تعاریف عقلگرایان درباره عصمت چیست؟ (پرسش)
تعاریف عقلگرایان درباره عصمت چیست؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جمع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل اصلی | عصمت |
تعاریف عقلگرایان درباره عصمت چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
- «ملکه نفسانی و عقل بالا: اولین تفسیر این است که ماهیت عصمت را دو چیز تشکیل میدهد: یکی ملکه نفسانی و دوم عقل بالا که شیخ طوسی میفرماید:
"شاید صحیحترین تعبیر از عصمت این است که عصمت از ملکه نفسانی و عقل بسیار بالا تشکیل شده است که این عقل و ملکه از اسباب و زمینههای اختیاری و غیر اختیاری در معصوم میباشد"[۱].
تقریر شیخ طوسی بسیار متین و دارای امتیازها و اشکالهای احتمالی است، که آنها را یادآور میشویم.
امتیازها: :::::#ریشههای عصمت را به دو صورت اختیاری و غیر اختیاری بیان کردند.
- اگر منظور از ملکه نفسانی در کلام ایشان ریشه اختیاری عصمت باشد میتوانیم آن را به کسب تقوای عالیه تفسیر کنیم، در این صورت با قرآن و حدیث سازگاری دارد.
- اگر منظور از عقل بالا، علم موهوب الهی باشد که به صورت غیر اختیاری به معصوم عطا میشود، امتیازی برای کلامشان است، چون عصمت علمی و عصمت از نسیان و سهو و اشتباه را شامل میگردد.
اشکالها: :::::#معلوم نیست کدام یک از دو چیز (ملکه نفسانی و عقل بالا) از ریشههای اختیاری است و کدام یک از اسباب غیر اختیاری است.
- منظور ایشان از عقل بالا مشخص نیست که آیا عقل عملی در اجتناب از معاصی است یا منظور علم به احکام شریعت و حوادث اجتماع است، لذا به دلیل ابهام در مراد گوینده، اشکال احتمالی وارد است.
- غریزه مانع از حدوث انگیزه گناه: این تعریف، ماهیت عصمت را غریزهای میداند که از حدوث انگیزه گناه در معصوم جلوگیری میکند و با نبود انگیزه گناه، با اختیار خود، از معاصی دوری میکند. محقق لاهیجی میفرماید: "بدان که مراد از عصمت، غریزهای است که ممتنع باشد، با آن غریزه، صدور داعیه گناه و به سبب امتناع داعیه گناه ممتنع باشد، صدور گناه با فرض قدرت بر گناه"[۲].
نقد تقریر محقق لاهیجی چند اشکال دارد:
- مرادشان را از غریزه، بیان نکردند، آیا از مقوله تقواست یا علم به اسمای الهی یا علم به عواقب گناه و پاداش الهی در طاعت است و یا مراد از غریزه، عقل است؟
- از ظاهر کلام ایشان در "گوهر مراد" فهمیده میشود که مرادشان از غریزه، همان عقل غالب است که انگیزه گناه را از معصوم ممتنع میکند[۳].
- این بیان فقط عصمت از گناه را شامل است، ولی عصمت از نسیان و اشتباه را شامل نمیگردد.
- عقل بالا به تنهایی موجب عصمت نمیشود و چه بسا نقض اجتماعی زیادی دارد، چون افرادی که صاحب عقل بالا بودند در طول تاریخ کم نیستند و این عقل بالا موجب عصمت آنها نگردیده است.
- بیان فوق، عصمت علمی را دربرنمیگیرد، بلکه فقط عصمت را در دایره گناهان عملی محدود میکند.
- ملکه نفسانی: این تفسیر در بیان ماهیت عصمت به این معناست که عصمت، ملکهای نفسانی است که از علم به عواقب گناه و مناقب طاعات حاصل میگردد و با پیاپی آمدن وحی تأیید و تأکید میگردد. بنابراین اگر ترک اولی از معصوم سر زده؛ یعنی اگر مستحبی مثل نماز شب ترک شد یا مکروهی از معصوم سر زد یا اگر گناه صغیرهای مرتکب گردید مورد عتاب و مؤاخذه الهی قرار میگیرد تا منجر به ابتلا به گناهان کبیره و ترک واجب نگردد.
