سیره

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

سیره به‌معنای استمرار طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. وقتی سیره پیامبر یا امامان گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در زندگی بر آن روش عمل می‌کردند. سیره پیامبر a و معصومان یکی از راه‌های دریافت معارف اسلامی است.

معناشناسی سیره

واژه‌شناسی لغوی

سیره در ادبیات و لغت به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفته است[۱] و بر این اساس، بسیاری نیز واژه “سیره” را به نوع حرکت و شیوه جریان داشتن و یا به عبارتی نوع، سبک و شیوه رفتار و کردار تعریف کرده‌اند[۲]. نوعی دوام و استمرار در معنای سیره نهفته است. خداوند متعال در قرآن، سیره را به مفهوم هیئت، صورت و شکل به کار برده است: قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى[۳].[۴]

معنای اصطلاحی

سیره در اصطلاح دینی به معانی طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. چنان‌که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از سیره، با عنوان نوع خاص رفتار و عملکرد انسان تعبیر می‌کند[۵]. وقتی سیره پیامبر یا امامان گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در زندگی بر آن روش عمل می‌کردند. گاهی هم اخلاق و سیره و سنّت به یک معنی به کار می‌رود. در برخی از موارد واژه “هَدْی” به‌معنای سیره و روش و هیئت ظاهری افراد به‌کار رفته است[۶]؛ یعنی اینکه افراد ظاهرالصلاح هستند یا بدعمل و بدرفتار.

از سده‌های نخستین تاریخ اسلام به بعد، محققان اسلامی در خلال جمع‌آوری احادیث بزرگان به ویژه رسول خداa به ثبت سیره آن حضرت در مجموعه‌هایی با عنوان مسند، سنن و غیر آن پرداخته‌اند و جنبه‌های مختلف زندگانی ایشان را مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار داده‌اند[۷]. در توصیف‌های دینی آمده است سیره پیامبر و اهل بیت آن حضرت را بشناسیم و همان‌گونه باشیم که آنان بودند و روش آنان را اسوه و سرمشق خویش قرار دهیم[۸].

تفاوت «سیره» با «سنّت»

«سیره» و «سنّت» از نظر لغوی به معنای روش و طریقه پیموده شده است. اما اصطلاحاً این دو باهم تفاوت مفهومی دارد؛ زیرا در اصطلاح فقهی و اصولی «سنّت» به مجموعه اقوال و افعال و تقریر معصوم (ع) گفته می‌شود؛ امّا «سیره» تنها بر افعال و روش عملی آن بزرگواران دلالت دارد؛ یعنی سیره معصومین (ع) ناظر به رفتارهای هدف مند و استمرار پذیری است که از معصوم S در محیط فردی، اجتماعی، و تربیتی به منظور خودسازی یا اثرگذاری بر دیگران؛ سرزده است به گونه‌ای که هر کدام در قلمرو کاربردی خود، می‌تواند منشأ استخراج سبک و روش کلی رفتار قرار گیرد.

از این نظر، مفهوم «سنّت» گسترده‌تر از «سیره» خواهد بود، اما اگر «سیره» را به معنای رفتار و عمل نوعی بدانیم، می‌توان گفت: بین «سیره» و «سنّت» نسبت عموم و خصوص من وجه برقرار است؛ چراکه از یک سو هر دو در سنّت عملی، وحدت و هماهنگی دارند و از سوی دیگر سیره، برخی از گفتار پیامبر اکرم a را در بر نمی‌گیرد و از سوی سوم گزارش‌هایی که در قرآن درباره رفتار پیامبر اکرم a آمده است، سنّت نامیده نمی‌شوند.

