موانع اهداف امام مهدی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

موانع اهداف امام مهدی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل اصلیمهدویت

موانع اهداف امام مهدی(ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

محمد تقی مصباح یزدی
آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب « آفتاب ولایت» در این‌باره گفته است:
  1. «روح خودسری و هواپرستی مردمان: در همه زمان‌ها، در برابر شریعت‌های الهی واکنش‌های نامساعدی از طرف گروه‌های گوناگون اظهار شده است. محدودیت در زندگی، با طبع اولیه بشر سازگار نیست. آدمی می‌خواهد هیچ قید و بندی نداشته باشد تا هر کاری که دلش می‌خواهد، انجام دهد. از نظر اجتماعی می‌خواهد آزاد باشد. آدمی نه تنها مایل است در محیط خانواده و اجتماع آزاد باشد، بلکه دلش می‌خواهد در تمام کارهایی که بر می‌گزیند، آزاد باشد. وقتی انسان را محدود کنند و به او بگویند فلان کار را نکن، ابتدا در مقابل آن واکنش نشان می‌دهد و دلش نمی‌خواهد آن را بپذیرد. اگر به کودک نیز بگویید: فلان کار را نکن، عکس العمل نشان می‌دهد و می‌گوید می‌خواهم بکنم و اگر شدت به خرج دهند، لجباز می‌شود. این مطلب از این واقعیت حاکی است که فطرت انسان، بنابر طبع اولیه‌اش، در برابر محدودیت‌ها و امر و نهی‌ها واکنش نشان می‌دهد؛ چرا که آدمی به آن چه از آن منع می‌شود، حرص میورزد؛ بنابراین یکی از عواملی که سبب می‌شود توده مردم در برابر انبیا واکنش مخالف نشان دهند، همان روح خودسری و بی بندوباری است که در انسان وجود دارد: ﴿بَلْ يُرِيدُ الإِنسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ[۱]؛ آدمی می‌خواهد جلوش باز باشد و هیچ قید و بندی نداشته باشد. به عبارت دیگر، انسان می‌خواهد بی‌بندوبار باشد. وقتی انبیا می‌آمدند و می‌خواستند قید و بندهایی به پای بشر بگذارند، هرچند دستورهای ایشان در واقع آزاد کردن بشر از قید و بند هواهای نفسانی و غرایز حیوانی بود، مردم نادان این دستورهای الهی را برای خود قید و بند تلقی می‌کردند و نمی‌خواستند زیر بار آن بروند. این عاملی است که در همه جوامع وجود دارد و تا روح انسان تربیت الهی نپذیرد، خواه ناخواه در برابر میل به آزادی و بی بندوباری تسلیم خواهد بود.
  2. به خطر افتادن مقام قدرتمندان و ثروتمندان: عوامل دیگری نیز سبب می‌شود تا در اجتماع با انبیا و اولیای الهی مخالفت شود. شاید نخستین دسته‌ای که در برابر انبیا قد علم می‌کردند، قدرتمندان بودند. کسانی که به ناحق، قدرت‌هایی به دست آورده و بر گرده مردم سوار شده بودند، با آمدن انبیا و متوجه کردن بشر به سوی اهداف الهی و برنامه‌های آسمانی، قدرت خویش را در خطر می‌دیدند. می‌دیدند که مقام، شهوت، موقعیت، منصب و ریاستشان با گرایش مردم به شخص فقیر و ساده‌ای چون حضرت موسی(ع) یا حضرت عیسی(ع) در معرض خطر جدی قرار گرفته است. ثروتمندان و قدرتمندانی که تمام توجهشان به عالم ماده و لذت‌های مادی است، وقتی می‌بینند که دستورهای انبیا، برای آن‌ها قید و بندهایی ایجاد می‌کند، بیش از گروه‌های دیگر عکس العمل نشان می‌دهند؛ چرا که امکانات ایشان برای شهوترانی و بی‌بندوباری، از دیگران بیش‌تر است و به طور طبیعی، محدودیت‌هایی که از ناحیه دین متوجه‌شان می‌شود، آن‌ها را بیش‌تر رنج می‌دهد. سر انجام تمام کسانی که با قیام انبیا، منافعشان به نحوی به خطر می‌افتد، قد علم می‌کنند؛ خواه منافعشان در ارضای شهوات باشد، خواه در اشغال منصب‌هایی که به دروغ و ناحق آن‌ها را اشغال کرده‌اند؛ خواه منصب‌های سیاسی، خواه منصب‌هایی به اسم دین و خواه هر چیز دیگر. همه این‌ها به دنیاپرستی و بینش محصور در چارچوب طبیعت برمی گردد. اگر انسان، افقی را گسترده‌تر از ماده و مادیات یافت و جهانی را وسیع‌تر از جهان زودگذر دنیا شناخت و به آن معتقد شد، حاضر می‌شود از لذایذ مادی و محدود بگذرد تا به لذایذ ابدی برسد؛ ولی اگر به آخرت و زندگی ابدی ایمان نداشته باشد، در هر گروهی، به شکل خاصی در برابر انبیا واکنش نشان می‌دهد.
