سرزنش غیبت و تهمت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.


مقدمه

تعریف غیبت در لسان نبوی(ص)

غیبت در سیره نبوی(ص)

  • غیبت از مهم‌ترین اسباب جدایی بین انسان‌هاست و باعث دشمنی و کینه‌توزی بین آنان می‌شود و پیامبر خدا(ص) همواره مسلمانان را به شکل‌های مختلف از غیبت برحذر می‌داشت[۵][۶].
  • بدیهی است که غیبت، فقط زبانی نیست. از برخی روایات نقل شده از رسول اکرم(ص) چنین بر می‌آید که انسان از هر راهی که نقص و عیب دیگری را بیان دارد؛ مانند نوشتن، اشاره، کنایه و...، همه از مصادیق غیبت و حرام است[۷].
  • نقل شده است، روزی زنی خدمت رسول خدا(ص) آمد و سؤالی پرسید و رفت و پس از بازگشت آن زن، عایشه با دست خود به کوتاهی قد آن زن اشاره کرد؛ رسول خدا(ص) به او فرمود: "درباره او غیبت کردی"[۸]. در برخی دیگر از روایات آمده است که پیامبر(ص) به او فرمود: "ای عایشه، دندان‌هایت را خلال کن!" او گفت: "ای رسول خدا(ص) آیا چیزی خورده‌ام که خلال کنم؟" پیامبر(ص) به او فرمود: "خلال کن!" وقتی عایشه خلال کرد، تکه گوشتی از دهانش خارج شد و او آن را بیرون انداخت[۹][۱۰].
  • همچنین اگر کسی نام شخص معینی را به ناشایستگی بیرد، یا به گونه‌ای سخن بگوید که شنوندگان با شواهد و قرائن بفهمند که منظور گوینده کیست، در این صورت هم آن شخص غیبت کرده است[۱۱].
  • بدین سبب، شیوه رسول خدا(ص) چنین بود که وقتی خلافی را می‌دید، بدون آنکه به نام فردی اشاره کند، با عنوان کلی و به صورت جمع، حضار را نصیحت می‌فرمود؛ عایشه در این باره چنین گفته است: "روش رسول گرامی اسلام(ص) بر این بود که وقتی به آن حضرت خبر می‌رسید که فلان شخص سخن ناروایی می‌گوید، برای اینکه به آبروی آن شخص لطمه‌ای وارد نشود، نام وی را نمی‌برد؛ بلکه می‌فرمود: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ يَقُولُونَ كَذَا»؛ چرا کسانی چنین می‌گویند؟"[۱۲][۱۳].
  • رسول خدا(ص) هم در گفتار و هم در عمل مسلمانان را از انجام غیبت باز می‌داشت؛به گونه‌ای که طبق برخی روایات، در مجلس ایشان از کسی بد گفته نمی‌شد و اگر از کسی لغزشی سر می‌زد، در جای دیگر بازگو نمی‌شد[۱۴][۱۵].

نمونه‌هایی از نهی غیبت در سیره نبی اکرم(ص)

  • نقل شده است، روزی ماعز اسلمی، یکی از مسلمانان صدر اسلام، گناه کبیره‌ای انجام داد؛ اما پس از مدتی از کار خود پشیمان شد و خدمت پیامبر خدا(ص) آمد و از حضرت خواست که بر او حد جاری کند تا از آن گناه پاک شود؛ پیامبر(ص) نیز حکم خدا را درباره وی جاری کرد. پس از مدتی، پیامبر خدا(ص) دو نفر از یاران خویش را دید که درباره آن مرد گنهکار صحبت می‌کنند و یکی از آنها به دیگری می‌گفت: "این مرد، آن چه را که خداوند پوشانده بود، آشکار کرد، در نتیجه، مانند سگ به جزای عملش رسید و سنگسار شد." وقتی پیامبر(ص) سخنان آن دو را شنید، بلافاصله چیزی نگفت تا اینکه روزی همراه جمعی از اصحاب که آن دو نفر نیز جزو آنان بودند، به جایی رفت؛ پس در بین راه و در بیابان، الاغی مرده دید که بدنش بو گرفته بود؛ پس رسول خدا(ص) به اصحاب فرمود: "فلانی و فلانی ماه کجایند؟" آن دو گفتند: "ای رسول خدا(ص)! ما اینجاییم"؛ پیامیر(ص) فرمود: "بیایید از مردار بدبوی این الاغ بخورید!" آنها گفتند: "ای رسول خدا(ص) آخر چه کسی این کار را می‌کند؟" حضرت فرمود: "آن چه شما درباره برادرتان گفتید، از خوردن گوشت این الاغ، سخت‌تر است..."[۱۶][۱۷].
  • از عبدالله بن عمر نیز روایت شده است که عده‌ای در حضور پیامبر خدا(ص) از مردی سخن به میان آوردند و گفتند: "باید غذا در دهانش بگذارند و جهاز شترش را دیگران ببندند"؛ آن حضرت فرمود: "درباره او غیبت کردید"؛ یکی از آنها گفت: "ای رسول خدا(ص)، ما چیزی از [معایب] او را گفتیم که در او هست"؛

رسول اکرم(ص) فرمود: "[برای غیبت، همین] کافی است که درباره برادرت آنی را بگویی که در او هست"[۱۸][۱۹].

