عقل در فلسفه اسلامی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عقل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
نفوس انسانی ذومراتب است و به تناسبی که نفس در مراتب کمالی خود سیر مینماید، عقل او لطیفتر و دقیقتر میشود؛ تا به آنجا که به تعبیر شیخ الرئیس، از عقل هیولانی و بالقوه -که جرجانی آن را تنها در مرتبه استعداد محض میداند- به مرتبه عقل بالملکه میرسد و در افراد تحصیلکرده شکل میگیرد و قدرت بر استدلال و استنتاج نظریات از کلیات را مییابد. و در مرتبه سوم، به واسطه ممارست و تمرین، عقل به درجهای از بلوغ و قدرت نائل میشود که هرگاه اراده کند، امور نظری برایش به سرعت روشن شده و دیگر نیازی به اقامه برهان ندارد و ملکه استدلال برای او حاصل میشود. در این مرحله، او را عقل بالفعل مینامند. مرتبه چهارم، که با قدرت گرفتن مرتبه قبل حاصل میشود، در اصطلاح ارسطو و ابنسینا، عقل بالمستفاد نامیده شده؛ به این ترتیب که قوّه عاقله نفس به حدّی قوی میشود که امور نظری، مانند بدیهیات برای او روشن میگردد و او بدون نیاز به فکر و یا اقامه برهان، میتواند امور حقیقی را از باطل تفکیک کند. حکما مرتبه پنجم از عقل را مقامی فوق حدّ انسانهای عادی میدانستند و آن را مقام عقل فعّال نامیدهاند؛ این مقام، مدبِّر عالم و مربّی عقول انسانی است. به تناسبی که عقول انسانی در تحت تربیت شرایع الهی، سیرکمالی به مراتب عالی خود بنمایند، از هدایت و تربیت عقل فعّال بهره بیشتری میبرند. بیان ارسطو در پایان تقسیمات خود چنین است: و اذا أصبح العقل الانسانی شدید الاتصال بالعقل الفعال، کأنه یعرف کل شیء من نفسه سمی بالعقل القدسی[۱].[۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المعجم الفلسفی، ج۲، ص۸۶.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۱۹۶.