  3. ظهور گرایش‌های مادی در پیروان: به هرحال، در برابر انبیا، گروه‌های گوناگونی قد علم می‌کردند تا نگذارند دعوت انبیا گسترش یابد و مردم دعوتشان را اجابت کنند و پیرو و مریدشان شوند. علت این دشمنی‌ها از روح هواپرستی و علاقه به لذایذ دنیا در شکل‌ها و قالب‌های مختلفش، چه علاقه به قدرت‌های اجتماعی و منافع اقتصادی و چه دلبستگی به شهوات و هواهای نفسانی ناشی می‌شد. چنین عواملی سبب می‌شد تا نگذارند دعوت انبیا پیشرفت کند. از سوی دیگر، این گرایش‌های مادی در آن‌هایی هم که به انبیا گرایش می‌یافتند، کم و بیش وجود داشت. در حالی که همه ما مسلمانیم و بیش از هزار و چهار صد سال از تاریخ ظهور دینمان می‌گذرد، هرکدام از ما تربیت‌های خاصی را از دین پذیرفته ایم. گاهی می‌شود با این که سال‌ها عمرمان را در فهم کتاب و سنت و شناخت معارف دینی گذرانده‌ایم، در بزنگاه‌های خاصی، هوای نفسانی ما ظهور می‌کند و کنترل نفس از دستمان خارج می‌شود. در کسانی هم که به انبیا گرایش می‌یافتند، این روحیه‌ها کم و بیش وجود داشت؛ چرا که به طور کامل مهذب نشده بودند و ساختمان روحی آن‌ها هنوز تغییر ماهیت نداده بود. این بود که میان پیروان انبیا نیز گاهی گرایش‌های مادی به صورت‌های گوناگون ظهور می‌کرد؛ برای مثال، وقتی مردم می‌دیدند عمل کردن به یک حکم برایشان سخت است، به گونه‌های مختلف می‌کوشیدند تا آن حکم را تغییر دهند؛ به ویژه اگر حکمی در وضع خاص اجتماعی یا طبیعی صادر می‌شد؛ مثل اصحاب سبت که کنار دریا زندگی می‌کردند و موظف شده بودند روز شنبه ماهی نگیرند؛ اما چون ماهی‌ها فقط در روز شنبه به کنار دریا می‌آمدند، خودداری از صید ماهی در روز شنبه برای آن‌ها مشکل بود.
