ابوعبدالرحمان فهری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

درباره نام او به شدت اختلاف نظر وجود دارد. ابن حجر هنگام ذکر چند نفر از صحابه، این کنیه را مربوط به آن افراد دانسته و آن نام‌ها را به این کنیه ارجاع داده است. این نام‌ها عبارت‌اند از: ایاس بن عبدالله فهری، ایاس بن عبد فهری[۱]، ایاس بن عبدالله بهزی[۲]، حارث بن انیس[۳] و یزید بن انیس[۴] وی نام‌های دیگری نیز برای او احتمال داده و به نقل از دیگران آورده است که عبارت‌اند از: حارث بن یزید[۵]، عبد، کردوس[۶]، کرز بن ثعلبه و عبید[۷] ابن سعد[۸] می‌گوید: شنیده‌ام او را کرز بن جابر گفته‌اند. باید توجه داشت که در منابع سیره، فراوان از کرز بن جابر فهری یاد می‌شود و هموست که در فتح مکه به شهادت رسید[۹]، اما ابوعبدالرحمان فهری در نبرد حنین شرکت کرده. و نمی‌تواند همان کرز بن جابر معروف باشد. بنابراین، اگر نگوییم ابن سعد در این سخن به خطا رفته است. چون دیگران او را تأیید نکرده‌اند. مرادش کرز بن جابر فهری دیگری خواهد بود. برخی صحابه نگاران مانند ابن عبدالبر[۱۰] این شخص را با ابو عبد الرحمان قرشی یکی می‌دانند. اما غالباً شرح حال آن دو را جداگانه آورده و قرشی را جزو صحابه به شمار نمی‌آوردند[۱۱].

آنچه در منابع تاریخی و روایی درباره ابوعبدالرحمان فهری شهرت دارد، حضور او در جنگ حنین و گزارشی از این نبرد است. وی می‌گوید: در غزوۀ حنین و در روزی گرم و سوزان، همراه رسول خدا(ص) راه می‌سپردیم تا آنکه زیر سایه درختان فرود آمدیم. هنگامی که خورشید از تابش افتاد، من جامه رزم پوشیدم، بر اسب خود سوار شدم و به حضور رسول خدا(ص) که در خیمه‌اش بود رفتم و گفتم: ای رسول خدا! سلام و رحمت بر تو باد، وقت رفتن رسید. فرمود آری، سپس بلال را فراخواند و او از زیر درختی بیرون جهید و با بیان جمله "جانم فدایت باد!" آمادگی خود را اعلام کرد. پیامبر فرمان داد اسبش را زین کند و بلال چنین کرد. آن حضرت بر آن است که دو طرف زینش از خرما بود نشست و راه افتادیم. تا شب با دشمن درگیر بودیم تا اینکه مسلمانان عقب‌نشینی کردند و به ندای پیامبر که آنان را به سوی خود می‌خواند، توجه نکردند. سپس آن حضرت از اسب خود پایین آمد و مشتی خاک برگرفت و به سوی دشمن ریخت و فرمود: "صورت‌هایتان زشت باد". آنجا بود که خدای متعالی، مشرکان را شکست داد[۱۲]. تنها راوی از او، ابوهمام عبدالله بن یسار است[۱۳] که خود نیز چندان شهرتی ندارد. ابن یونس[۱۴] می‌گوید: ابوعبدالرحمان فهری از صحابه‌ای است که در فتح مصر حضور داشت و ابن حجر[۱۵] اضافه می‌کند که آنجا نسلی از خود باقی گذاشته است.[۱۶]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۱، ص۳۱۱.
  2. ابن حجر، ج۱، ص۳۹۵.
  3. ابن حجر، ج۱، ص۶۵۸.
  4. ابن حجر، ج۶، ص۵۰۸.
  5. ابن حجر، ج۱، ص۶۵۸.
  6. ابن حجر، ج۶، ص۵۰۸.
  7. ابن حجر، ج۷، ص۲۱۹.
  8. ابن سعد، ج۶، ص۱۰.
  9. واقدی، ج۳، ص۸۲۸.
  10. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۰.
  11. ر.ک: ابن اثیر، ج۶، ص۱۹۶.
  12. ابن سعد، ج۲، ص۱۱۸؛ احمدبن حنبل، ج۵، ص۲۸۶.
  13. ابن حجر، ج۷، ص۲۱۹.
  14. ابن یونس، ج۱، ص۵۲۲.
  15. ابن حجر، ج۶، ص۵۰۸.
  16. صادقی، مصطفی، مقاله «ابوعبدالرحمان فهری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۲۳.