جعفر بن ابیطالب در تاریخ اسلامی
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث جعفر بن ابیطالب است. "جعفر بن ابیطالب" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل جعفر بن ابیطالب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
نسب
- جعفر بن ابیطالب، مشهور به جعفر طیار، بیست سال پس از عام الفیل در مکه به دنیا آمد[۱]. کنیهاش عبدالله است. مادرش، فاطمه بنت اسد، نخستین زن هاشمی بود که با مردی هاشمی، یعنی ابوطالب ازدواج کرد. برادران ایشان، عقیل، طالب و حضرت علی بن ابیطالباند[۲].
- هنگامی که در مکه خشکسالی شد و ابوطالب در مضیقه شدید مالی قرار گرفت، به پیشنهاد پیامبر، عباس بن عبدالمطلب نزد برادرش ابوطالب رفت و کفالت جعفر را بر عهده گرفت. جعفر تا زمانی که اسلام آورد نزد عمویش زندگی میکرد[۳].
- از جمله صفات بارز جعفر (پیش از اسلام) این است که او هیچگاه بت نپرستیده و همیشه موحد بوده است[۴]. وی، پس از بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص)، در همان سال اول، اندکی[۵] پس از برادرش علی بن ابیطالب اسلام آورد[۶]. نقل است که ابوطالب وقتی دید حضرت علی(ع) در سمت راست پیامبر به نماز ایستاده است به جعفر فرمود که در سمت چپ پیامبر بایست و نماز بگزار و او نیز چنین کرد[۷]. در برخی روایات آمده است که جعفر بن ابیطالب سی و یکمین نفری بود که وارد خانه ارقم شد و ایمان آورد[۸][۹].
سرپرست مسلمانانِ عازم حبشه
- او در صدر اسلام بر اثر افزایش شکنجههای قریش و توصیه پیامبر(ص) به مسلمانان برای مهاجرت از مکه به حبشه، سرپرستی آنها را بر عهده گرفت و در سال پنجم بعثت در دومین مهاجرت مسلمانان به حبشه، همراه همسرش اسماء بنت عمیس به آنجا رفت[۱۰].
- پیامبر اکرم(ص) جعفر بن ابیطالب را امیر و سرپرست مسلمانان قرار داد[۱۱]. پیامبر، نامهای خطاب به نجاشی، پادشاه آن سرزمین فرستاد و در آن، ضمن دعوت وی به اسلام، خواست تا به اوضاع جعفر بن ابیطالب و دیگر مسلمانان مهاجر و پناهنده به وی، رسیدگی کند[۱۲]. کفار قریش، عمرو بن عاص و عبدالله بن مسعود بن ابیربیعه مخزومی و به روایتی عمارة بن ولید را با هدایایی نزد نجاشی فرستادند تا شاید بتوانند مسلمانان مهاجر را به مکه بازگردانند[۱۳].
- سخنگوی مسلمانان پناهنده به حبشه، جعفر بن ابیطالب بود. او در جلسات مناظره به خوبی مواضع اسلام را بیان کرد تا جایی که نجاشی را متقاعد کرد و فرستادگان قریش، ناامید به مکه بازگشتند[۱۴]. گفتهاند که نجاشی پس از سخنان جعفر درباره اسلام، مسلمان شد[۱۵]. جعفر در حبشه از همسرش، اسماء بنت عمیس، صاحب سه فرزند به نامهای عبدالله، محمد و عون شد. عبدالله، نخستین مولود مسلمانان در حبشه بود که نسل جعفر نیز از ایشان است[۱۶][۱۷].
- پیامبر(ص) در اواخر سال ششم هجرت، سفیرش، عمرو بن امیه ضمری را نزد نجاشی فرستاد تا مسلمانان را بازگرداند، و نجاشی نیز دو کشتی در اختیار جعفر بن ابیطالب و مسلمانان و گروهی از حبشیان مسلمان شده قرار داد و آنان را راهی مدینه کرد[۱۸].