لازم به ذکر است که در فرهنگ شیعه، اصطلاح «سنّت» اختصاص به گفتار و کردار پیامبر اکرم a ندارد، بلکه گفتار و رفتار و تقریر دیگر امامان معصوم (ع) و حضرت زهرا (س) را نیز در بر می‌گیرد. از این رو، همان گونه که سیره نبوی، سنت به شمار می‌رود و حجّت است، سیره اهل بیت عصمت (ع) نیز حجت بوده و همتای قرآن شمرده می‌شود.[۹]

گونه‌های سیره

«سیره» را می‌توان از چند منظر و به اعتبارهای مختلف تقسیم نمود:

  1. سیره فردی و اجتماعی: سیره فردی به رفتارهایی اطلاق می‌شود که بیشتر جنبه شخصی دارد و به عملکرد فرد مربوط است نه دیگران. به عبارت دیگر، سیره فردی رفتار و مَنشی است که هدف و آثار آن معطوف به خود فرد است؛ نظیر عبادت، ساده زیستی، نظم، قناعت، انضباط و امثال آن. اما سیره اجتماعی، ناظر به رفتارهایی است که در ارتباط با دیگران انجام می‌گیرند و اگر فرد تنها باشد، چنین رفتاری موضوعیت پیدا نمی‌کند مانند تعاون و همکاری، حسن معاشرت، مدارا و گذشت و....
  2. سیره اخلاقی و تربیتی: سیره در حوزه اخلاق و تربیت، با سیره در حیطه فردی و اجتماعی ارتباط نزدیک دارد. تفاوت آنها در این است که سیره تربیتی به منظور دیگرسازی انجام می‌گیرد و در سیره فردی و اجتماعی ممکن است چنین هدفی نداشته باشد. سیره معصومین (ع) از آن جهت که همراه با آداب و سنت‌های خاص است، آثار اخلاقی و تربیتی فراوانی دارد و چون جنبه ارزشی و دیگر‌سازی دارد، در حوزه‌های فردی و اجتماعی قابل تأسی است.
  3. سیره قولی و فعلی: مفهوم «سیره» که بیانگر سبک و روشی خاص است، در هر دو حوزه گفتار و رفتار مصداق پیدا می‌کند. از این رو، سیره را می‌توان به قولی و فعلی تقسیم نمود. سیره قولی، به اطوار و احوال گفتار اطلاق می‌گردد و به آن سبک و روش گفتاری گفته می‌شود. سیره فعلی، ناظر به سبک و روش خاص انسان در عرصه فعل و عمل است که هر کس می‌تواند رفتار ویژه‌ای داشته باشد. در باره پیشوایان معصوم (ع) نیز این دو نوع سیره، قابل بازیابی است و مجموع گفتارهای زبانی و نوشتاری و شیوه‌ای اعمال و ریزه کاری رفتاری آن الگوهای هدایت و پاکی، می‌تواند به عنوان سیره قولی و عملی، مستند اعمال و رفتار دیگران باشد.
  4. سیره عقلا و متشرعه: یکی از تقسیم‌های سیره، که در فقه کاربرد زیاد دارد و در علم اصول مورد بحث قرار می‌گیرد، تقسیم آن به سیره عقلا یا همان بنای عقلا و سیره متشرعه است.

مرحوم مظفر سیره عقلا را به معنای توافق عقلای عالم از هر ملت و مذهبی بر انجام یا ترک کاری تعریف کرده است[۱۰]. از این نظر سیره عقلا از همه انواع سیره، عام‌تر است و اختصاص به مسلمان و غیر مسلمان ندارد، بلکه همه عاقلان جهان را در بر می‌گیرد. امّا سیره متشرعه، اگرچه به مفهوم عام آن، مطلق رویه شرعی پیروان همه شرایع را در بر می‌گیرد، امّا کاربرد این اصطلاح در مباحث فقه و اصول، به‌طور خاص به شریعت اسلام انصراف دارد. وقتی گفته می‌شود سیره متشرعه، منظور فقط سیره مسلمانان است نه سیره پیروان ادیان دیگر.

