کاربر:Jokar/صفحه تمرین 2
رویکرد این نوشتار بررسی تخصصی موضوع آن در قرآن کریم است. برای مطالعه دیگر ابعاد و سویههای آن به ایمان در قرآن و ایمان در کلام اسلامی مراجعه کنید. |
ایمان در حدیث به بررسی آموزه ایمان در حدیث میپردازد. ایمان، باور قلبی وتصدیق به تمام فرموده های پیامبر اکرم (ص) و امامان دوازده گانهی بعد از اوست.فقهای شیعه ایمان را شرط قبولی تمام اعمال عبادی می دانند و معتقدنند که تقلید در ایمان راه ندارد. طبق نظر علما و متکلمین شیعه ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده میدانند.
معنا شناسی ایمان
در روایاتی از رسول مکرم اسلام (ص) و دیگر معصومین (ع) مطالبی دربارۀ حقیقت ایمان و چیستی آن ذکر شده است که ایمان را چنین معرفی میکنند که ایمان تصدیق با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضا و جوارح میباشد،[۱] ولی اینکه این روایت و نظائر آن از دیگر ائمه(ع) بیانگر حقیقت ایمان است و یا کلیت ساختار ایمان دینی که برخی از آنها از مقومات ایمان و برخی دیگر از ملزومات ایمان است، در میان عالمان شیعی از دیرباز محل بحث بوده است. علمایی که بیشتر مشرب نقلی داشتهاند احادیث مذکور را دال بر این دانستهاند که ایمان سه جزء مقوم دارد که عبارت است از تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل به جوارح. شاخصترین قائل این نظریه در میان علمای امامیه شیخ صدوق (ره) است. وی در آثاری چون الامالی و نیز الهدایة فی الأصول و الفروع از این قول جانبداری میکند[۲].
البته معانی دیگری نیز برای ایمان وجود دارد که در احادیث دیگری نقل شده است ازجمله:
- «الإیمان إقرار و عمل و الإسلام إقرار بلا عمل»[۳]، با توجه به این حدیث ایمان در مقابل اسلام به کار رفته است و اسلام را مرحلۀ اقرار به معتقدات و ایمان را مرحلۀ عمل همراه با عقیده میدانند[۴].
- درحدیث دیگری از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان در مورد آیۀ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ[۵] روایت میکنند که پیامبر(ص) به حضرت امیر(ع) فرمودند: «آیا میدانی این آیه دربارۀ چه کسانی نازل شده است؟ دربارۀ هرکس که به من ایمان آورد و تصدیق کند و تو را دوست بدارد و خاندان تو را پس از تو دوست بدارد و در برابر تو و امامان پس از تو تسلیم امر باشد»[۶] [۷]
مراتب ایمان در روایات
آیات و روایات پرشماری بر این حقیقت که ایمان دارای درجاتی است و قابلیت افزایش و کاهش دارد؛ گواهی میدهند؛ از جمله آنجا که خداوند در قرآن میفرماید: لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ[۸][۹]، وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا[۱۰]، ودر روایت هست که: خداوند، ایمان را بر هفت بخش تقسیم کرده است: نیکی، صدق، یقین، رضا، وفا، علم و بردباری، آن گاه سهم هر کس را از آنها داده است و هر کس همه آنها را در خود گرد آورد، مؤمن کامل است[۱۱] و در روایت دیگری اینچنین آمده که ایمان را ده درجه است مانند نردبان که مؤمن یک به یک آنها را طی میکند[۱۲]، بدین سان، مراتب ایمان نزد علمای شیعه، حقیقتی است پذیرفته شده که قابلیت زیادت و نقصان دارد و همین امر سبب می شود که هر یک از مومنین در درجه و مرتبه ای از ایمان قرار بگیرند، در نتیجه باید گفت که فرد مومن هرگز نباید در یک مرحله از ایمان توقف کند و باید دائماً به سوی درجات بالاتر ایمان پیش برود.[۱۳]
ارکان ایمان از منظر روایات
با بررسی برخی روایات میتوان گفت که ایمان، تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل به طاعات است، چنانکه امام صادق (ع) میفرماید: «الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان»[۱۴]، اما باید توجه داشت اینکه چرا قاطبۀ علمای شیعه با علم به روایتهای مذکور از ائمه معصوم (ع)[۱۵] که ایمان را اقرار به لسان، تصدیق قلبی و عمل دانسته اند، بر این مطلب تأکید میکنند که حقیقت ایمان، تصدیق قلبی است، بخاطر این مسأله است که، ترتب آثار ایمانی در ظاهر، متوقف است بر اقرار زبانی یا آنچه در حکم آن است، چنانکه ترتب آثار ایمان در ظرف واقع متوقف بر عمل به مقتضای آن است. از اینرو هر چند در احادیث مذکور سه جزء آمده، اما جزء قوامبخش، جزء نخستین است که همان تصدیق قلبی است و دو جزء دیگر بر آن مترتب میشود.
