مبارزه با فساد
معناشناسی
فساد
«فساد» در لغت در معنای تباهی و ضد صلاح به کار رفته است[۱]. برخی لغویان گفتهاند: فساد عبارت است از خروج از حدّ اعتدال؛ کم باشد یا زیاد[۲].[۳]
«فساد» و «افساد» - همچون: محاربه - هر چند به حسب اطلاق، همه بدیها و شرور از جنایات و فجایع بزرگ گرفته تا کمفروشی و تقلب در معامله را شامل میگردد، لکن به قرینه، بیشتر منصرف به گناهانی است که باعث سلب امنیت در اموال، اعراض و نفوس اجتماع میشود. راهزنی، سرقت، قتل، تجاوزهای ناموسی، و امثال آن، از مصداقهای بارز آن شمرده میشوند[۴].[۵]
مبارزه با فساد سیاسی
مبارزه با فساد اداری
مبارزه با فساد اقتصادی
منابع
پانویس
- ↑ کتاب العین و لسان العرب، واژه «فسد».
- ↑ المفردات (راغب)، واژه «فسد».
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۵، ص ۶۹۳.
- ↑ ر.ک: سیدمرتضی حسین زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۴۵۳؛ جمالالدین محمد ابنمنظور مصری، لسان العرب، ج۱۰، ص۲۶۸.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۱۷۱.