- جعفر و یارانش در سال هفتم هجرت، پس از غزوه خیبر به مدینه رسیدند[۱۹]. وقتی رسول خدا(ص)، جعفر را دید، میان دو چشمش را بوسید و فرمود: “به خدا قسم! نمیدانم از کدام یک شادتر شوم: از آمدن جعفر یا فتح خیبر”[۲۰]. آنگاه پیامبر در کنار مسجد، خانهای به او اختصاص داد[۲۱]. حضرت، وی و همراهانش را "صاحب الهجرتین" مینامید (هجرت به حبشه و مهاجرت به مدینه)[۲۲][۲۳].
شهادت جعفر بن ابیطالب
- در سال هشتم هجرت، هنگامی که فرستاده حضرت به نام حارث بن عمیر أزدی به دست شرحبیل بن عمر یا عمیر ازدی غسانی کشته شد، پیامبر اندوهگین شد و سپاهی به فرماندهی سه تن از صحابه که نخستین آنها جعفر بن ابیطالب بود برای جنگ تدارک دید. سپاه سه هزار نفری مسلمانان، در جمادی الاول سال هشتم در روستای موته در سرزمین بلقاء به مصاف رومیان به فرماندهی هرقل و عربهای شام به فرماندهی شرحبیل بن عمرو رفت. جعفر بن ابیطالب در این نبرد به شهادت رسید[۲۴][۲۵].
- در این نبرد هر دو دست وی قطع شد؛ اما میکوشید تا پرچم اسلام روی زمین نیفتد؛ از اینرو، خاتم انبیا(ص) فرمود: "خداوند به جعفر به جای دستانش، دو بال از یاقوت داده است، و او با فرشتگان در بهشت به هر کجا که بخواهد پرواز میکند"[۲۶] و به همین سبب، او را "جعفر طیار" یا "ذوالجناحین" نامید[۲۷].
- در همان روز شهادت جعفر طیار، پیامبر(ص) از طریق وحی از شهادت وی آگاه و بسیار اندوهگین شد. حضرت، مردم مدینه را فراخواند و واقعه موته و چگونگی شهادت او را به اطلاع آنان رسانید و وی را شهید خواند[۲۸]. درباره سن او در کتب تاریخ اختلاف است؛ به طوری که سن او را در زمان شهادت ۲۸[۲۹]، ۳۳[۳۰]، ۴۰[۳۱] و ۱۴۱[۳۲]سال شمردهاند که البته با توجه به تاریخ ولادت مطرح شده (بیست عام الفیل) و نیز ملاحظه احادیثی که سن او را ده سال بیشتر از سن علی(ع) در نظر گرفتهاند[۳۳]، ۲۸ سال میتواند به واقع نزدیکتر باشد. وی، مردی خطیب، شجاع، سخاوتمند و متواضع بود. پیامبر به او لقب ابوالمساکین (پدر بینوایان) اعطا کرد[۳۴].
- مزار جعفر و سایر شهدای موته، در منطقهای معروف به شهر مزار در اطراف موته قرار دارد که امروزه، زیارتگاه مسلمانان است[۳۵].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ استخراجی است از: ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۱، ص۲۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۴۵۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۴۲.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۱۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۴۶.
- ↑ شیخ صدوق، امالی، ص۷۵.
- ↑ البته در این زمینه نظریات مختلف روایت شده است.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۴۱.
- ↑ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۴۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵-۱۲۶.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۱۲۵؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۵۹۲.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۳-۲۶۴.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۴۹۴.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۵۲؛ بیهقی ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه ج۲، ص۳۰۹.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۵۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه ج۲، ص۳۰۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۷۹؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۲.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۰؛ بیهقی ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۹۴-۲۹۵؛ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۳.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۵۲-۶۵۳؛ بیهقی ابوبکر، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۰۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۵.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۴-۲۶۵.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۴۳؛ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۵.
- ↑ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۸۲.
- ↑ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۵۹؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۸۳.
- ↑ علی بن محمد خزاعی، تخریح الدلالات السمعیه، ص۴۸۷.
- ↑ ابن عنبه حسنی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۳۵؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۰۶.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۵.
- ↑ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۸؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۶۲.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۵.
- ↑ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۷۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۹۸.
- ↑ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۹۷.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۶۵؛ ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۸۰-۳۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۴۱.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۱۳۵.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۷۲، ص۱۳۵و ابن اسحاق، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۷۸.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۹۸.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۲۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۶؛ ابن عنبه حسنی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص۳۵.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۵-۲۶۶.