عده ای دیگر با توجه به برخی روایات همچون « أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ»[۱۶]، بر این باورند که ایمان، معرفت و شناخت است.[۱۷]؛ در رد این دیدگاه به آیات قرآن استدلال شده است: فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ[۱۸]، خداوند میفرماید: عدهای با اینکه معرفت یقینی داشتند، باز کافراند و این نیست مگر به این جهت که صرف معرفت، ایمان نیست.[۱۹]
برخی دیگر با توجه به سخن پیامبر(ص) که فرموده است: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[۲۰]، قائلند که ایمان، اقرار زبانی است، یعنی اگر انسان فقط به زبان اقرار به شهادتین کند بدون این که تصدیق قلبی و یا سایر اعمال را انجام دهد، مؤمن واقعی است، و طبق این تعریف منافق هم در دنیا مؤمن واقعی است.برخی از نقدهای این نظریه عبارتاند از:
- مراد در این حدیث، اسلام است که غیر از ایمان است[۲۱].
- آیۀ قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا[۲۲] این دیدگاه را رد میکند، زیرا با اینکه اعراب اقرار زبانی کرده بودند، امّا ایمان از آنها سلب شده است؛ بر اساس این دیدگاه منافق باید مؤمن واقعی باشد، در حالی که از ضروریات دین اسلام است که منافق مؤمن نیست[۲۳].
از مجموع آیات، روایات و نیز دیدگاههای دانشمندان شیعه بر میآید که ایمان سه پایه دارد: باور قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان بدنی[۲۴].
ایمان ثابت و ایمان عاریتی
با توجه به کلام امیرمؤمنان علی (ع)، ایمان از حیث دوام و بقا، به ثابت و عاریتی تقسیم میشود: نوعی از ایمان، ایمانی است مستقرّ که در عمق دلها ثابت و برقرار است و نوع دیگر ایمانی که به صورت عاریه تا زمان معیّنی میان دلها و سینهها در نوسان است[۲۵]. ایمان ثابت، ایمانی است که به حد ملکات نفسانی رسیده و در اعماق جان ریشه دوانده، اما ایمان عاریتی به این درجه از ثبوت نرسیده است و هرلحظه ممکن است از دل برون رود.[۲۶]
متعلقات ایمان در روایات
مراد از متعلقات ایمان، آن چیزی است که باید به آن باور داشت. در روایات آن متعلقاتی که برای ایمان است طبق حدیثی از پیامبر اکرم(ص) اینطور بیان شده است که: «ایمان یعنی باور داشتن به خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتاب، پیامبران، مرگ، زندگی پس از مرگ، بهشت و جهنم، حساب، میزان، و قدر الهی خیر و شر آن».[۲۷] [۲۸]
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که، متعلقات ایمان تفکیک ناپذیرند و چنین نیست که انسان به بعضی ایمان بیاورد و به برخی ایمان نیاورد و عنوان مؤمن بر او صدق کند، بلکه باید به همه آنها ایمان داشته باشد همانطور که خداوند متعال میفرماید: وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ[۲۹]، و اگر فقط یکی از آنها را قبول نکند از دایرهی ایمان خارج است چنانچه امام صادق(ع) فرمودند: «اگر شخصی فقط یک پیامبر مانند عیسی بن مریم(ع) را انکار کند و همه پیامبران دیگر را بپذیرد، آن شخص ایمان نیاورده است».[۳۰] [۳۱]