اکثر حکمای قدیم و بعضی از معاصرین همین بیان را در تفسیر حقیقت عصمت گفتهاند؛ از جمله تفتازانی و عضدالدین ایجی و فاضل مقداد این قول را به حکما نسبت دادهاند و گفتهاند: عصمت در نزد حکما ملکهای است که از فجور و معاصی منع میکند و به وسیله علم به عواقب گناه و مناقب طاعات، حاصل میشود و با پیاپی آمدن وحی تأکید میشود و در موارد ترک اولی و صغایر، مورد اعتراض قرار میگیرد[۴].
نقد و بررسی: این تفسیر از معتزله و شیعه یک نقطه امتیاز و چند اشکال اساسی دارد. اینکه عصمت را به ملکه علمی اجتناب از معاصی تفسیر کردند، امتیاز آن است و پشتوانه قرآنی و روایی دارد، ولی اشکالهای متعددی به این تفسیر وارد است:
- این تفسیر در باب عصمت انبیا پاسخگوست، ولی درباره عصمت امامان با اشکال مواجه است، چون وحی مختص انبیاست (وحی تشریعی).
- این بیان، عصمت از معاصی را پاسخ میدهد، ولی عصمت از نسیان و اشتباه و عصمت علمی را شامل نیست.
- در این تفسیر، نوعی ابهام در خصوص وصف اختیار معصوم وجود دارد و بیان نگردیده که این ملکه نفسانی آیا اختیاری و کسبی است یا غیر اختیاری و موهوبی، و بر فرض موهوبی بودن، آیا سلب اختیار میکند یا خیر؟
- اشکال دیگر این است که با گفتن تتأكد بتتابع الوحي بالأوامر و النواحي[۵] عصمت را به زمان نبوت منحصر میکند، ولی قبل از نبوت و از حین تولد را شامل نمیشود.
- علم غالب: این تفسیر از علامه طباطبایی است که خلاصه کلام ایشان را در ذیل تقریر میکنیم. ایشان با اشاره به آیه ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ﴾[۶] میفرماید: علم پیامبر اکرم(ص) دو نوع است؛ یکی تعلیم به وسیله وحی و نزول ملک، و دیگری الهام خفی و القای در قلب بدون نزول ملک و فرشته. لذا قوه عصمت نوعی از علم غالب است که با علوم کسبی به دست نمیآید، بلکه وابسته به موهبت الهی است که تمام قوا را تحت اختیار دارد و صاحب عصمت را از گمراهی و خطای مطلق بازمیدارد. البته در روایات هم به این مطلب اشاره شده است که برای پیامبر و امام روحی به نام روح القدس وجود دارد که آنها را از معصیت و خطا بازمیدارد. قرآن کریم نیز به دو نوع علم و شیوه تعلیم انبیا اشاره دارد: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَ...﴾[۷].
و در جایی دیگر میفرماید: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا...﴾[۸].
مراد این است که در آیه اول روح معلمه، کلمه هادیه را به سوی نبی مکرم اسلام القا میکند و در آیه دوم روح القدس پیامبر اکرم را به انجام خیرات و عبادت خدای سبحان تسدید میکند. در نهایت میتوان عصمت را اینطور معنا کرد[۹]: "عصمت، وجود امری است در معصوم که او را از خطا و معصیت بازمیدارد"[۱۰].
تفسیر علامه طباطبایی در باب حقیقت عصمت دارای نکاتی برجسته است و پشتوانه قرآنی و روایی دارد و در نهایت متانت و دقت بیان گردیده است و در میان پنج تفسیر گذشته، بهترین بیان است. امتیازهای این تفسیر را میتوان در چند مورد بیان کرد:
- ایشان عصمت را علم موهوب الهی بیان کرده است که این علم موهوب به صورت الهام قلبی به پیامبر و امام میرسد و شاخصه این علم موهوب، عصمت امام(ع) از خطا و نسیان در حوادث و وقایع و قضاوتهای خارجی و گناه، همینطور عصمت علمی امام در شریعت و احکام است.
- این تبیین علامه طباطبایی محدودیت زمانی ندارد و از ابتدای تولد را شامل میشود.
- ایشان عصمت را به طور مطلق بیان کردهاند نه نسبی، لذا عصمت از جمیع خطاها و گناهان عمدی و سهوی را شامل میشود.
