عقل در فلسفه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عقل است. "عقل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عقل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

نفوس انسانی ذومراتب است و به تناسبی که نفس در مراتب کمالی خود سیر می‌نماید، عقل او لطیف‌تر و دقیق‌تر می‌شود؛ تا به آنجا که به تعبیر شیخ الرئیس، از عقل هیولانی و بالقوه -که جرجانی آن را تنها در مرتبه استعداد محض می‌داند- به مرتبه عقل بالملکه می‌رسد و در افراد تحصیل‌کرده شکل می‌گیرد و قدرت بر استدلال و استنتاج نظریات از کلیات را می‌یابد. و در مرتبه سوم، به واسطه ممارست و تمرین، عقل به درجه‌ای از بلوغ و قدرت نائل می‌شود که هرگاه اراده کند، امور نظری برایش به سرعت روشن شده و دیگر نیازی به اقامه برهان ندارد و ملکه استدلال برای او حاصل می‌شود. در این مرحله، او را عقل بالفعل می‌نامند. مرتبه چهارم، که با قدرت گرفتن مرتبه قبل حاصل می‌شود، در اصطلاح ارسطو و ابن‌سینا، عقل بالمستفاد نامیده شده؛ به این ترتیب که قوّه عاقله نفس به حدّی قوی می‌شود که امور نظری، مانند بدیهیات برای او روشن می‌گردد و او بدون نیاز به فکر و یا اقامه برهان، می‌تواند امور حقیقی را از باطل تفکیک کند. حکما مرتبه پنجم از عقل را مقامی فوق حدّ انسان‌های عادی می‌دانستند و آن را مقام عقل فعّال نامیده‌اند؛ این مقام، مدبِّر عالم و مربّی عقول انسانی است. به تناسبی که عقول انسانی در تحت تربیت شرایع الهی، سیرکمالی به مراتب عالی خود بنمایند، از هدایت و تربیت عقل فعّال بهره بیشتری می‌برند. بیان ارسطو در پایان تقسیمات خود چنین است: و اذا أصبح العقل الانسانی شدید الاتصال بالعقل الفعال، کأنه یعرف کل شیء من نفسه سمی بالعقل القدسی[۱].[۲]

جستارهای وابسته

منابع

  1. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲

پانویس