اسلام و ایمان از منظر روایات
با توجه به حدیثی ازامام صادق(ع): «الاسلام یحقن به الدم وتؤدی به الامانه، وتستحل به الفروج والثواب علی الایمان»[۳۲]، مشخص میشود که اسلام با ایمان متفاوت است و اسلام آوردن ممکن است انگیزه های مختلفی در بر داشته باشد، حتی انگیزه های مادی و منافع شخصی و دنیوی، ولی ایمان اینچنین نیست و حتماً از انگیزه های معنوی سرچشمه می گیرد برای همین است که امام معصوم (ع) میفرماید: بر ایمان ثواب مترتب است و شرط قبولی اعمال است بخلاف اسلام[۳۳]، همچنین با نگاه به چهاردهمین آیه از سوره حجرات: قَالَتِ الأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ [۳۴]؛ تفاوت اسلام وایمان مشخص میشود به این معنی که اسلام ، شکل ظاهری دارد ولی ایمان یک امر واقعی وباطنی است وجایگاه آن قلب آدمی است نه زبان وظاهر او.[۳۵][نیازمند منبع]
نشانه های ایمان در روایات
با توجه به کلام امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه، نشانهها و شاخصههای شخص با ایمان در چهار چیز است:
- ظاهر عمومی و چهره: شادمانی مؤمن در رخسار اوست و اندوه وی در دلش[۳۶].
- قلب: ایمان هیچ بندهای راستین نبُوَد مگر آنکه اطمینانش به آنچه نزد خداست بیش از آن باشد که نزد (خود) اوست[۳۷]، به بیان دیگر اعتماد او به قدرت الهی همواره بیش از داشتههای خود باشد.
- عقل: شرط ایمان و نشانه بارز مؤمن، عقلانیت اوست.
- عمل(شامل گفتار و کردار): زبان او ورای قلبش باشد و سخن او از روی تدبیر[۳۸] و ایمان و عملش از هم جدا نشوند[۳۹].[۴۰]
البته با توجه به روایات، ایمان شاخصههای دیگری هم دارد، همچون حدیثی که از پیامبر اکرم (ص) منقول است: انسان مؤمن نیست مگر آن که دلش بازبانش یکی باشد وزبانش با دلش و گفتارش با کردارش ناسازگار نباشد.[۴۱]
فضیلت ایمان در روایات
با نگاه به برخی از احادیث همچون کلام امیر مؤمنان علی (ع): «الایمان اعلی غایه»، مشخص میشود که ایمان والاترین مقصد برای انسانهاست و چرا اینچنین نباشد در حالی که امیرالمؤمنین (ع) در تبیین این مقصد والا اینطور میفرمایند که: بهترین چیزی که انسانها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند، ایمان به او و پیامبر (ص) او و جهاد در راه اوست، همانا که جهاد قلّه بلند اسلام و یکتا دانستن خدا براساس فطرت انسانی است.[۴۲] [۴۳][نیازمند منبع]
اصناف مومنین
