عمران بن حُصین خزاعی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- عمران فرزند حصین کنیهاش ابو نجید در سال هفتم هجری - ایام فتح خیبر - مسلمان شد و از آن پس در غزوههای رسول خدا(ص) شرکت کرد و در فتح مکه صاحب رایت و پرچم قبیله خزاعه بود، او از افراد فاضل و فقیه صحابه[۱] و از شیعیان و یاوران امیرالمؤمنین(ع) بود.[۲]
حمایت او از ولایت امیرالمؤمنین(ع)
- عمران این صحابی با فضیلت و این عالم اسلام شناس به زودی به دامان ولایت امیرالمؤمنین بازگشت و ارادت خود را نسبت به آن حضرت اعلام نمود و در مقام دفاع از جانشینی بلافصل او بعد از رسول خدا(ص) به پا خاست و نسبت به خلافت ابوبکر لب به اعتراض گشود و او را به حدیثی از رسول خدا(ص) که حضرت علی(ع) را به عنوان امیرالمؤمنین و ولی مسلمانان نصب کرده بود یادآور شد، اما هیهات که اثری نگذاشت.
- ابن شهر آشوب نقل میکند: عمران بن حصین خزاعی خلافت و بریدہ اسلمی پس از رحلت رسول خدا(ص) به نزد ابوبکر رفتند و در برابر ادعای خلافت و جانشینی او از رسول خدا(ص) به صورت اعتراض به او گفتند: آیا تو در آن روز – اشاره به همان روزی است که پیامبر خدا(ص) فرمود: "به علی(ع) با عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید" آیا تو – از کسانی نبودی که خلافت و امارت علی(ع) را به وی سلام گفتی؟ آیا آن روز را به یاد داری یا به راستی آن روز را فراموش کردهای؟ گفت: آری، به یاد دارم. بریدہ اسلمی گفت: در این صورت، آیا مگر ممکن است احدی بر امیرالمؤمنین علی(ع) حکومت و امارت نماید؟
- عمر که در آنجا حاضر بود، گفت: آری، ممکن است، به دلیل آنکه نبوت و خلافت در یک خانه جمع نمیشود!
- بریدہ اسلمی که از قاریان قرآن و آگاهان به اسلام بود بلافاصله در پاسخ عمر این آیه شریفه را قرائت کرد: ﴿أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾[۳]. بریدہ اسلمی بعد گفت: به استناد این آیه از قرآن، که خداوند هم نبوت و هم حکومت را در خاندان آل ابراهیم قرار داده، پس مانعی ندارد که هر دو مقام در خاندان پیامبر اسلام(ص) جمع شود.
- راوی میگوید: عمر با شنیدن این استدلال در غضب شد به طوری که آثار غضب در او را تا روز وفاتش مشاهده میکردیم. بریده در این مورد دو بیت شعر نیز سرود[۴]. آری، عمران بن حصین در روزهای اول خلافت ابوبکر، به او اعتراض کرد و خلافت را از آنِ امیرالمؤمنین(ع) دانست.
- عمران قبل از واقعه جمل به دستور عثمان بن حنیف - نماینده امام علی(ع) در بصره و والی آنجا - نزد سران ناکثین (عایشه، طلحه و زبیر) رفت تا از علت حرکت آنها به سمت بصره و حمله به آنجا جویا شود[۵].[۶]
کنارهگیری عمران از جنگ جمل
- با این که عمران بن حُصین از ارادتمندان و شیعیان راستین امیرالمؤمنین(ع) بود و خود برای حقانیت و امامت آن حضرت با طلحه و زبیر و عایشه گفت و گو کرد و حرکت آنان را محکوم کرد اما مع الأسف با تسویل شیطان و وسوسه نفس از مقاتله با این گروه عهدشکن خودداری کرد و در رکاب حضرت امیر(ع) شرکت ننمود[۷]. در جنگ صفین و نهروان نیز نامی از او در تاریخ ثبت نشده است.
- وی در زمان حکومت زیاد، قضاوت بصره را عهدهدار شد و در سال ۵۲ هجری در بصره از دنیا رفت[۸].[۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: الاصابه، ج۴، ص۷۰۵؛ اسدالغابه، ج۴، ص۱۳۷؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۱۳۲؛ سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۱۲۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۵۷.
- ↑ «یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؟ بیگمان ما به خاندان ابراهیم کتاب (آسمانی) و فرزانگی دادیم و به آنان فرمانروایی سترگی بخشیدیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
- ↑ مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۵۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۳، ص۱۴۰؛ و ر.ک: رجال کشی، ص۹۴، ح۱۴۸.
- ↑ تفصیل این گفت و گو را در شرح حال «عثمان بن حنیف» گذشت.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۵۷-۱۰۵۹.
- ↑ الجمل، ص۳۱۰.
- ↑ الاصابه، ج۴، ص۷۰۴.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۵۹.