معصیت در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث معصیت است. "معصیت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معصیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی

عصیان و معصیت به معنای سرکشی کردن، سرپیچی کردن و نافرمانی[۱] است در مقابل اطاعت[۲] و تبعیت کردن[۳]؛ قَالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي[۴].

عصیان به معنای زیر پا گذاشتن فرمان کسی است که اطاعت از او عقلاً یا شرعاً واجب است. اثر عصیان، سرکشی، شرارت و فساد (غَیّ) در مقابل "رشد" است: وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى[۵].[۶].[۷]

عصیان در قرآن

در قرآن کریم عصیان مراتب مختلفی از نافرمانی را شامل می‌شود: از تکذیب آیات و انبیای الهی: فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى فَكَذَّبَ وَعَصَى[۸] تا قتل انبیای الهی: وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ[۹].

از سنن قطعی الهی سرکوبی عصیان در امم سابق با نزول عذاب‌های مختلف بوده است؛ نظیر سیل، بارش سنگ، زلزله و....: فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً[۱۰].[۱۱]

واژه‌های هم معنای معصیت

حادّ

این واژه به معنای عصیان کردن[۱۲]، مخالفت کردن[۱۳] و تجاوز از حد و شقاق است. مترادف مباعدت، مجانبت و معادات[۱۴]. اصل آن "حدّ" به معنای منع و مانع بین دو چیز[۱۵]: لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ[۱۶].

از سیاست‌های عمومی دشمنان اسلام (مشرکان و منافقان) دشمنی کردن با خدا و رسول و مخالفت با احکام دین و آیات الهی بوده است که در قرآن کریم این سیاست افشاء و تخطئه شده است[۱۷].

ذنب

به معنای اثم، معصیت[۱۸]، جُرم[۱۹] و هر عملی است که نتیجه بدی را به دنبال دارد[۲۰] (به اعتبار کلمه ذَنَب که به معنای دُم و دنباله چیزی است): وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ[۲۱].

کلمه ذَنْبٌ به اقتضای موارد و موضوعات، هم به مسائل دنیوی اطلاق می‌شود که معنای جُرم و بزه دارد: وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ[۲۲] و هم به گناه و معصیت اللّه که در امور معنوی است: يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ[۲۳].[۲۴]

در قرآن کریم، الفاظ متعددی برای گناه و بدی وارد شده است، مانند: اثم، معصیة، خطیئه، جُرم، سیئه و ذنب که تأثیر آنان در ابعاد اجتماعی بر فرد و جامعه پوشیده نیست و جوامعی از ملل گذشته به دلیل ارتکاب معاصی و بدی دچار عذاب‌های دردناک الهی شده‌اند؛ همچنین در تقسیم‌بندی دولت‌ها و جوامع نزد اندیشمندان مسلمان، گناه و فسق محور تقسیم واقع شده است (مدینه فاسقه)[۲۵].

اثم

اثم به معنای گناه، بزه، جرم، معصیت، ناشایست[۲۶]، عمل زشت و ناپسند است که تأخیر در رسیدن به حیات سعیده را به دنبال دارد[۲۷] و آنچه حلال نیست[۲۸]: وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ[۲۹]

"اثم" نوعی کنش است که دارای دو بُعد فردی و اجتماعی است. در آیه شریفه وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ تأکید بر جنبه اجتماعی "اثم" است. در حوزه فرهنگ عمومی "اثم" از قبیل امور ضد ارزشی، غیر هنجاری و ضد اخلاقی به شمار می‌رود و در بسیاری از متون اسلامی به آثار اجتماعی گناه اشاره شده است[۳۰].

در طبقه‌بندی برخی دانشمندان اسلامی از جوامع و دولت‌ها، مدینه فاسقه مدینه‌ای است که سعادت را می‌شناسد، اما کنش اهل آن بر اساس بدی، فسق، اثم و ضد ارزش‌ها بنا شده و در مقابل مدینه فاضله قرار گرفته است[۳۱].[۳۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۷.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۶۷.
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.
  4. «نوح گفت: پروردگارا! آنان از من فرمان نبردند و از کسی پیروی کردند که دارایی و فرزندش جز به زیان وی نیفزود» سوره نوح، آیه ۲۱.
  5. «آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.
  6. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۵۸.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹.
  8. «پس به او آن بزرگ‌ترین معجزه را نشان داد، اما او دروغ انگاشت و سرپیچی کرد» سوره نازعات، آیه ۲۰-۲۱.
  9. «و پیامبران را ناحقّ می‌کشتند، آن، از این رو بود که نافرمانی ورزیدند و تجاوز می‌کرد» سوره آل عمران، آیه ۱۱۲.
  10. «با پیامبر پروردگارشان نافرمانی کردند آنگاه (خداوند) آنان را با کیفری بسیار سخت فرو گرفت» سوره حاقه، آیه ۱۰.
  11. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۱۹.
  12. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۲۰.
  13. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۱۹۷.
  14. وهبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر المنیر، ج۱۰، ص۲۸۶.
  15. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴.
  16. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  17. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۶۳-۴۶۴.
  18. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۸، ص۱۹۰.
  19. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج‌۲، ص‌۳۶۱.
  20. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۳۱.
  21. «و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.
  22. «و در چشم آنان به گردن من گناهی است که می‌هراسم مرا بکشند» سوره شعراء، آیه ۱۴.
  23. «تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
  24. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج‌۱۵، ص‌۲۵۹.
  25. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۹۲.
  26. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵؛ علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه، ج۱، ص۸۶۱.
  27. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳.
  28. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۵. لوئیس معلوف، المنجد، ص۳؛ ر.ک: بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۶۹۹؛ محمود سرمدی، «اثم»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۴۸.
  29. «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.
  30. برای نمونه ر.ک: عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ص۱۸۵-۱۸۶.
  31. محمد بن محمد فارابی، آراء اهل المدینة الفاضله، ص۱۳۳.
  32. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۴۴-۴۵.