محمد بن علی بن ابراهیم بن موسی قرشی صیرفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آشنایی اجمالی

ابوجعفر محمد بن علی بن ابراهیم صیرفی قرشی کوفی معروف به ابوسمینه، اهل کوفه و خواهرزاده خلاد سدی[۱] و از اصحاب امام رضا (ع)بود[۲] و با محمد بن علی بن ابراهیم همدانی متفاوت است و چون از موالی قریش بوده، لقب قرشی گرفته است. به گفته آیت‌الله خوئی، فضل بن شاذان ابوسمینه را در میان چند تن کذّاب مشهورترین می‌‌دانست.[۳] وی از عبدالرحمن بن محمد بن ابی‌هشام، ابراهیم حذاء، عیسی بن عبدالله عمری،[۴] نصر بن مزاحم منقری[۵] و محمد بن عبدالله خراسانی خادم امام رضا (ع) روایت کرده است.[۶] احمد برقی،[۷]احمد بن هلیل،[۸] ابن داهر مرادی[۹] و محمد بن حسان رازی از او حدیث شنیده و روایت کرده‌اند.[۱۰]

رجال‌شناسان شیعی ابوسمینه را محدثی ضعیف، غالی بد اندیش و دروغگو، غیر قابل اعتماد[۱۱] و جاعل حدیث خوانده‌اند.[۱۲] وی در کوفه به دروغگویی شهرت داشت. نجاشی نوشته است که صیرفی زمانی به قم مسافرت کرد و مدتی نزد احمد بن محمد بن عیسی اشعری، فقیه بزرگ قمّیین به سر برد، ولی دیری نپایید که غالی‌گری وی شهرت یافت و به دستور اشعری از قم اخراج گردید.[۱۳] تألیفات صیرفی عبارت‌اند از: الدلائل العتق، تفسیر عمّ یتسائلون، الآداب و کتاب الوصایا که محمد ماجیلویه و محمد بن عبدالله محمدی آنها را روایت کرده‌اند.[۱۴] گفته شده است که آثار وی همانند کتاب‌های حسین بن سعید اهوازی بوده است[۱۵] که حدود سی کتاب در موضوعات مختلف فقهی داشت.[۱۶]

جستارهای وابسته

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. رجال ابن داود ۵۰۷.
  2. رجال البرقی ۵۴.
  3. معجم رجال الحدیث ۱۷/۳۱۹ و ۳۲۳.
  4. الکافی ۱/۷۴، ۳/۲۲۷ و ۲/۲۵۰.
  5. رجال النجاشی ۲/۳۸۵.
  6. عیون اخبار الرضا (ع) ۲/۱۲۰.
  7. الکافی ۱/۷۴.
  8. دلائل الامامه ۳۶۷.
  9. فرج المهوم ۲۲۵.
  10. الغیبه (نعمانی) ۱۵۶.
  11. خلاصة الاقوال ۲۵۳.
  12. رجال ابن داود ۵۰۷.
  13. رجال النجاشی ۲/۲۱۶.
  14. رجال النجاشی ۲/۲۱۶.
  15. الفهرست (طوسی) ۱۵۳.
  16. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۱ ص۷۱۱-۷۱۲.