- با بیان علمی عصمت، اختیار را از معصوم سلب نکرده، بلکه معصوم را صاحب اختیار میداند.
نقد: تفسیر علامه طباطبایی با همه دقت و علمی بودن و پشتوانه قرآنی و روایی داشتن، این اشکال احتمالی در آن دیده میشود که ایشان عصمت امام(ع) را با توجه به قرآن و روایات، نوعی علم غالب موهوب الهی معرفی کرده است. البته این کلام در تبیین عصمت امام در حوادث خارجی و قضاوتها و علوم و احکام شریعت بسیار عالی است، چرا که این علم، موجب مصونیت امام از اشتباه میگردد، ولی در عصمت عملی امام این علم موهوب کافی نیست، بلکه محتاج به انتخاب و عشق و تقوای الهی است که زمینه علم موهوب الهی است، مگر اینکه علم موهوب، خود زمینه تقوا باشد که در این صورت به کلام علامه اشکالی وارد نیست.
- ملکه علمی و عملی: آخرین تفسیر در ماهیت عصمت از آیتالله جوادی آملی است. ایشان عصمت را دارای دو بخش میداند؛ یکی عصمت عملی و دیگری عصمت علمی. معصوم در بخش عصمت عملی، صاحب ملکه اجتناب است که با تلاش و مجاهدت و تقوا و مبارزه با نفس و محبت و عشقورزی به ساحت قدس ربوبی و توجه تام به اسما و صفات الهی و انجام فرمانهای پروردگار و تسلیم رضای حق بودن در تمام مراحل زندگی، زمینه را برای الهامهای خفی ایجاد میکند تا با اختیار و انتخاب خود هر آنچه را که مورد رضای حق باشد در زندگی پیاده کند و از هر آنچه که مورد غضب الهی است دوری ورزد و با این زمینهسازی، عصمت را برای خود فراهم آورد؛ به گونهای که وقوع معصیت به مرحله امتناع عادی برسد. از طرفی معصوم، عصمت علمی را با اعطای وهبه پروردگار کسب میکند تا موجب عصمت امام از خطا و نسیان در اندیشه گردد. ایشان در این باره میفرماید: "عصمت، ملکه علمی و عملی است که افراد معصوم را از هر گونه گناه عمدی و سهوی، جهل، خطا، سهو، نسیان و مغالطه در اندیشه باز میدارد"[۱۱].
بیان آیتالله جوادی آملی در میان تفاسیر متکلمان و شش تفسیر گذشته عقل گرایان، از جهاتی بهترین بیان است و اشکالاتی که در گذشته بر تفاسیر آنها آوردیم به بیان ایشان وارد نیست، چون بیان ایشان دو بعدی است؛ یعنی هم عصمت عملی معصومین و هم عصمت علمی ایشان را بیان کرده است. از طرفی عصمت را نتیجه تلاش و مجاهدت معصومین دانسته است. با این وصف، عصمت، اختیاری و ریشه آن، ارادی است. همچنین عصمت را موهوبی دانسته تا در زمینه علمی و سهو و نسیان دچار اشکال نباشد
- نظریه مختار: ما درباره ماهیت عصمت، ابتدا به بیان تفصیلی که برگیرنده عواملی است که ریشههای عصمت و در نتیجه حقیقت عصمت را تشکیل میدهند از آیات و روایات بهره میگیریم و سپس در پایان، خلاصه کلام خود را در حقیقت عصمت بیان میکنیم.
عصمت، ملکه راسخه نورانی در نفس است که دو بخش یا دو اثر کاربردی دارد:
بخش اول مربوط به اجتناب از معاصی است که اکثر متکلمان و حکمای اسلامی، آن را به خوبی بیان کردهاند. به نظر ما این قوه قدسیه عصمت مطلقه، موهبتی الهی برای شخص معصوم است که از دو چیز ایجاد میشود:
- علم به عواقب گناه و مناقب طاعات: در این باره حضرت علی(ع) در خطبه همام در اوصاف متقین میفرماید: "باورشان به بهشت مانند یقین کسی است که آن را دیده که اهل آن به خوشی به سر میبرند و ایمانشان به آتش، مانند ایمان کسی است که آن را دیده که اهل آن گرفتار عذابند"[۱۲]؛ ﴿لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ﴾[۱۳].
