دو لنگه؟ پاسخ داد: یک لنگه. پرسیدم: جنس آن از چه چیزی بود؟ گفت از چوب عرعر یا از درخت ساج بود»[۴].
  3. در روایات زیادی درباره درهای آن دوران با تعابیری چون إغْلَاقُ البَابِ‌، رَدَّ الْبَابَ‌ و یا إجافة الباب و امثال آن آمده است که چنین تعابیری برای پرده و نظایر آن به کار نمی‌رود بلکه ظهور در درهای حقیقی دارد. در حدیثی از عایشه آمده است که شبی از شب‌ها پیامبر آرام از بستر برخاست فانتعل رويداً و أخذ رداءه رويدا ثم فتح الباب رويدا ثم خرج و أجافه رويداً؛ «به آرامی در را باز کرد و سپس آن را بست»[۵]. روشن است چنین تعابیری، با پرده و امثال آن تناسبی ندارد.
  4. همچنین در شماری از روایات که از آن روزگار حکایت می‌کند تعابیری مانند «دَقَّ الْبَابِ»، «قَرْعَ الْبَابِ» و «ضَرَبَ الْبَابَ‌» آمده است که تناسبی با پرده و چادر ندارد. در روایت آمده است که پیامبر(ص) با جمعی به منزل «ابوالهیثم بن التیهان» آمد، پس به در خانه زدند، زنی از داخل منزل گفت: کیست؟ عمر پاسخ داد: این رسول الله است...[۶].
  5. تعابیری مانند الإجابة من وراء الباب[۷] (پاسخ از آن سوی در)، وضع اليد على الباب فدفعه[۸] (هل دادن در با دست و باز کردن آن) و الباب المقفل[۹] (در قفل شده)، از جمله واژه‌هایی هستند که در روایات مرتبط با آن روزگار، وارد شده و هیچ تناسبی با پرده و مانند آن ندارد.
  6. از احادیث به روشنی استفاده می‌شود که نه تنها منازل مکه و مدینه در آن روزگار دارای در بود بلکه دارای قفل و کلید نیز بوده است.

«دکین بن سعید المزنی» می‌گوید: «نزد پیامبر(ص) رفتیم و از او درخواست طعام نمودیم، فرمود: ای عمر! برو به آنها غذا بده، سپس می‌گوید: فارتقى بنا إلى علية فأخذ المفتاح من حجزته، ففتح؛ پس با ما برخاست و به سوی خانه‌اش رفتیم، پس کلید را از دامنش درآورد و در را باز کرد.»..[۱۰]. برابر نقل مرحوم ثقه الاسلام کلینی، هنگامی که قریش تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفتند، ابوطالب به فرزندش علی(ع) گفت: پسرم، نزد عمویت «ابولهب» برو و در خانه‌اش را بزن، اگر در را باز کرد داخل شو و اگر باز نکرد، آن را بشکن و داخل شو و به او بگو: پدرم برایت پیغام داد: مردی که عمویش زنده است ذلیل نخواهد شد[۱۱]. تعبیر به «در زدن و شکستن» به روشنی گویای این واقعیت است که جنس آن نمی‌تواند از نوع پارچه و پرده باشد.

نکته سوم: اگر به فرض، باور کنیم که در آن زمان، خانه‌ها دارای در نبوده است تاریخ را چه کنیم؟! تاریخی که به روشنی هجوم به بیت فاطمه(س) و تهدید به آتش زدن آن و حتی ضرب و جرح آن حضرت را گزارش کرده‌اند[۱۲] که در این جا به یکی دو مورد اشاره می‌شود.

