ابلیس در نهج البلاغه
مقدمه
- ابلیس موجودی است که از فرمان خدا، پس از آفرینش آدم (ع) سر باز زد و از درگاه الهی رانده شد. او پیش از آفرینش آدم (ع) از مقربّان درگاه الهی بود. پادشاهی آسمان و زمین در اختیار او بود و گروهی از فرشتگان در رکابش بودند. ابلیس در عبادت بسیار کوشا بود، چنانکه سابقه او در پرستش خداوند شش هزار سال روایت شده است. قرآن کریم علت نافرمانی ابلیس را تکبّر بیان میکند. او به مصداق ماده آفرینش خود (آتش) بر آدم که از خاک آفریده شده، برتری جست. خداوند به او فرمود:از آن مقام فرو شو، تو را نرسد که در آن جایگاه تکبّر کنی. پس بیرون شو که تو از خوار شدگانی[۱][۲].
- امام علی (ع) ابلیس را بهدلیل وجود دو صفت "تعصب" و "تکبر" پیشوای متعصبان و مستکبران برمیشمرد[۳]. خداوند کردارهای دراز دامن و تلاشهای پیگیر او را تنها به خاطر یک لحظه خودبزرگبینی و تکبّر بیهوده ساخت، درحالیکه او شش هزار سال خدای خویش را پرستیده بود، آنهم دانسته نیست که از سالهای دنیاست یا از سالهای آخرت[۴]. خداوند شیطان را بهدلیل تکبر و خودبزرگبینی کوچک و مطرود گرداند. او سوگند یاد کرد که بندگان خدا را گمراه سازد و خطاب به خداوند گفت:پس بهسبب آنکه مرا به بیراهه افکندی، من هم برای [فریفتن] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست. آنگاه از پیش رو و پشت سرشان و از طرف راست و چپشان بر آنها میتازم و بیشترشان را شکرگزار نخواهی یافت[۵]. نقش ابلیس در فریب حضرت آدم (ع) و راندهشدن او از بهشت، نقشی برجسته است. امام علی (ع) در نهج البلاغه ۱۱ بار از ابلیس یاد میکند و افزون بر تبیین نقش او در سرگذشت حضرت آدم، در خطبه قاصعه که طولانیترین خطبه نهج البلاغه است، به معرفی و علت دشمنی او با بندگان خدا پرداخته است[۶].
- ابلیس که آدم (ع) را علت اصلی طرد خود میدانست، در صدد انتقام از او و فرزندانش برآمد و از خداوند مهلت خواست و خداوند او را تا وقت معلوم مهلت داد. امام علی (ع) میفرماید:بندگان خدا، از دشمن خدا بهراسید که شمایان را به درد خود مبتلا کند و با اغوا و فراخواندنش، شما را به هلاکت رسانَد و با سوارهنظام و پیادگان خویش بر شما بتازد. سوگند به جانم که او تیر هلاک و شر بر کمان نهاده و چلّه آن را به نهایت کشیده و از جایگاهی نزدیک و دقیق شما را هدف قرار داده است؛ و همو گفته است: "پروردگارا، به خاطر آنکه مرا اغوا کردی، بیگمان کردار ناپسند بندگانت را که روی زمین هستند، در نظرشان میآرایم و حتماً همگان را گمراه خواهم ساخت"[۷]. ابلیس انسانها را وسوسه میکند، بیآنکه بتواند تصرفی بر آدمیان داشته باشد و به سرپیچی از دستور خداوند فرامیخواند. از اینرو ترک معصیت مستلزم مبارزه و ترک خواهشهای نفسانی است، که این مجاهدت، خود موجب پاداش الهی خواهد بود. انسانها اگر تقوا پیشه کنند، میتوانند از دام ابلیس و اذنابش نجات یابند. این وعده خداوند است: و کسانی که در راه ما کوشیدهاند، به یقین راههای خود را بر آنان مینماییم و در حقیقت، خدا با نیکوکاران است[۸]. از طرفی خداوند باب توبه و بازگشت بهسوی خود را به روی انسان گشوده است. در قرآن کریم نیز میفرماید: بگو: ای بندگان من –که بر خویشتن زیادهروی روا داشتهاید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را میآمرزد، که او خود، آمرزنده و مهربان است[۹][۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 73.
- ↑ نک: سوره خطبه ۱۹۲
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲
- ↑ ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۶-۱۷
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 73- 74.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲؛ «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ أَنْ یُعْدِیَکُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ یَسْتَفِزَّکُمْ بِنِدَائِهِ وَ أَنْ یُجْلِبَ عَلَیْکُمْ بِخَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ [رَجْلِهِ] فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَکُمْ سَهْمَ الْوَعِیدِ وَ أَغْرَقَ إِلَیْکُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِیدِ وَ رَمَاکُمْ مِنْ مَکَانٍ قَرِیبٍ فَقَالَ ﴿قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَيْتَنىِ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنهَُّمْ أَجْمَعِينَ﴾»
- ↑ ﴿ وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴾؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۹
- ↑ ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴾؛ سوره زمر، آیه ۵۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 74.