چرا حضرت مسیح تاکنون زنده مانده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

الگو:پرسش غیرنهایی

چرا حضرت مسیح تاکنون زنده مانده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / عصر ظهور امام مهدی / قیام امام مهدی / حضرت عیسی در کنار امام مهدی

چرا حضرت مسیح تاکنون زنده مانده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند..

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی اصغر رضوانی
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:
«حکمت بقا و زنده ماندن حضرت مسیح(ع) تاکنون بر حسب آنچه که عقول ما درک می‌کند اموری است:
  1. در حضرت عیسی(ع) خصوصیاتی یافت می‌شود که در سایر انبیا نبوده است، از قبیل ولادت بدون پدر، زنده کردن مردگان، به آسمان‌ها رفتن و دیگر خصوصیات.
  2. زنده بودن و بقای او برهان و دلیل و شاهدی بر غیبت امام مهدی(ع) خواهد بود، زیرا بقای مسیح با عمری بیش از دو هزار سال، دلیلی بر امکان وجود و حیات حضرت مهدی(ع) در کمتر از این مقدار سال است، همان حکمتی که در روایات برای طول عمر حضرت خضر بیان شده است.
شیخ صدوق در کمال الدین به سند خود از امام صادق(ع) نقل می‌کند که فرمود: « بَلَى إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا كَانَ فِي سَابِقِ عِلْمِهِ أَنْ يُقَدِّرَ مِنْ عُمُرِ الْقَائِمِ (ع) فِي أَيَّامِ غَيْبَتِهِ مَا يُقَدِّرُ وَ عَلِمَ مَا يَكُونُ مِنْ إِنْكَارِ عِبَادِهِ بِمِقْدَارِ ذَلِكَ الْعُمُرِ فِي الطُّولِ طَوَّلَ عُمُرَ الْعَبْدِ الصَّالِحِ فِي غَيْرِ سَبَبٍ يُوجِبُ ذَلِكَ إِلَّا لِعِلَّةِ الِاسْتِدْلَالِ بِهِ عَلَى عُمُرِ الْقَائِمِ (ع) وَ لِيَقْطَعَ بِذَلِكَ حُجَّةَ الْمُعَانِدِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ»[۱]؛ آری، از آنجا که در علم سابق خداوند مقدر شده بود که عمر قائم(ع) را در ایام غیبتش طولانی می‌گرداند و می‌دانست که این مقدار طول عمر را بندگانش انکار می‌کنند، لذا عمر بنده صالحش را تنها به جهت استدلال و شاهد آوردن عمر قائم(ع) طولانی کرد، و تا اینکه حجت و دلیل معاندین قطع گردد و برای مردم حجت و استدلالی بر خدا نباشد.»[۲].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آقای حیدر کامل؛
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
حیدر کامل
آقای حیدر کامل ، در کتاب «دجال آخرالزمان» در این‌باره گفته است:
«سبب این امر، تصدیق نبوت سید اُمیین، حضرت محمد(ص)، خاتم پیامبران و رسول پروردگار عالمیان و نیز آشکار ساختن دعوت باطنی که به عیسی بن مریم(ع) منتسب می‌نمایند، است. همچنین با نمازی که پشت سر امام مهدی(ع) می‌خوانند، ایشان را تأیید و مردم را دعوت به دین محمدی که او امام آن است، می‌نماید. پس بقای حضرت مهدی(ع) اصل بوده و بقای آن دو، فرع بر بقای ایشان است. بقای دو فرع، بدون بقای اصل آنها درست نیست و اگر این گونه بود، وجود مسبب نیز بدون سبب جایز بود و این عقلاً محال است. اینکه ما گفتیم بقای حضرت مهدی(ع) برای بقای آن دو اصل است، به این سبب است که وجود حضرت عیسی(ع) به صورت انفرادی و بدون جهت یاری کردن شریعت اسلام و بدون تأیید نمودن امام(ع)، درست نیست؛ زیرا اگر چنین چیزی صحیح بود، به لحاظ دولت و دعوت مستقل می‌بود و این موجب ابطال دعوت او می‌شد؛ زیرا در حالی که باید تابع باشد، مورد تبعیت قرار می‌گرفت و در حالی که بنا بود فرع باشد، اصل قرار می‌گرفت؛ در حالی که پیامبر(ص) فرمودند: ‌"لَا نَبِيَّ بَعْدِي"[۳]. و فرمودند: "آنچه خدا به وسیله من حلال کرده تا روز قیامت حلال و آنچه به وسیله من حرام گرانیده تا روز قیامت حرام است. پس به ناچار پیامبر(ص) باید یار، مددکار و تصدیق کننده‌ای داشته باشد و اگر یار، مددکار و تصدیق کننده‌ای نیابد وجود او تأثیری نخواهد گذاشت. از این رو ثابت می‌شود که حضرت مهدی(ع) اصل برای وجود حضرت عیسی(ع) و دعوت محمدی است و نیز ثابت می‌گردد که وجود دجال ملعون در آخرالزمان درست نبوده و برای امت اسلامی، امامی (جز حضرت مهدی(ع)) که مرجع مردم باشد و وزیری که به آن نیازمند باشند، وجود ندارد"[۴]»[۵].

|}

الگو:پرسمان پرسمان حضرت عیسی در کنار امام مهدی

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. کمال الدین، ص۳۵۷، ح۵۳؛ الغیبه، طوسی، ص۱۷۲، ح۱۲۹؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۲۲۲.
  2. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۱۱۰، ۱۱۱.
  3. پیامبری بعد از من نیست.
  4. " الْحَلَالُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ عَلَى لِسَانِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ الْحَرَامُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَى لِسَانِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا بُدَّ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَهُ عَوْناً وَ نَاصِراً وَ مُصَدِّقاً وَ إِذَا لَمْ يَجِدْ مَنْ يَكُونُ لَهُ عَوْناً وَ مُصَدِّقاً لَمْ يَكُنْ لِوُجُودِهِ تَأْثِيرٌ فَثَبَتَ أَنَّ وُجُودَ الْمَهْدِيِّ(ع) أَصْلٌ لِوُجُودِهِ وَ كَذَلِكَ الدَّجَّالُ اللَّعِينُ لَا يَصِحُّ وُجُودُهُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ وَ لَا يَكُونُ لِلْأُمَّةِ إِمَامٌ يَرْجِعُونَ إِلَيْهِ وَ وَزِيرٌ يُعَوِّلُونَ عَلَيْهِ "؛ بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۰۱.
  5. حیدر کامل، دجال آخرالزمان، ص 210 -211.