اقتصاد در معارف و سیره نبوی
مقدمه
سامان دادن به مناسبات اقتصادی و تدارک منابع درآمد برای دولت، نیازمند شناسایی و تقویت توانایی استخراجی دولت از منابع اقتصادی و توانایی توزیعی منابع و امکانات در میان مردم است. بدون سیاستگذاریهای روشن امکان برقراری نظام عادلانه اقتصادی ممکن نیست. همین امر میتواند تعادل نظام سیاسی و اجتماعی را بر هم زند، همانگونه که سخنان پیامبر اسلام مؤید آن است، آنجا که میفرماید: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً» یا «مَنْ لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَهُ».
اتخاذ سیستمهای مالیاتی برای تنظیم مناسبات مالی جدید از ضرورتهایی بود که پیامبر اسلام با تکیه بر اوامر الهی به آن مبادرت ورزید. گرفتن زکات و خمس که مهمترین منبع درآمد دولت به شمار میآمد، مبنای شکلگیری بیتالمال و خزانه مالی دولت گردید. نحوه دریافت و مصرف این منابع مالی که به طور دقیق و قاعدهمند در دستورهای وحی به پیامبر(ص) ابلاغ شد، به خوبی آشکار میساخت که پیامبر قصد بر هم زدن ساختار و ترکیب اقتصادی جامعه مدینه را دارد. در کنار الزام ثروتمندان و توانگران مسلمان به پرداخت مالیات اسلامی، اهل کتاب نیز که در پناه دولت اسلامی بودند موظف به پرداخت جزیه یا همان مالیات سرانهای که به غیر مسلمانان تعلق میگرفت، گردیدند. منبع دیگری که بیتالمال مسلمانان را تقویت میکرد، غنایم هنگفتی بود که پس از پیروزی در جنگها حاصل میشد.
مسئله دیگری که در نظام مالی دولت اسلامی اهمیت داشت نحوه تقسیم و توزیع بیتالمال بود. با تشریع زکات، پیامبر سازمانی متشکل از سه گروه ایجاد کرد:
- عاملان زکات (جباة) که کار جمعآوری زکات را بر عهده داشتند؛
- حسابگران زکات (الخارصون) که کارشناسان محاسبه زکات و اعلام کالاها و موضوعات متعلق به زکات را شامل میشد؛
- دفترداران زکات (الکتّاب) که وظیفهشان تعیین موارد مصرف زکات بود.
گرفتن سهام زکات در زمان پیامبر بسیار دقیق و منظم بوده است. اسناد تاریخی زیادی نشان میدهد که وضع دفتر دیوانی و ثبتنام زکاتدهندگان و سهامگیرندگان دقیقاً مشخص بوده است[۱]. افزون بر اقدامات فوق در حوزه اقتصادی، ساختار بازار نیز دگرگون گردید. در آن زمان به طور عمده بازار در اختیار یهودیان و تا حدی مشرکان بود و مسلمانان سهم قابل توجهی در بازار نداشتند. پیامبر با تمهیداتی که پیش آورد، به رونق بازار مسلمانان یاری رساند. در ابتدا محلهای مناسبی را در اختیار بازاریان قرار داد و مقرر داشت از آنان مالیات نگیرند و به شیوههای گوناگون از آنان حمایت کرد و سرانجام از آنان خواست تا معاملات خود را بر مبنای قوانین شرع انجام دهند.[۲]
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ برای اطلاع بیشتر ر.ک: محمد ثقفی، ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه (قم، هجرت، ۱۳۷۶)، ص۱۹۱ - ۱۹۳.
- ↑ زهیری، علی رضا، مقاله «کارویژههای دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۴۶۰.