- تقوای عالیه: این تقوا در نتیجه مبارزه با نفس با انجام طاعات وعبادات و اجتناب از معاصی حاصل میشود که در نتیجه اراده و تلاش به دست میآید و اخبار و قرآن، شاهد این مدعاست.
قرآن کریم میفرماید: ﴿وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ﴾[۱۴]. روایات نیز بر همین مطلب تأکید دارند؛ از جمله اینکه "به وسیله تقوا عصمت، نزدیک میشود"[۱۵]. از اینرو متکلمان و حکما در این باره میفرمایند: "عصمت ناشی از عالیترین مرتبه تقواست که یک ملکه نفسانی است و در نفس، رسوخ میکند؛ مثل سایر ملکات نفسانی از جمله شجاعت و عفت و سخاوت که دارای آثاری است. عالیترین اثر مرتبه تقوا دور کردن انسان از معاصی و عصیان به طور مطلق است"[۱۶].
در این باره جمال الدین اسدی سیوری حلی میگوید: "عصمت، ملکه نفسانی است که متوقف بر علم به مثالب معاصی و مناقب طاعات میباشد که این ملکه از دو چیز حاصل میشود: یکی عفت و تقوا، و دیگری علم به مثالب و مناقب طاعات"[۱۷].
علامه طباطبایی هم میفرماید: "عصمت یک سبب شعوری غیر مغلوب است و این علم از قسم سایر علوم و ادراکات کسبی نیست، پس خطاپذیر هم نیست"[۱۸].
بخش دوم از عصمت مطلقه امامان، عصمت علمی است که بیانگر عصمت آنان در بیان شریعت، حوادث، قضاوتها، وقایع اجتماعی و همینطور عصمت از خطا و نسیان و مغالطه است. البته عموم متکلمان و اکثر حکما به استثنای عده کمی، عصمت را فقط در دایره عصمت عملی معنا کردهاند. در این زمینه قرآن بهترین شاهد و بیانگر عصمت علمی پیامبر و امامان(ع) است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ﴾[۱۹].
علامه طباطبایی ذیل این آیه شریفه میفرماید: "این آیه مربوط به قضاوتهای پیامبر اکرم(ص) در حوادث و دعاوی است".
لذا موهبت الهی عصمت، نوعی از علم و شعور است که با سایر علوم فرق دارد؛ زیرا این علم، تمام قوای ادراکی را تحت استخدام خود دارد، از اینرو صاحب عصمت، از خطا، گمراهی و اشتباه به طور مطللق محفوظ است. از طرفی روایات نیز مؤید همین معناست؛ آنجا که فرموده: "برای پیامبر و امامان(ع) روحی است به نام روح القدس که او را از معصیت و خطا بازمیدارد"[۲۰].»[۲۱].
پاسخهای دیگر
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ تلخیص الشافی، ج۱، ص۶۱.
- ↑ عبدالرزاق لاهیجی، سرمایه ایمان، ص۹۰ و ۱۱۶.
- ↑ عبدالرزاق لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۷۹.
- ↑ المواقف فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ شرح مقاصد، ج۴ ص۳۱۲؛ اللوامع الاهیه، ص۲۴۴؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۵؛ تلخیص المحصل، ص۳۶۹؛ محمدتقی مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، ج۴، ص۱۹۹؛ میر سیدشریف جرجانی، التعریفات، ص۶۵.
- ↑ المواقف فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ شرح مقاصد، ج۴، ص۳۱۲؛ اللوامع الاهیه، ص۲۴۴.
- ↑ «و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم» سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۷۹–۸۱.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۳۴.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج۹، ص۱۵.
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۸، ص۶۱۲.
- ↑ «به راستی دوزخ را خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۶.
- ↑ «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج۳، ص۱۹۹۷.
- ↑ عصمة الأنبیاء، ص۲۵؛ رسائل المرتضی، ص۳۲۶.
- ↑ اللوامع الالهیه، ص۱۷۰.
- ↑ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۸۱.
- ↑ «و به تو چیزی آموخت که نمیدانستی» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ المیزان، ج۵، ص۷۹-۸۰.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی ص ۳۸-۴۷.