  4. دین‌فروشی دانشمندان: در وضعی که رعایت اوامر و نواهی الهی برای مردم مشکل می‌شد، دست به دامن راهبان و عالمان دین می‌شدند و از ایشان می‌خواستند تا کاری کنند که حکم الهی تغییر یابد؛ یعنی می‌خواستند تا عالمان، حرام خدا را حلال کنند یا راه چاره‌ای بیندیشند و برای فرار از حکم خدا کلاه شرعی درست کنند. بین عالمان ایشان هم کسانی بودند که به علل گوناگون به خواست مردم اهمیت می‌دادند یا بدان جهت که منافع مادی آن‌ها باید از راه مردم تأمین می‌شد یا از آن جهت که مردم باید آن‌ها را داری منصب‌های دینی و اجتماعی می‌شناختند و اگر به تمایلات مردم پاسخ منفی می‌دادند، دیگر دورشان جمع نمی‌شدند و آن‌ها را مرجع دینی خودشان نمی‌شناختند. در حقیقت، همان روح دنیاپرستی که به شکل دیگری میان دانشمندانشان وجود داشت، باعث می‌شد تا با روح دنیاپرستی مردم که در قالبی دیگر وجود داشت، توافق کنند. نتیجه این بود که بعضی از احکام الهی به بهانه‌های گوناگون عملی نمی‌شد یا بعضی از حرام‌های الهی انجام می‌گرفت. در چنین مواقعی است که قرآن شریف می‌فرماید:﴿اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ...[۲]. این‌ها چه کاره‌اند که برای شما حکم جعل کنند؟! مگر این‌ها رب شما هستند؟! شما حق ندارید غیر از خدا را رب بگیرید. صاحب اختیار شما فقط خدا است. در مواقعی دیگر، صاحبان قدرت بر عالمان دین فشار می‌آوردند که شما باید چهره دین را دگرگون کنید و احکام را به صورت دیگری در بیاورید تا موافق میل ما باشد. این نیز شکل دیگری از دنیاپرستی بود که به مراجع روحانی فشار وارد می‌آورد در فتواهایشان تجدید نظر کنند. همه این عوامل باعث می‌شد که روح خداپرستی و تسلیم در مقابل انبیا و اولیای الهی در مردم تضعیف شود و دینی که اساس آن اسلام و تسلیم در مقابل خدا است، به صورت دیگری در آید. هدف اصلی از آفرینش انسان و تشریع قوانین الهی، این بوده است که مردم خداپرستی کنند نه خودپرستی، شکم پرستی، بت پرستی، اجتماع پرستی و.... پیامبران آمده بودند که بشر را خداپرست، یعنی تسلیم محض در برابر اوامر و نواهی خداوند کنند. اطاعت محض در برابر خدا انسان را به خدا نزدیک می‌کند؛ جوهر انسانیت را ترقی می‌دهد و به یک پدیده زودگذر و بی ارزش، ارزش بی نهایت می‌بخشد. انبیا آمده بودند که چنین رابطه‌ای را بین انسان‌ها و پروردگارشان برقرار سازند و انسان را از یک موجود مادی فانی بی ارزش، به موجودی تبدیل کنند که بتواند عمری بی نهایت در کمال لذت و سعادت داشته باشد. انبیا می‌خواستند انسان را به گونه‌ای غرق توجه خدا سازند که ارزش را به بندگی و قرب خدا منحصر کنند. کسانی که احکام، معارف و آیات الهی را تحریف می‌کردند، مسیر را اشتباه به مردم نشان می‌دادند و می‌گفتند: خلق را به جای خدا بگذارید. چنین دین فروشانی، بزرگ‌ترین خیانت را به انسانیت مرتکب می‌شدند؛ به همین سبب انبیا آمده بودند تا بشر را متوجه خدا کنند و به سوی بی نهایت سوق دهند و از پرستش همه بت‌ها وارهانند و انسان را فقط بنده و مطیع خدا سازند. عواملی همچون هواپرستی، دنیاپرستی و دین فروشی باعث می‌شد که دست تحریف به سوی معارف و احکام الهی دراز شود. از آن جا که وضعیت اجتماعی همیشه در حال تغییر است، قالب‌های بت نیز در هر دوره‌ای تغییر شکل می‌دهد. بت‌هایی که بشر برای خود می‌سازد، همیشه سنگ و چوب و ماه و خورشید نیست. گاهی بت‌ها عوض می‌شوند و معبودها تغییر شکل می‌یابند. بنی اسرائیل برای تغییر احکام الهی، احبار و رهبانان دین فروش را همچون رب و معبود خویش اطاعت می‌کردند»[۳].

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سوره قیامت، ۵.
  2. دانشمندان و راهبان خویش را معبودهای در برابر خدا قرار دادند؛ سوره توبه،۳۱.
  3. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۲۲۵- ۲۳۲.