بحث:صلح حدیبیه در تاریخ اسلامی
صلح حدیبیه
شش سال از اخراج پیامبر از سرزمین وحی میگذشت و نظام اسلامی دوران بالندگی و قدرت خود را تجربه میکرد که پیامبر در سفری مذهبی ـ سیاسی، برای زیارت خانه خدا، از مدینه به مکه رفت. خانه خدا همچنان در اسارت کافران قریش بود و این حرکت پیامبر، خطری برای قریشیان به شمار میرفت. آنان از ورود مسلمانان به مکه جلوگیری کردند، ولی حاضر شدند با پیامبر قرارداد صلح ده ساله امضا کنند.
ظاهر مفاد این صلحنامه برای مسلمانان خوشایند نبود؛ زیرا امتیازهایی را به مشرکان میبخشید، ولی پیامبر با وجود منش همیشگی خویش که به نظر اصحاب در جنگها و قراردادها توجه میکرد، این بار به دلیل مصلحت بزرگی که در پس این قرارداد بود، بدون جلب نظر یاران خویش، آن را امضا کرد. تاریخنگاران از این ماجرا این گونه یاد کردهاند: «این صلح تمام نشد، مگر پس از اعتراض بسیاری از مسلمانان. آنها به پیامبر مراجعه کرده و میخواستند که با این شروط، صلح را قبول نکند. مخصوصا عمر و چند نفر دیگر همواره معترض بودند»[۱].
جالب اینجاست که قرآن از صلح حدیبیه با عنوان «فتح مبین؛ پیروزی روشن»[۲] یاد میکند. صلح نامه حدیبیه، نشاندهنده صلحدوستی پیامبر است. آن حضرت حاضر شد همه دشمنیهای مشرکان را برای دستیابی به آرامشی پایدار نادیده بگیرد و هجده سال دشمنی و کینهتوزی آنان را فراموش کند تا به هم زیستی مسالمتآمیز با کافران دست یابد. دلاور مرد سپاه اسلام، علی(ع) نیز که شاگرد مکتب نبوی بود، به فرماندهان خود سفارش میکرد صلح را از دشمن بپذیرید و میفرمود: «من صلح را تا زمانی که مایه وهن و سستی اسلام نباشد، کارسازتر از جنگ یافتهام»[۳].
آیه ۶۱ سوره انفال به مسلمانان فرمان میدهد: اگر دشمن پیشنهاد صلح داد، شما بپذیرید[۴]. اگرچه دشمن در تقاضای خود صادق نباشد یا این که آتشبس برای مقطعی کوتاه باشد. مسلمانان باید بدون قید و شرط آن را بپذیرند.
حق تعالی در آیه ۶۲ همین سوره میفرماید: اگر بخواهند با پذیرش و درخواست صلح، شما را فریب دهند، خدا برای شما کفایت میکند[۵].[۶]
مواد پیماننامه
برخی مسلمانان از مواد پیماننامه ناخرسند بودند و با این پندار که پیامبر(ص) در برابر قریش عقبنشینی کرده است، به آن حضرت اعتراض نمودند ولی برایشان قابل درک نبود کاری که آن بزرگوار انجام میدهد، از ناحیه خداست و آینده رسالت اسلامی و مصالح بسیار والای آن را، با دیدی آگاهانه مینگرد. رسول خدا(ص) در پاسخ اعتراضکنندگان فرمود: «أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَ رَسُولُهُ، لَا أُخَالِفُ أَمْرَهُ، وَ لَنْ يُضَيِّعَنِي»؛ «من بنده و فرستاده خدایم و هرگز با فرمان او مخالفت نخواهم کرد و او نیز هیچگاه دست حمایت خود را از من برنمیدارد».
و مواردی را که برخی از مسلمانان از آن ناخرسند بودند برایشان تشریح نمود، ولی ماجرای تسلیم کردن ابو جندل به قریش[۷]، در شرایطی که وضعیت روانی برخی از مسلمانان به وخامتگراییده بود، هیجان جدیدی ایجاد کرد.
اما واقعیت این بود که برخلاف تصور بعضی از ظاهر مواد پیماننامه، این صلح برای مسلمانان فتح و ظفری آشکار و بزرگ تلقی شد؛ زیرا دیری نپایید که مواد پیماننامه به سود مسلمانان تمام شد. در راه بازگشت به مدینه آیاتی از قرآن کریم[۸] نازل گردید که بر بعد حقیقی پیمان صلح با سران بتپرست تأکید داشت و مسلمانان را نسبت به ورود به مکه در آیندهای نزدیک مژده دهد[۹].
پانویس
- ↑ احمد زینی دحلان، السیره النبویه، ج۲، ص۱۸۳.
- ↑ ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا﴾ «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم» سوره فتح، آیه ۱.
- ↑ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۶، ص۲۴۴.
- ↑ ﴿وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾ «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
- ↑ ﴿وَإِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ﴾ «و اگر بخواهند تو را فریب دهند بیگمان خداوند تو را بسنده است؛ هموست که تو را با یاوری خویش و با مؤمنان پشتیبانی کرد» سوره انفال، آیه ۶۲.
- ↑ غلامی، مهدی، سیره و اخلاق نظامی پیامبر اعظم، ص ۱۶.
- ↑ سیره حلبی، ج۳، ص۲۱؛ سیره نبوی، ج۲، ص۲۱۸؛ بحار الأنوار، ج۲۰، ص۲۵۲.
- ↑ به سوره فتح، آیه ۱-۷ و ۱۸-۲۸ مراجعه شود.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱، ص ۲۱۶.