مکر و فریبکاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مکر و فریبکاری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • یکی از اضداد تفکّر، مکر و حیله گری است؛ هرچند می‌‌توان حیله گری را نوعی از اندیشه‌ورزی دانست که به هنگام غلبه هوای نفس بر فرد، حاصل می‌‌شود؛ از اینرو، با غلبه نفس امّاره بر انسان، تفکّر به حیله گری تغییر می‌‌یابد.
  • "حیله" را آن دانسته‌اند که فرد حیله‌گر، دیگری را مخفیانه از انجام آنچه در سر دارد باز دارد؛ بدین ترتیب، انسان حیله خورده بدون آنکه خود بداند، از انجام کاری که مطلوبش بوده بازمانده است. بازداشتن دیگران از آنچه در پی آن بوده‌اند، می‌‌تواند حیله گری پسندیده و مکّاری نیکو باشد؛ چه ممکن است فرد حیله خورده - دانسته یا ندانسته- در پی امری ناپسند برآمده باشد؛ در اینصورت بازداشتن او از این کار، اگر به صورتی انجام گیرد که او خود متوجّه آن نشود، حیله گریِ پسندیده نامیده می‌شود. در قرآن کریم در این زمینه می‌‌خوانیم: ﴿وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۱]، ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ[۲]، ﴿إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا وَأَكِيدُ كَيْدًا[۳][۴].
  • سخن ما در اینجا امّا، بر سر حیله گری معمول یعنی حیله گری ناپسند است؛ از اینرو بدون تردید حیله گری را در شمار بدترین مهالک دانسته، اجتناب از آن را در شمار واجبات می‌دانیم.

محقق نراقی چه نیکو در این زمینه فرموده است: ثم المکر من المهلکات العظیمة، لأنه أظهر صفات الشیطان، و المتصف به أعظم جنوده. و معصیته أشد من معصیة إصابة المکروه إلی الغیر فی العلانیة؛ إذ المطلع بإرادة الغیر ایذائه یحتاط و یحافظ نفسه عنه، فربما دفع اذیته؛ و أما الغافل فلیس فی مقام الاحتیاط، لظنه ان هذا المکار المحیل محب و ناصح له، فیصل الیه ضره و کیده فی لباس الصداقه و المحبة[۵]؛ ایشان در این عبارات، نخست به اینکه حقّه‌بازی در شمار بدترین مهالک قرار دارد، اشاره؛ و علّت آن را در این جستجو می‌‌کند که حیله گری، نخستین و بارزترین صفت شیطان است؛ از اینرو هرکس به این صفت آلوده شود، در شمار برترین یاران او قرار می‌‌گیرد؛ آنگاه اشاره می‌‌کند که گناه خدعه، بالاتر از گناه ضرر رساندن به دیگران بصورت آشکار است؛ چه به هنگام خدعه‌ورزی چه بسا فردْ بدون آنکه از نیّت سوء حیله گران آگاه باشد، به آنان اعتماد نموده فریب خواهد خورد. در دیگر ضرررسانی‌ها امّا، نه چنان است؛ چه هوشیاریِ افراد دستخوش بازی نشده ممکن است آنان را از چنین دامهائی رهائی بخشد[۶].

  • حضرت حق در این زمنیه می‌‌فرماید: ﴿يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ[۷].
  • خدعه‌ورزی در شمار افعال منافقانه نیز قرار می‌‌گیرد؛ از اینرو گناه آن بزرگتر از عملی است که بدون حیله گری بصورت آشکار انجام می‌‌شود. از اینرو اگر بی گناهی را آشکارا به خوردن سَم وادار نمایند، گناه قتل نفس متحقّق شده است؛ امّا اگر کسی را بدون آنکه خود بداند، فریب داده به خوردن ظرفی از سَم وادار نمایند، هم قتل نفس انجام شده و هم نفاق صورت پذیرفته است!. آنچه خلفای ناشایست بنی‌عبّاس در حق ائمّه هدی(ع) و برخی از اولیاء حضرت حق انجام می‌‌دادند، در همین شمار بود؛ اینان قاتلان منافق صفت بودند، و نفاق در پست‌ترین مراتب آتش قرار دارد!. از اینرو می‌‌توان گفت که: مکرورزی و خدعه‌بازی در شمار پست‌ترین رذائل اخلاقی قرار دارد؛ و آنکس که خود را به این صفات آلوده باشد در صف منافقان نشسته است. در ابتدای سوره مبارکه بقره به این موضوع اینگونه اشاره شده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا [۸] و در سوره منافقین نیز به وضوح امر شده تا از آنان دوری گزیده اجتناب شود: ﴿فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۹][۱۰].
  • از اینروست که خداوند، مردانی که پس از طلاق، مکّارانه به همسر خویش رجوع می‌‌نمایند تا او را از مهر خویش بازدارند را، بگونه ترسیم می‌‌نمایند که گوئی آنان آیات خداوند را به استهزاء و تمسخر گرفته‌اند: ﴿وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۱].
  • اصحاب سَبْت نیز که به بوزینه تبدیل شدند!، جز خدعه‌ورزی گناهی دیگر در کارنامه خویش نداشتند؛ آنان چون در روز شنبه صید ماهیان را بر خویش حرام یافتند، حوضچه‌هائی تعبیه کردند تا ماهی‌ها در آن قرار گرفته روز یکشنبه به صید و جمع آوری آنها بپردازند؛ از اینرو گوئی به مکربازی با حضرت حق پرداختند؛ خداوند متعال نیز آنان را به میمون - که صورت حقیقی مکربازی است - تبدیل نمود: ﴿فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ[۱۲]؛ اگر در قرآن کریم هیچ آیه‌ای در مذمّت این رذیلت اخلاقی وارد نشده بود، و تنها همین یک آیه به چشم می‌‌آمد: ﴿وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا[۱۳] کافی بود تا آن را در شمار پست‌ترین صفات دانسته احتراز از آن را لازم بشماریم[۱۴].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۵۴.
  2. «بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  3. «آنان نیرنگی می‌بازند من نیز تدبیری می‌کنم» سوره طارق، آیه ۱۵-۱۶.
  4. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۹۲.
  5. جامع السَّعادات، ج ۱، ص ۳۲۸.
  6. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۹۳.
  7. «با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۹-۱۰ .
  8. «و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند» سوره بقره، آیه ۸-۹.
  9. «از آنها دوری گزین! خدایشان لعنت کناد! چگونه (از حق) بازگر» سوره منافقون، آیه ۴.
  10. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۹۴.
  11. «و چون زنان را طلاق دادید و به سرآمد عدّه خود نزدیک شدند، یا با شایستگی آنها را نگه دارید و یا به نیکی رها کنید و آنان را برای زیان رساندن نگه ندارید که (به آنها) ستم کنید و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید و نعمت خدا» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  12. «و چون از (ترک) آنچه از آن باز داشته شده بودند سرپیچیدند به آنان فرمودیم:» سوره اعراف، آیه ۱۶۶.
  13. «و آیات خداوند را به ریشخند نگیرید» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  14. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۹۵.