در حدیثی از امام صادق (ع) در مورد اقسام مؤمنین اینچنین آمده: مؤمنان دو دسته اند ، یکی مؤمنی که به عهد خدا عمل کرده و به شرط خدا وفا کرده است که خداوند کریم در قرآن درموردش میفرماید: مِّنَ المُؤمِنینَ رِجالُ صَدَقوا ما عَهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهِم مَن قَضَی نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظرُ وَما بَدَّلُوا تَبدیلا[۴۴]، ایشان همان دسته هستند که نه هراسهای دنیا و نه هراسهای آخرت به آنها نمیرسد، و شفاعت میکنند و خودشان نیازی به شفاعت دیگری ندارند و مؤمنان دیگر، چون زراعت تازه روئیده و لطیف هستند، گاهی کج میشوند و گاهی راست و اینها هستند که دچار هراس از آخرت میشوند و از مؤمنانی نیستند که مورد شفاعت قرار بگیرد ویا دیگری را شفاعت کند.[۴۵] [۴۶]
موانع و آفات ایمان
با توجه به مبانیای که علمای شیعه از آیات و روایات به دست آوردهاند باید گفت که اگر ایمان را تصدیق قلبی مبتنی بر معرفت بدانیم که امر اختیاری است، امکان زوال آن روشن است و بر اساس دیدگاههایی که عمل را ایمان یا جزء ایمان میداند، امکان زوال ایمان قابل انکار نیست، بر اساس دیدگاهی که ایمان را معرفت یقینی میداند نیز امکان زوال ایمان وجود دارد، زیرا معرفت امر نظری است و با ایجاد شبهه و شک در مقدمات آن، یقین و معرفت نیز زایل میشود.
با برررسی روایات هم به همین مطلب میرسیم که امکان زوال ایمان وجود دارد؛ روایاتی که اشاره دارند که برخی از رذیلتهای اخلاقی ازبین برندهی ایمان است از جمله:
- دروغگویی: «إِنَّ الْكِذْبَ هُوَ خَرابُ الْايْمانِ»[۴۷]،در این روایت امام معصوم (ع) به طور صریح میفرمایند که دروغ، ازبین برندهی ایمان است.
- حسد: «إنَّ الْحَسَدَ یَأکُلُ الْایمانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الْحَطَبَ»[۴۸]، حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در این حدیث با ذکر یک مثال میفرمایند: همانطوری که آتش هیزم را ازبین میبرد، حسد هم ایمان را نابود میکند.
- غضب: «الغضب یفسد الایمان کما یفسد الخل العسل»[۴۹]، این روایت هم با ذکر مثال زوال پذیری ایمان را میرساند که چطور سرکه عسل را تباه میکند، غضب هم همانطور ایمان را از بین میبرد.
در روایات دیگری از امام صادق (ع) بعضی از مواردی که باعث تباهی ایمان میشود را اینطور بیان میکنند: بی گمان بنده به سبب یکی از پنج کاری که، همگی مانند هم و شناخته شده هستند، از ایمان خارج میشود: کفر، شرک، گمراهی، فسق و ارتکاب گناهان کبیره.[۵۰].
گناهان وموارد متعدد دیگری نیز در کلام معصومین (علیهم اسلام) به عنوان آفت ایمان شمرده شده است، از جمله: دوروئی[۵۱]، مکر[۵۲]، سوءظن[۵۳]، بداخلاقی[۵۴] و موارد متعدد دیگر.[۵۵] [۵۶] [۵۷]
آثار ایمان
پروردگار مهربان آثار دنیوی فراوانی را برای ایمان قرار داده است تا دلهای افراد را نسبت به ایمان و تسلیم در برابر حق متمایل سازد.
برتری دعای مؤمن
امام زین العابدین (ع) در خصوص دعا کردن مؤمن می فرمایند: مؤمن کسی است که دعای او بدون یکی از این سه اثر نیست، یا برایش ذخیره میگردد، یا در دنیا برآورده میشود و یا بلائی از او (به واسطه دعا کردنش) که می خواست به او برسد بگردانده میشود.[۵۸].
