زهد در معارف دعا و زیارات
مقدمه
واژه زهد در لغت به معنای نخواستن، ترک کردن، اعراض و بیرغبتی نسبت به دنیا آمده است[۱]. امام علی(ع)، با اشاره به یک آیه[۲]زهد را به معنای تأسف نخوردن بر از دست دادنها و افراط نکردن در شادمانیها و به دست آوردنها معرفی کرده است[۳].
به طور کلی، زهد در مفهوم قرآنی به معنای عدم وابستگی به دنیا[۴]، پرهیز از رهبانیت و ترک دنیا[۵] و بهره جستن از نعمتهای دنیوی برای نیل به سعادت آخرت[۶] میباشد.
شهید مطهری مینویسد: زهد ترک و بیاعتنایی بر امور دنیا در مقابل خدا، آخرت، شرافت، آزادی و... و به معنای ترک لذتگرایی و انتخاب نوع دیگر از زندگی است[۷].
امام سجاد(ع)، رغبت به انجام اعمال متناسب با عالم آخرت، احساس درونی و صادقانه شوق به سرای جاودانه، دل برکندن از دنیا و بیم و هراس از ارتکاب گناه را نشانه زهد خوانده و به خدا عرض میکند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ وَ ارْزُقْنِى الرَّغْبَةَ فِى العَمَلِ لَكَ لاخِرَتى... وَ حَتّى يَكُونَ الغالِبُ عَلَىَّ الزُّهْدَ في دُنْياىَ»[۸]؛ «بار خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و روزی من چنان قرار ده که شوق عمل در راه تو، توشه روز باز پسینم باشد... آن سان که دل برکندن از دنیا بر رغبت من غالب آید. آن حضرت زهد را موجب آسودگی در عبادت، پرهیز از دنیازدگی، عمل عالمانه و پارسایی خوانده و از خدا میخواهد: مرا تندرستی ده که تو را پرستش کنم و آسایش عطا کن تا به دنیا دل نبندم و علم مرا با عمل همراه فرمای و پرهیزگاریم را با میانهروی قرین نمای»[۹].
امام سجاد(ع)، نتیجه زهد را عدم تمایل به فراخیهای جهان زودگذر و موجب فراهم آمدن علاقه به اعمال پایدار و آمادگی برای مرگ خوانده است[۱۰].
ایشان، بسان جد بزرگوارش امام علی(ع)، زهد را در شادمانی نکردن نسبت به دادهها و تأسف نخوردن بر کاستیها خوانده و چنین دعا میکند: «بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا در همه حال توفیق ده که ذکر جمیل تو گویم و به ستایش تو برخیزم... تا به آنچه از مال دنیا بر من ارزانی داشتهای دلخوش نباشم و به منع تو اندوه نخورم. خوف خود را شعار دلم گردان»[۱۱].[۱۲].[۱۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ فرهنگ آبادیس.
- ↑ ﴿لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ﴾ «تا بر آنچه از دست شما رفت دریغ نخورید و بر آنچه به شما دهد شادی نکنید و خداوند هیچ خود پسند خویشتن ستایی را دوست نمیدارد» سوره حدید، آیه ۲۳.
- ↑ نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۹.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ﴾ «ای مؤمنان! چگونهاید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی میورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شدهاید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.
- ↑ ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ﴾ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
- ↑ ﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾ «و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن و چنان که خداوند به تو نیکی کرده است تو (نیز) نیکی (پیشه) کن و در زمین در پی تباهی مباش که خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره قصص، آیه ۷۷.
- ↑ یادداشتها، ج۵، ص۳۷۷.
- ↑ دعای ۲۲.
- ↑ نیایش بیستم.
- ↑ نیایش چهارم.
- ↑ نیایش بیستویکم.
- ↑ الصحیفة السجادیة، امام زینالعابدین(ع)، نشر الهادی، قم، ۱۴۱۸؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۷۵؛ فرهنگ فارسی، آبادیس، dictonary.abadis.ir؛ قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، دارالقرآن الکریم، قم، ۱۳۷۳؛ نهجالبلاغه، محمدبن حسین سیدرضی، قم، نشر هجرت؛ یاداشتهای استاد مرتضی مطهری، صدرا، تهران، ۱۳۸۵.
- ↑ شایستهنژاد، علی اکبر و بخشی، زهرا، مقاله «زهد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۶۳.