اسرائیلیات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

موضع ائمه(ع) در قبال اسرائیلیات‌

امامان اهل بیت(ع) در گفتار و کردار، در مقابل اباطیل و ترهات بنی اسرائیل با شدّت و قوّت هرچه تمام موضع‌گیری کردند و در مناسبت‌های مختلف روایت‌گران اسرائیلیات را با صراحت و وضوح تکذیب نمودند. امیر المؤمنین علی(ع) فقط به تکذیب و ردّ اسرائیلیات بسنده نکرد، بلکه گاهی اوقات آنان را به تازیانه هم تهدید می‌کرد. چنان که درباره راوی قصّه او ریا شد. امام، کعب الاحبار را کذّاب توصیف کرد[۱]. از این جهت کعب از امام روی‌گردان بود[۲]. چنان که در پی خواهد آمد، امام علی(ع) قصه‌گویان را از مساجد بیرون کرد.

امام باقر(ع) نیز کعب الاحبار را در برخی از روایاتش تکذیب کرد. مثل این روایت کعب که گفت: هر روز کعبه برای بیت المقدس سجده می‌کند[۳]. هدف وی توجیه قبله قرار دادن صخره بیت المقدس برای یهودیان بود و بیان این مطلب که صخره مذکور قبله سزاوارتر و برتر است؛ زیرا کعبه، قبله مسلمانان، همه روزه برای صخره سجده می‌کند.

امام صادق(ع) نیز در یک موضع‌گیری، اباطیل اهل کتاب را تکذیب کرد[۴]. آن حضرت در سخن از عالمان گفت: برخی از دانشمندان در پی احادیث یهود و نصارا هستند تا به دانش خود بیفزایند و حدیثشان را زیاد کنند. اینان در طبقه پنجم جهنم هستند[۵].[۶].

شیعه، رویارویی با اسرائیلیات‌

شیعیان آزاده در مبارزه با تفکّر التقاطی اسرائیلی به ائمه اطهار(ع) اقتدا کردند و با این که شخصیت‌ها و مروّجان این اندیشه از حمایت کامل حاکمان وقت برخوردار بودند، با قوّت، شجاعت و صلابت به جنگ آنان رفتند. این موضع شیعه، عمل به تکلیف شرعی و مستند به روایات رسول خدا(ص) بود. پیامبر(ص) فرمود: خداوند مؤمنان را در فتنه‌های پس از من به جهاد امر کرده است... هنگامی که در دین بر پایه رأی عمل کنند، آنان به خاطر تغییر در دین‌ جهاد خواهند کرد...[۷].

به نمونه‌هایی از مواضع پیروان مکتب اهل بیت(ع) توجّه کنید:

  1. ابن عبّاس علنا کسانی را که با بودن قرآن، احکام دین را از اهل کتاب، می‌پرسیدند، تکذیب کرد[۸]. همین مسأله از ابن مسعود هم نقل شده است[۹].
  2. ابن عبّاس و حذیفة بن یمان در برخی از موارد به صراحت کعب الاحبار را تکذیب کرده‌اند[۱۰].
  3. همگان موضع ابوذر غفاری را در قبال کعب الاحبار در مجلس عثمان می‌دانند که چون ترکه عبد الرحمن بن عوف را آوردند و کعب عهده‌دار صدور فتوا شد، ابوذر با عصایش به او زد و گفت: ای پسر زن یهودی؛ آیا تو دینمان را به ما تعلیم می‌دهی؟! یا گفت: ای پسر زن یهودی؛ از کی فتوا با تو شده است؟![۱۱].

پاداش این صحابی جلیل القدر تبعید، آوارگی و دست و پنجه نرم کردن با مصایب بود تا این که غریب و مظلوم در تبعیدگاه خود، بیابان ربذه درگذشت[۱۲].[۱۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اضواء علی السنّة المحمدیه، ص۱۶۵؛ شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۷.
  2. بنگرید: شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۷۷.
  3. الکافی، ج۴، ص۲۴۰؛ بحار الانوار، ج۴۶، ص۳۵۴. به نظر می‌رسد که کعب به تعظیم و گرامی داشت، صخره ادامه داد، حتّی، هنگامی که همراه عمر در بیت المقدس بود و خلیفه از وی پرسید که مسجد و قبله را در کجا قرار دهد، گفت: پشت صخره. عمر گفت: کعب، این که قبله یهودیان شد. بنگرید: الانس الجلیل فی اخبار القدس و الخلیل، ج۱، ص۲۵۶؛ الأموال، ص۲۲۵؛ الاصابه، ج۴، ص۱۰۵؛ الأسرار المرفوعه، ص۴۵۷.
  4. بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۵۹ (ط ایران)؛ ج۴۶، ص۳۵۳- ۳۴۵۴، سفینة البحار، ج۲، ص۱۶۷؛ الکافی، ج۴، ص۲۳۹.
  5. بحار الانوار، ج۲، ص۱۰۸.
  6. عاملی، سید جعفر مرتضی، سیرت جاودانه ج۱، ص ۸۵.
  7. تفسیر فرات، ص۶۱۴.
  8. بنگرید: صحیح بخاری، ج۴، ص۱۹۳، ۱۷۳؛ ج۲، ص۷۱؛ المصنّف، ج۱۰، ص۳۱۴؛ ج۱۱، ص۱۱۰؛ جامع بیان العلم، ج۲، ص۵۱؛ الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، ج۱، ص۲۱۶؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۴۳؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۹۲؛ الدر المنثور، ج۱، ص۸۳ به نقل از بخاری، عبدالرزاق، ابن ابی حاتم، و بیهقی در شعب الایمان.
  9. بنگرید: المصنّف، ج۶، ص۱۱۲، ج۱۱، ص۱۶۰، ج۱۰، ص۳۱۳؛ جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۵۰؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۱۳۴؛ فتح الباری، ج۱۳، ص۲۸۱؛ سنن دارمی، ج۱، ص۱۲۲؛ تقیید العلم، ص۵۳، ۵۶.
  10. أضواء علی السنة المحمدیه، ص۱۶۵.
  11. بنگرید: مروج الذهب، ج۲، ص۳۴۰؛ مسند احمد، ج۱، ص۶۳؛ حلیة الاولیاء، ج۱، ص۱۶۰؛ تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۳۶؛ ج۴، ص۲۸۴؛ الغدیر، ج۸، ص۳۵۱؛ انساب الاشراف، ج۵، ص۵۲؛ شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۵۴؛ ج۸، ص۲۵۶؛ سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۶۷- ۶۹؛ الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۳۲؛ الأوائل، ج۱، ص۲۷۹؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۲۳۹؛ حیاة الصحابة، ج۲، ص۱۵۷؛ ۱۵۸، ۲۵۹؛ کنز العمّال، ج۳، ص۱۰؛ المیزان، ج۹، ص۲۵۸ و ۲۵۱.
  12. بنگرید: دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام، ج۱، ص۱۱۱- ۱۴۱.
  13. عاملی، سید جعفر مرتضی، سیرت جاودانه ج۱، ص ۸۶.