صلابت
از ویژگیهای فردی که نور ایمان در وجودش تجلی یافته است، صلابت است، در این خصوص امام کاظم (ع) میفرمایند: «ان المومن اعزمن الجبل، الجبل یستفل بالمعاول، و المومن لا یستفل دینه بشیء»[۵۹]، در اینجا امام(ع) میفرمایند که مؤمن از کوه سخت تر است چرا که کوه با ضربات تیشه شکاف بر میدارد اما دین مؤمن با هیچ چیز شکاف نمیخورد.
دفع بلایا
با توجه به روایات مصومین (ع) یکی از بزرگترین آثار اجتماعی ایمان، دفع بلایا از جامعه به واسطه ایمان است، چرا که در روایات متعدد از معصومین (ع) اینطور آمده که خداوند جامعهای را که در آن افراد با ایمان حضور داشته باشند عذاب نمیکند، و یا در برخی روایات آمده که گاهی خداوند شهری را به واسطه وجود یک مؤمن از نابودی نگاه میدارد.[۶۰]
نجات در دنیا و آخرت
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده: خداوند مؤمن را از فتنه ها و حوادث دنیا در امان قرار نداده است، ولی او را از گمراهی در دنیا و بدبختی در آخرت نجات میدهد.[۶۱]
آرامش و امنیت
نتیجه نهایی ایمان داشتن، آرامش و امنیت در جامعه است. جامعهای که همه افراد آن با یکدیگر روابط صحیح، و بدور از گناه و ظلم دارند چطور ممکن است که امنیت و آرامش نداشته باشند، در اینباره امام صادق (ع) میفرمایند: برای هر کس، چیزی است که با او آرامش مییابد ومؤمن به برادر مؤمنش آرامش مییابد همانطور که پرنده به همنوع خود آرامش می یابد.[۶۲] [۶۳][نیازمند منبع]
پانویس
- ↑ {{متن حدیث|الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ}الخصال، ج 2، ص 178 / الأمالی، طوسی، ص۴۴۸، ۴۵۱؛ الأمالی، صدوق، ص۲۶۸؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۶/نهج البلاغه، حکمت ۲۲۷
- ↑ الهدایة فی الأصول و الفروع، ص۵۴؛ الأمالی، صدوق، ص۶۴۰.
- ↑ اصول کافی، ج ۲ ص ۲۴
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴
- ↑ «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ «فِی قَوْلِهِ تَعَالَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)تَدْرِی فِیمَنْ نَزَلَتْ قَالَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ فِیمَنْ صَدَّقَ بِی وَ آمَنَ بِی وَ أَحَبَّکَ وَ عِتْرَتَکَ مِنْ بَعْدِکَ وَ سَلَّمَ لَکَ الْأَمْرَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِک»؛ بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۳۶۷ ح ۳۶
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۱۴
- ↑ «تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ ر.ک: تفسیر نمونه، ۲۲/ ۲۹.
- ↑ «و چون آیات او را بر آنان بخوانند بر ایمانشان میافزاید» سوره انفال، آیه ۲
- ↑ بحار الانوار، ۶۶/ ۱۷۵- ۱۵۴
- ↑ «إِنَ الْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی یَنْتَهِیَ إِلَی الْعَاشِر» الکافی، ج۲، ص ۴۵۵، بحار الانوار، ۶۶/ ۱۶۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 406-407
- ↑ الکافی، ج۲، ص ۷۷
- ↑ الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَان، الکافی، ج۲، ص ۷۷
- ↑ نهج البلاغه، خطبه اوّل
- ↑ اسفار،صدرالدین شیرازی: 1386، 6: 7- 8/فیض کاشانی: 1358، 1: 6 و 8/شهید ثانی: 1409، 78/نراقی: 1367، 359- 362
- ↑ «همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند» سوره بقره، آیه ۸۹.
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸
- ↑ صحیح مسلم، ج۱، ص ۵۳.
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.
- ↑ «تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم» سوره حجرات، آیه ۱۴.