مرحوم مظفر نیز اصطلاح سیره متشرعه را ناظر به رویه شرعی و اسلامی مجموع مسلمانان بر فعل یا ترک امری دانسته است. به نظر ایشان، تفاوتی میان سیره متشرعه، شرعی و اسلامی وجود ندارد و منظور از هر سه اصطلاح، موافقت مسلمانان بر انجام یا ترک کاری است[۱۱]. روشن است که سیره متشرعه، از نظر مصداقی اخص از سیره عقلا است.[۱۲]

سیره معصوم

سیره پیامبر a و معصومان یکی از راه‌های دریافت معارف اسلامی است. نقل سیره تأثیر زیادی بر رفتار انسان‌ها می‌گذارد. مطالعه سیره و تاریخ معصومان جاذبه‌ای ویژه دارد؛ برای همه قابل فهم است و پیام آن در اذهان ماندگارتر است. سیره معصومان راه زندگی، راه سازندگی، راه تلاش، راه تعامل اجتماعی، راه برخورد سیاسی، راه مبارزه و جهاد و راه خُلق و خوی پسندیده را نشان می‌دهد. سیره، روش و الگویی است برای شکیبایی در برابر ناگواری‌ها، سختی‌ها، بی مهری‌های یاران، تهمت‌ها و افتراها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها و گاهی تحقیرها و پرسش‌های نابجا و ناروا. سیره، شیوۀ مبارزه با کافران، منافقان، قدرت‌های استبدادی، حاکمان ستمگر و گروه‌های فاسد و جنایتکاران جسور را به انسان می‌آموزد.

منابع مهم سیره را عموماً کتاب‌های تاریخی می‌دانند و در این زمینه کمتر به منابع روایی توجه می‌شود و نسبت به کتاب‌های تاریخی در درستی مطالب آنها دقت و توجه کامل نمی‌شود؛ در نتیجه گاه اندیشه‌های ناروا و نادرستی از طریق نقل آنها به جامعه راه می‌یابد که گاه با قرآن و مسائل بدیهی و مسلم فقهی ناسازگاری دارد و دستاویزی برای مخالفان اسلام و دشمنان دین می‌شود؛ به ویژه که سیره جاذبه دارد و برای عموم قابل دریافت و فهم است. گاهی گونه‌ای ناسازگاری بین آنچه به عنوان سیره از معصومان نقل می‌شود و مسائل فقهی رخ می‌نماید و جامعه را دچار اندیشه‌های ناهماهنگ و ملتهب می‌کند؛ لذا باید در پی راه‌ها و روش‌هایی بود که ما را به سرچشمۀ زلال سیره رهنمون گردد و از آلودگی‌ها دور سازد. ما بر این باوریم که سیره، نمونۀ متعالی احکام اسلامی است و نباید با آن در تضاد باشد[۱۳].

ساحت‌های سیره معصوم

منابع

پانویس

  1. ر. ک: محمدمرتضی زبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۲، ص۲۵۲.
  2. ر. ک: ابوالحسین احمد بن فارس، معجم مقاییس‌اللغة، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱؛ ابو القاسم حسن بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۲۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۶، ص۴۵۴؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.
  3. «فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به روال نخست آن، باز می‌گردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
  4. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص ۲۷؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۸۲؛ ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۹.
  5. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۷۸.
  6. ابن اثیر جزری (مبارک)، النهایه فی غریب الحدیث، ج۵، ص۲۵۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۵۶: الْهَدْيُ: السّيرة و الهيئة و الطّريقة.
  7. برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر. ک: فصل اول کتاب سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، اثر نگارنده.
  8. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص۲۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص۷۰.
  9. صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۱۸.
  10. ر. ک: اصول الفقه، مظفر، ج۱، ص۱۷۱.
  11. ر. ک: اصول الفقه، مظفر، ج۱، ص۱۷۱.
  12. صمدی، قنبرعلی، سیره امام مهدی در عصر ظهور، ص ۱۹.
  13. اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۶.