علم امام در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سنخیت دانش امامان(ع)

با ادله عقلی و مؤیدات روایی اثبات می‌شود امامی که در جایگاه پیامبر(ص) قرار دارد و همه وظایف او را به جز أخذ وحی به عهده دارد، باید بر تمام شریعت، تفسیر کتاب الهی، تبیین غموض و پیچیدگی‌های معارف دین و همه آنچه مردم در امر هدایت بدان نیازمندند، آگاهی و بصیرت کامل داشته باشد و هیچ‌گونه خطا و اشتباه در آن راه نیابد.

اینک این پرسش مطرح می‌شود که آیا دانش امامان از سنخ دانش‌های عادی است که از راه تعلیم و استدلال به دست می‌آید یا از سنخ دیگری است؟ آیا می‌شود با علم معمولی به حقیقت شریعت و ظاهر و باطن آن و به علمی بدون خطا و اشتباه دست یافت؟ اگر این دو ویژگی (گستردگی و خطاناپذیری) در علم معمولی امکان‌پذیر نیست، باید دانش امامان از سنخ دیگری باشد.

راه‌های کسب معرفت: انسان از دو راه به معرفت می‌رسد: «با آموزش انسان‌های دیگر»، «با علم الهی و ربانی». راه نخست، راه معمولی و محسوس است که همه خردمندان بدان روش سیر می‌کنند و خود به دو گونه است: یکی از راه بیرون که با تعلیم حاصل می‌شود و دیگری از راه تفکر و تعقل. راه دوم (تعلیم ربانی) نیز بر دو گونه است: «وحی» و «الهام».

وحی: وقتی روح انسان به مرحله کمال رسد، آلودگی‌های طبیعت از دامنش پاک می‌شود؛ آنگاه خداوند متعال به حسن عنایت خود به چنین روحی توجهی خاص و لطفی ویژه نشان می‌دهد و سپس نقش تمامی علوم را در آن ترسیم می‌کند. بنابراین علم انبیا علم وحیانی است و از همه علوم بشر شریف‌تر و برتر است؛ زیرا بی‌واسطه از پروردگار گرفته می‌شود.

الهام: عبارت است از گونه‌ای آگاهی که نفس جزئی انسان بر حسب صفا و قابلیت استعداد خود از نفس کلی به دست می‌آورد، الهام، نمونه‌ای از وحی است. علمی که از وحی به دست آید، علم نبوی است، ولی علمی که از الهام حاصل آید، علم لدنی نامیده می‌شود. علم لدنی عبارت است از اشراق و سریان نور الهام در روح، پس از تسویه آن[۱].

علم امام، خواه از طریق الهام باشد یا نص و القای پیامبر(ص) و امام پیش از او، علم حصولی و عادی نیست که از طریق آموزش و استدلال مفاهیم به دست آید، بلکه علم ربانی و حضوری است. بنابراین ویژگی گستردگی و خطاناپذیری در آن نهفته است.

علامه محمد حسین مظفر در رساله علم امام می‌فرماید: «علم امام، حضوری یا امدادی[۲] است که پروردگار آن را عطا فرموده و به طریق الهام افاضه می‌شود یا از طریق پیامبر و امام دیگر به او القا می‌شود و چنین علمی ویژه امام است و دیگران از آن بهره‌ای ندارند»[۳].

بنیان‌گذار حکمت متعالیه، مرحوم صدرالمتألهین شیرازی نیز علم امام را علم لدنی و الهی می‌داند: علم امام همان عرفان شهودی است که منبعث از کشف الهی و الهام است، نه از طریق افاده و بیان بشری و روایت سمعی، اجتهاد رسمی یا استنباط فکری. علم امام، علم لدنی است که از خداوند فرا گرفته می‌شود؛ چون هر کس علمش را از روایت یا از مردم فرا گیرد، عالم حقیقی نیست، اما علم کسی که آن را از راه برهان تابناک قدسی یا الهام کامل الهی فرا گیرد، هیچ‌گاه زایل شدنی نیست، بلکه جاودانه و پایدار خواهد بود[۴].

دانشمندان و متکلمان امامیه به اتفاق، علم امام را علم ربانی و الهی می‌دانند که گزارش اجمالی از رویکرد آنان در آینده ارائه خواهد شد. این سنخ از علم از طرق ویژه‌ای به امام افاضه می‌گردد. این نکته نیز در اینجا درخور ذکر است که مراد از عموم علم امام و کیفیت حضوری بودن آن، این نیست که علم امام و احاطه علمی او به گونه علیت و معلولیت نیست؛ زیرا واضح است که علم به این معنا از خصایص ذات واجب‌الوجود است که احدی از ممکنات در آن با او شریک نیست، بلکه مراد از علم حضوری امام، انکشاف معلومات نزد اوست؟[۵].

منابع

پانویس

  1. ابوحامد غزالی، مجموعه رسائل، الرسالة اللدنیة، ص۷۱-۷۴.
  2. علم انشایی، علمی است که هرگاه بخواهد و اراده کند که به چیزی عالم شود، به آن دانا شود. از این علم چنین تعبیر می‌شود که لو شاء أن يعلم لعلم. (ر.ک: محمد حسین مظفر، علم امام، ترجمه محمد آصفی؛ علامه طباطبایی، رساله علم امام؛ احمد مطهری و غلامرضا کاروان، علم پیامبر و امام در قرآن).
  3. محمد حسین مظفر، علم امام، ترجمه علی شیروانی، ص۳۹.
  4. صدرالدین محمد شیرازی، شرح اصول الکافی، ج۲، ص۴۷۸ و ۴۸۳.
  5. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۲، ص ۷۱.