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 72-73.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 158
- ↑ «الْإِیمَانُ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلَائِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْمَوْتِ وَ الْحَیَاةِ بَعْدَ الْمَوْتِ وَ تُؤْمِنَ بِالْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمِیزَانِ وَ تُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ کُلِّهِ خَیْرِهِ وَ شَرِّه»؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص ۲۶۰
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸
- ↑ «و (خداوند) به زودی پاداش کسانی را که به خداوند و پیامبرانش ایمان آوردهاند و میان هیچ یک از آنها فرق نمیگذارند؛ خواهد داد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۵۲.
- ↑ «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْکَرَ رَجُلٌ- عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ(ع)وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ یُؤْمِن»؛ کافی، ج۱، ص ۱۸۲.
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸
- ↑ اسلام، خون انسان را محفوظ و ادای امانت او را لازم و ازدواج با او را حلال می کند ولی ثواب بر ایمان است، محمد، کلینی، اصول کافی، ج4،ص80
- ↑ ابن جوزي، ابوالفرج؛ الموضوعات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ق 1424 / کلینی، 2/24؛ حسین بن سعید، 29
- ↑ تازیهای بیاباننشین گفتند: ایمان آوردهایم بگو: ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید: اسلام آوردهایم و هنوز ایمان در دلهایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمیکند که خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۴.
- ↑ مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۱۰.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳.
- ↑ ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۱۵۸.
- ↑ «إن الرجل لایکون مومنا حتی یکون قلبه مع لسانه سواء ویکون لسانه مع قلبه سواء ولایخالف قوله عمله»، محمد، محمدی ری شهری، همان، ص 365
- ↑ «إن أفضل ما توسل به المتوسلون إلی الله سبحانه وتعالی، الایمان به وبرسوله والجهاد فی سبیله، فإنّه ذروه الاسلام وکلمه الاخلاص فإنها الفطره»
- ↑ مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون
- ↑ احزاب/23
- ↑ محمد، کلینی،اصول کافی،ج5،ص71. 16
- ↑ مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون
- ↑ بحارالانوار، ج 72، ص 247
- ↑ ؛ حسد ایمان را میخورد همانگونه که آتش هیزم را از بین میبرد، اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۶
- ↑ مجمع الفائده، محقق اردبیلی، ج 12، ص 368/ إرشاد القلوب، جلد۱، ص ۱۷۷
- ↑ «.... وقد یخرج من الایمان بخمس جهات من الفعل کلها متشابهات معروفات: الکفر و الشرک و الضلال و الفسق و رکوب الکبائر»محمد، محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص 385
- ↑ عبدالواحد، امدی، غررالحکم ،ص 75، «الایمان بریء من النفاق»، ایمان از دو روئی به دور است
- ↑ همان ،ص 97، «المکر والغلّ مجانبا للایمان»، مکر وکینه از ایمان به دورند
- ↑ حسین جلالی، مجموعه الاخبار ،ص 215
- ↑ محمد باقر، مجلسی، بحار الانوار، ج 64 ، ص 301
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸.
- ↑ ر.ک: عالمی، سید محمد، دانشنامه کلام اسلامی، ص۹۸
- ↑ مقاله، سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون
- ↑ «المؤمنُ مِن دُعائهِ على ثلاثٍ: إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ، و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ، و إمّا أن يُدْفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصِيبَهُ»، حسین بن شعبه الحرانی، تحف العقول، ص 287
- ↑ مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج 1، ص 89
- ↑ محمد، کلینی، اصول کافی، ج 5، ص 69
- ↑ «لَمْ یؤمِنْ اللهُ مؤمنٌ مِنْ هزاهِزِ الدُّنیا، وَلكنِّهُ آمَنَهُ مِنْ العُمی فیها وَالشّقاءٍ فِی الآخرةِ، اصول كافی، ج 5، ص 89»
- ↑ محمد حکیمی،الحیاه،ج1،ص268
- ↑ سید محمد جواد حیدریه منبع:اختصاصی راسخون