بلاذری (م (۲۷۰) - از دانشمندان اهل سنت - می‌نویسد: «ابوبکر به دنبال علی(ع) فرستاد تا بیعت کند ولی علی(ع) از بیعت با وی امتناع ورزید. آن‌گاه می‌افزاید: فجاء عمرو معه فتيلة فتلقته فاطمة على الباب. فقالت فاطمة: يابن الخطّاب! أتراك محرّقاً على بابي؟ قال: نعم و ذلك أقوى فيما جاء به أبوك؛ آن‌گاه عمر با فتیله‌ای (آتش‌زا) حرکت کرد و با فاطمه(س) در مقابل در خانه روبه‌رو شد. فاطمه(س) گفت: ای فرزند خطّاب! آیا درصدد آتش زدن خانه من هستی؟ عمر پاسخ داد: آری! زیرا این کار کمک به کاری است که پدرت برای آن مبعوث شده است»[۱۳].

ابن حجر عسقلانی نیز در لسان المیزان می‌نویسد: إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن؛ «عمر با لگد بر فاطمه زد به گونه‌ای که آن حضرت فرزندش محسن را سقط کرد»[۱۴]. نکته دیگری که می‌توان برای اثبات این مطلب بیان کرد کلامی است که خلیفه اول هنگام مرگ می‌گفت، بنابر نقل طبری وی می‌گفت: دوست داشتم به زور وارد خانه فاطمه(س) نمی‌شدم اگر چه آن را برای جنگ بسته بود[۱۵]. روشن است اگر خانه حضرت در نداشت، پس چرا خلیفه چنین تعبیری کرده است؟!

این ادعا که منازل مکه و مدینه در صدر اسلام دارای در چوبی نبودند تا مهاجمان بیت زهرا(س) آن را آتش بزنند یا آن حضرت را بین در و دیوار قرار دهند، سخنی سست و بی‌پایه است؛ زیرا تمام شواهد و قرائن تاریخی حکایت از آن دارد که در آن زمان درهایی از جنس چوب خرما، ساج و غیره متداول بوده است، بلکه برابر اسناد تاریخی نه تنها خانه‌ها در آن روزگار دارای در چوبی بوده‌اند بلکه قفل و کلید نیز داشتند، گذشته از آن‌که گزارش‌های هجوم به بیت زهرا(س) و ضرب و جرح آن حضرت، چیزی نیست که بتوان آن را با یک توهم ساده، از صفحه تاریخ زدود و با فلسفه بافی از کنارش گذشت[۱۶].

منابع

پانویس

  1. اعلام‌الوری، ج۱، ص۱۳۶ به بعد؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۸ به بعد.
  2. مأساه الزهراء، ج۲، ۲۴۰ _ ۴۴۲.
  3. صحیح البخاری، ج۴، ص۱۹۶.
  4. ادب المفرد، ص۱۶۸؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۱۱۰.
  5. مستد احمد، ج۶، ص۲۲۱.
  6. مسند ابی یعلی، ج۱، ص۸۰؛ کنزل العمال، ج۷، ص۱۹۴: فقرعنا الباب فقالت المرأة: من هذا؟ فقال عمر: هذا رسول الله(ص).
  7. ر.ک: الهدایةالکبری، ص۴۰۷؛ مأساه الزهراء، ج۱، ۳۱۸، ج۲، ص۵۹، ۱۸۰ و ۱۸۸.
  8. الکافی، ج۵، ص۵۲۸؛ مأساه الزهراء، ۲، ص۲۶۴.
  9. ر.ک: الصراط‌المستقیم، ج۳، ص۱۱۳؛ مأساه الزهراء، ج۲، ص۲۷۳.
  10. مسند احمد، ج۴، ص۱۷۴؛ سنن ابی داود، ج۲، ص۵۲۷.
  11. الکافی، ج۸، ص۲۲۷. ۲.
  12. مصادری که این اخبار را گزارش کردند پیش از این، در پاسخ به شبهه «عدم دفاع امیرمؤمنان(ع) از همسرش» از همین کتاب آمده است.
  13. انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۶.
  14. السان‌المیزان، ج۱، ص۲۶۸.
  15. تاریخ‌الامم والملوک، ج۲، ص۳۵۳. در این عبارت آمده است: وددت أني لم أكن أكشف بيت فاطمة و إن كان أعلن على الحرب.
  16. رستم‌نژاد، مهدی، پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه، ص ۴۳۳.