دلیل عقلی نصب امام چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

الگو:پرسش غیرنهایی

دلیل عقلی نصب امام چیست؟
موضوع اصلیدلیل عقلی نصب امام چیست؟
مدخل بالاترامامت در قرآن / تعیین امام
مدخل اصلیدلیل عقلی نصب امام

دلیل عقلی نصب امام چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.


عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

مهدی مقامی
حجت الاسلام و المسلمین مهدی مقامی، در کتاب «درسنامه امام‌شناسی» در این‌باره گفته است:
«پیامبر اسلام(ص) در پرتو مجاهدت‌‌ها و کوشش‌‌های بیست‌‌وسه‌‌ ساله خود دو نهال نوپایی را به نام آیین مقدس اسلام و حکومت دینی به وجود آورده بود که نفس نوپای بودن آن دو به حفاظت و صیانت از انواع آسیب‌‌ها و آفت‌‌ها نیازمند بود که عمر کوتاه حضرت به آن کفاف نداد. این در حالی بود که خطر دشمن خارجی روم و ایران باستان، خطر داخلی "منافقان"، اسلام را تهدید می‌‌‌کرد. حال این سؤال مطرح است که پیامبر اسلام(ص) آیا درباره چگونگی ادامه حیات دو نهال مزبور "اصل اسلام و حکومت آن" چاره‌‌ای اندیشیده بود، یا آن را به حال خود واگذار نمود؟ سه گزینه و راهکار ذیل ابتداً قابل تصور است [۱]
۱. موضع سلبی و سکوت: حضرت، نفیاً و اثباتاً درباره حاکم و خلیفه بعدی خود هیچ موضعی اتخاذ نکرده است. شخص و شورایی را تعیین ننموده است. سستی این نظریه در ادله و شواهد لزوم نصب در صفحات بعد روشن می‌‌‌شود.
۲. سپردن امور به مردم در قالب شورا: فرض دوم این است که پیامبر(ص) دارای موضع ایجابی بوده است و برای دین و حاکمیت دینی فکر و راهکاری اندیشیده است و آن تعیین شورا یا نخبگانی یا بیعت برای اداره کشور است. این نظریه هر چند اشکالات نظریه پیشین را ندارد، امّا خود آن دارای اشکالاتی است که اشاره می‌‌‌شود:
  1. چه‌‌بسا تعیین فرد در شورایی به دلیل اغراض و امیال اعضای شورا چالش زا باشد و خود آتش اختلاف را شعله‌‌ور کند.
  2. به دلیل عدم عصمت اعضای شورا ممکن است به‌جای ضوابط و ملاک‌‌های حقیقی روابط حاکم گردد، چنان‌‌که محصول شورای شش‌نفره منصوب خلیفه دوم چنین شد و با وجود علی(ع) شخص دیگری یعنی «عثمان» انتخاب شد.
  3. نکته سوم این‌‌که هیچ مدرک معتبر و غیر معتبری از وجود شورایی جهت تعیین امام و خلیفه توسط پیامبر خبر نمی‌‌‌دهد. پس فرض سوم هیچ طرفداری از اهل سنت هم ندارد
۳. تعیین و نصب شخص اصلح: فرض سوم این است که پیامبر(ص) با توجّه به شناختی که از اصحاب خود داشته است مناسب‌‌ترین آنان از هر جهت و حیثی را که برای اداره دو نهال نوپای اسلام و حکومت دینی نصب فرموده است. این نظریه مورد اختیار شیعه است که نخست به اثبات و ضرورت نظریه انتصاب می‌‌‌پردازیم، آن‌‌گاه درباره مصداق آن بحث خواهیم کرد[۲]

پرسش‌های وابسته


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: شهید صدر، بحث حول الولایه، ص ۱۳ به بعد.
  2. مهدی مقامی، درسنامه امام‌شناسی