دانشمندان تفسیر قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های دانشمندان علوم اسلامی و دانش تفسیر قرآن. این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دانش تفسیر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

علم تفسیر از اولین اشتغالات مسلمانان بوده است، و از زمان نزول قرآن یعنی عصر رسول الله(ص) شروع شده است؛ لکن تفسیر به عنوان یک علم مدون و منسجم از زمان امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) شروع گردید. و بزرگان این علم سلسله اسانید خود را به آن حضرت می‌رسانند. این علم دارای متخصصان و محققانی بوده است که در هر عصری به عنوان یک طبقه (افرادی که تقریباً همزمان بوده یا دارای یک شیوه مشترک در تفسیر بوده‌اند) از آنها یاد می‌شود. البته در این میان پیامبر اسلام و ائمه اطهار(ع) شأن دیگری داشته‌اند که قابل قیاس با دیگران نیست[۱].

مفسران عصر رسالت

نخستین مفسر قرآن و برترین مفسر عصر رسالت رسول خدا(ص) بوده است، ولی آیا غیر از آن حضرت نیز در عصر رسالت مفسر قرآن بوده است یا خیر؟

نمی‌توان به این سؤال پاسخی قطعی داد؛ زیرا آیه‌ای که دلالت آشکار داشته باشد که غیر آن حضرت نیز در عصر رسالت قرآن را تفسیر می‌کرده است، سراغ نداریم. برخی آیه ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ[۲] را در مورد فهم و تفسیر قرآن یا شامل آن دانسته و به استناد آن گفته‌اند: خدا در این آیه گروه‌هایی را بر استخراج معانی قرآن مدح کرده است[۳]. براساس این برداشت، ممکن است از این آیه استفاده شود که در عصر رسالت غیر از رسول خدا(ص)، جمع دیگری که در این آیه ﴿أُولِي الْأَمْرِ نامیده شده‌اند نیز قرآن را تفسیر و معانی آن را استخراج می‌کرده‌اند؛ زیرا ظهور ارتباط‍ آیه به عصر رسالت با توجه به سیاق، غیرقابل انکار است، ولی اولاً: معلوم نیست که این آیه در مورد تفسیر، یا حتی شامل آن باشد؛ زیرا ظاهر آن است که ضمیر ﴿رَدُّوهُ به ﴿أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ بازمی‌گردد و موضوع آیه مسائل امنیتی است نه تفسیر قرآن، و ثانیاً: بر فرض اینکه آیه به تفسیر مربوط‍ باشد نیز بر مدعا دلالت ندارد؛ زیرا در این فرض نیز مفاد آیه این است که اگر برای فهم معنای قرآن به آنان رجوع می‌کردند، از طریق آنان به آن آگاه می‌شدند؛ پس تفسیر آنان مشروط‍ به آن است که به آنان رجوع کنند و رجوع افراد به غیر رسول خدا(ص) برای فهم معنای قرآن در عصر رسالت ثابت نیست.

تاکنون به روایتی که بیان کند در عصر رسالت، افرادی غیر رسول خدا(ص) نیز قرآن را تفسیر می‌کرده‌اند، دست نیافتم و روایاتی که بیان معنا و تفسیر آیات را از امیر مؤمنان علی(ع) و سایر صحابه نقل می‌کند نیز قابل استدلال نیست؛ زیرا معلوم نیست که آن معنا را در عصر رسالت بیان کرده باشند و چه‌بسا ادب اقتضا می‌کرده که در عصر رسالت به احترام رسول خدا(ص) از بیان آنچه از تفسیر قرآن که با تعلّم از رسول خدا(ص) یا اجتهاد و تدبر به دست آورده‌اند، سکوت کنند و با حضور آن حضرت در بین امت، به تفسیر قرآن نپردازند؛ البته احتمال دارد برای افرادی که در شهرها و روستاهای دور از محل اقامت رسول خدا(ص) زندگی می‌کرده‌اند و به آن حضرت دست‌رسی نداشته‌اند، برخی آیات را تفسیر کرده باشند، ولی با توجه به اینکه صحابه آگاه به تفسیر قرآن با رسول خدا(ص) زندگی می‌کرده‌اند و غالباً با آن حضرت بوده‌اند و کمتر به شهرها و روستاهای دور از محل اقامت آن حضرت می‌رفته‌اند، این احتمال ضعیف است و اگر هم بیان کرده باشند، در حدّ معنای یک یا چند آیه بوده، نه به مقداری که بتوان آنان را مفسر نامید. بنابراین، وجود مفسرانی غیر از رسول خدا(ص) در عصر رسالت معلوم نیست و هیچ دلیل روشنی بر آن وجود ندارد.[۴]

طبقات مفسران

با گسترش علم تفسیر و پدید آمدن اختلاف در شیوه‌های تفسیری، شناخت «طبقات مفسران» ضرورت یافت. از این روی در کنار علم تفسیر، دانش یا گرایشی در تفسیر بوجود آمد که طبقه‌بندی مفسران و جهت گیری‌های خاص هر یک از آنان درباره تفسیر قرآن و رابطه تاریخی هر طبقه با طبقات گذشته و شرح حال مفسران بزرگ درآن بررسی می‌شود.

تألیفات فراوانی درباره طبقات مفسران وجود دارد. جلال الدین سیوطی نخستین کسی است که به این کار همت گماشت و توانست نام ۱۳۶ نفر از مفسران بزرگ را فهرست کند. شاید بتوان مهم‌ترین تألیف را در این‌باره کتاب طبقات المفسرین شمس‌الدین محمد بن علی بن احمد داودی دانست. وی در این اثر حدود ۷۰۴ نفر از مفسران را نام برده است.

طبقه‌بندی مفسران بر اساس شیوه‌های تفسیری آنان به‌ویژه تفسیر مأثور، اندکی اختلاف نظر پدید آورده است؛ از این رو، در بررسی طبقات مفسران به دو مقوله «طبقات مفسران اهل سنت» و «طبقات مفسران شیعه» برمی‌خوریم[۵].[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۳۳۴۴.
  2. «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
  3. ر.ک: طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱ و ۲، ص۸۰. شیخ حرّ عاملی نیز به این آیه استدلال کرده است که در فهم معنای قرآن باید به پیامبر و امامان معصوم(ع) رجوع شود و استنباط‍ از قرآن متوقف بر رجوع به آنان است (ر.ک: حرّ عاملی، الفوائد الطوسیّه، ص۱۸۶).
  4. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۴-۲۵.
  5. عمید زنجانی، عباسعلی، مبانی و روشهای تفسیر قرآن، صفحه ۵۵؛ طباطبایی، محمد حسین، قرآن دراسلام، صفحه ۷۲؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، جلد۴، صفحه ۲۳۳؛ زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، جلد۲، صفحه (۱۷-۲۲)؛ صالح، صبحی، مباحث فی علوم القرآن، صفحه (۲۸۹-۲۹۸)؛ جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیر قرآن کریم، صفحه ۱۹۸.
  6. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص۳۳۴۴.