تفقه
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تفقه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- تفقّه: طلب فقه و تخصص در آن[۱]. اصل آن "فقه" به معنای ادراک چیزی و علم به آن[۲]، فهم دقیق و با تأمل[۳]. در اصطلاح به "علم دین"[۴] و "علم شریعت" اطلاق میشود و به "عالمِ به حلال و حرام" فقیه میگویند[۵].
- ﴿فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ﴾[۶].
- بنا بر این آیه شریفه، کوچ به سوی پیامبر(ص) برای فراگیری دین، هموزن کوچ برای جهاد است. باید عدهای محدود نزد پیامبر(ص) آمده، دین و شریعت را فراگیرند تا هنگام بازگشت، معارف دین را برای قوم خود تبیین نمایند؛ البته مراد از تفقه در دین، فهم جمیع معارف دینی از اصول و فروع است، نه خصوص احکام عملی و حلام و حرام که فقه مصطلح متکفل بیان آن است [۷]. درباره شرافت و فضیلت علم فقه بحثهای بسیاری میان اندیشمندان مسلمان رواج داشته و دارد. برخی علم فقه را اشرف علوم میدانند [۸].
- مذهب شیعه امامیه برای فقیه جایگاه ویژهای در حکومت قایل است و برخی علمای شیعه حکومت را آیینه تمام نمای فقه برشمردهاند و ولایت فقیه را به عنوان مبنای حکومت اسلامی مطرح کردهاند[۹][۱۰].
تفقه در فرهنگ مطهر
تفقّه از ماده “فقه” است. معنای فقه، مطلق فهم نیست، بلکه فهم عمیق و بصیرت کامل به حقیقت یک چیز را فقه میگویند. “راغب” در “مفردات” میگوید: الفقه هو التوصل إلى علم غائب بعلم شاهد یعنی فقه این است که از یک امر ظاهر و آشکار، به یک حقیقت مخفی و پنهان پیبرده شود. در تعریف تفقه میگویند: تفقه إذا طلبه فتخصص به. یعنی طلب کرد چیزی را و در آن تخصص پیدا کرد[۱۱]. علم یک مفهوم وسیعی است. هر دانستنی را علم میگویند. ولی تفقه به طور کلّی در هر موردی استعمال نمیشود. تفقه در جائی گفته میشود که انسان یک دانش عمیقی پیدا بکند، یعنی علم سطحی علم هست ولی تفقه نیست. “راغب اصفهانی” میگوید: التفقه هو التوسل بعلم ظاهر الى علم باطن. تفقه این است که انسان از ظاهر، باطن را کشف کند، از پوست مغز را دریابد، از آنچه که به چشم میبیند و حسّ میکند، آنچه را که حسّ نمیکند درک بکند. معنای تفقه در دین این است که انسان دین را سطحی نشناسد؛ یعنی در دین، روحی است و تنی، در شناختن دین تنها به شناختن تن اکتفا نکند[۱۲]. پس تفقه این است که انسان معنی را به دست بیاورد[۱۳]. به عبارت دیگر تفقه همان معرفت به معارف و احکام و دستورهای دین است، نه معرفت سطحی بلکه معرفت عمقی، دستور تفقه میرساند که در دین مقدس اسلام خاصیتی وجود دارد که آن خاصیت با تفقه روشن میشود، یعنی در دستورات این دین ظاهرهایی است و باطنهائی[۱۴]. تفقه را اجتهاد نامیدند که با جهاد به یک معنی است[۱۵][۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۴۳.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۲۲.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۱۲۳.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۳۷۰.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۴۲۲.
- ↑ «اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دینآگاه شوند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۹، ص۴۰۴.
- ↑ ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، ص۱۲۳-۱۲۷.
- ↑ ر.ک: روحالله خمینی، ولایت فقیه (حکومت اسلامی).
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۹۳.
- ↑ ده گفتار، ص۱۲۸.
- ↑ اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۲۳۴.
- ↑ اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ اسلام و مقتضیات زمان، ج۱، ص۲۴۵.
- ↑ تکامل اجتماعی انسان، ص۱۶۹.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۶۱.