نمونه‌هایی از روایات نبی اکرم(ص) درباره مذمت غیبت

  1. منع از غیبت کردن : پیامبر اکرم(ص) فرمود: "تأثیر غیبت در دین مسلمان از تأثیر خوره در جسم او سریع‌تر است"[۲۵]. ایشان غیبت کننده را از سه نفری معرفی می‌کند که بهشت بر آنان حرام است[۲۶]. آن حضرت، غیبت را بدتر از زنا معرفی کرد[۲۷] و فرمود: "کسی که پشت سر مسلمانی بدگویی کند، ایمان ندارد"[۲۸][۲۹].
  2. منع از شنیدن غیبت : نبی اکرم(ص) شنونده غیبت را نیز یکی از غیبت کنندگان و او را در گناه غیبت کننده شریک دانسته است[۳۰][۳۱].
  3. تشویق افراد به رد غیبت درباره برادر مسلمان : رسول خدا(ص) رد غیبت از برادر مؤمن را باعث رسیدن یاری خداوند در دنیا و آخرت به کننده آن[۳۲] و همچنین آن را سبب دفع بلاها از آن شخص دانسته است[۳۳]؛ در جای دیگر آن حضرت اجر دفع غیبت از برادر مؤمن را بهشت دانسته است[۳۴][۳۵].

موارد جواز غیبت

کفاره غیبت

تهمت

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۶۵۴ - ۶۵۶ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۴، ص ۴۵۴ - ۴۵۵.
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۴.
  3. رضی الدین طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۴۷۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۲۰۱ - ۲۰۲ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۳۷.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۴.
  5. حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۱۶ و ۱۸۹؛ ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۱، ص۱۱۵ و ۱۱۵ و شیخ صدوق، الامالی، ص ۴۲۴.
  6. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
  8. ابن حنبل، مسند احمد، ج۶، ص۱۳۶ و جلال الدین سیوطی، المنثور، ج ۶، ص ۹۶.
  9. احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۴۶۱ و السید البروجردی، جامع احادیث الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۹۶.
  10. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
  11. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵.
  12. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۹، ص ۶۸.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۵-۲۰۶.
  14. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۸۲-۸۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۳۴۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۱، ص ۲۹۰.
  15. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۶.
  16. ابن اشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۳۴۶؛ النسائی، السنن الکبری، ج ۴، ص ۲۷۷ و ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۲۴۵.
  17. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۶-۲۰۷.
  18. المبارکفوزی، تحفة الاحوذی، ج ۶، ص ۵۴.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۷.
  20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۸، ص ۱۰۲.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۷.
  22. «و از یکدیگر غیبت نکنید» سوره حجرات، آیه ۱۲.
  23. عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۵، ص ۱۳۷؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۶، ص ۳۳۱ و فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ج ۴، ص ۱۵۸.
  24. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۸.
  25. کلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۰.
  26. حسین بن سعید اهوازی، الزهد، ص ۹ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص۲۸۱.
  27. امالی طوسی، ص۵۳۷؛ اعلام الدین، ص۲۰۱ و مجموعه ورام، ج۲، ص۶۴.
  28. ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۸۹؛ مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۵ و شهید ثانی، منیة المرید، ص ۳۳۱.
  29. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۸.
  30. میرزای نوری، مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۱۳۳ و مجموعه ورام، ج ۱، ص ۱۱۹.
  31. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
  32. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۴۶ و اعلام الدین، ص ۲۰۲.
  33. اعلام الدین، ص ۴۱۵؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۹۲.
  34. مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۷۰؛ امالی طوسی، ص ۲۳۳ و ثواب الاعمال، ص ۱۴۵.
  35. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
  36. امالی طوسی، ص ۱۱۵؛ شیخ مفید، الامالی، ص ۳۳۸ و البیهقی، السنن الکبری، ج ۸، ص ۱۶۸.
  37. امالی صدوق، ص ۴۲۹؛ ثواب الاعمال، ص ۲۸۴ و شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۵.
  38. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
  39. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج ۳، ص ۲۳۳۹.
  40. من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۷۱ و جامع الاخبار، ص ۱۴۶.
  41. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۹.
  42. المتقی الهندی، کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۹۵- ۵۹۶.
  43. نهج الفصاحه، ص۶۳۳؛ فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۱۸ - ۱۹؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص۲۵۲؛ ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۲، ص ۲۰۲ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳.
  44. مسند الشهاب، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۲۶۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۲۳۴.
  45. مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.
  46. الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.
  47. مجموعه ورام، ج۲، ص۲۵۲.
  48. الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۴۳ و کنزالعمال، ج۳، ص۵۹۵.
  49. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۰.
  50. الکافی، ج ۲، ص ۳۵۷ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۰۹.
  51. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۱۰.
  52. عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۳۳؛ جامع الاخبار، ص ۱۴۸ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۲، ص۴۷۰.
  53. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۲۰۴.