تحریفناپذیری قرآن
تحریف به معنای مایل کردن و دگرگون ساختن، عبارت است از متمایل کردن معنای کلام از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد. تحریف در قرآن انواع مختلفی دارد، اما گفته شده مهمترین آنها یعنی تحریف به زیاده و یا نقصان است که به دلایل قرآنی، روایی و عقلی در قرآن واقع نشده است.
معناشناسی
تحریف از ریشه "ح ـ ر ـ ف"[۱] به معنای مایل کردن، به کنار بردن و دگرگون ساختن آمده[۲] و نیز به معنای کناره و جانب هر چیزی است و "حَرَفَ الشَّيْءَ عَنْ وَجْهِهِ" یعنی آن را از جهت اصلیاش تغییر داد و "حرف" (به تشدید راء) مفید مبالغه در همین معناست و تحریف سخن، متمایل ساختن معنای کلام از مقصود گوینده به سَمت احتمالی که میتوان سخن گوینده را بر آن حمل کرد[۳] و در نتیجه ایجاد نوعی دگرگونی در مقصود گوینده است[۴].
در قرآن کریم این کلمه درباره تصرف برخی از دانشمندان یهود در کتاب مقدس به کار رفته است، ویژگی آنان این بوده که کلام را از جایگاه بایسته خود با ایجاد تغییر، منحرف میکردند[۵]، از جمله اینکه کلمات مربوط به صفات پیامبر(ص) را که در تورات آمده به گونهای تغییر دادند که بر حضرت محمد(ص) منطبق نگردد[۶] و درباره تغییر احکام الهی نیز حکم "رجم" در مورد زنای محصنه را به "جلد" و حکم قصاص در قتل عمدی را به دیه تغییر دادند[۷]﴿يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ...﴾[۸]؛ ﴿مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ...﴾ [۹]؛ ﴿...وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ...﴾[۱۰]؛ ﴿...يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ﴾[۱۱].[۱۲]
اقسام تحریف در قرآن
- تحریف در معنا؛ این قسم از تحریف به تفسیرهای نادرست "تفسیر به رأی" باز میگردد که در روایات اسلامی به شدت از آن نکوهش و نهی شده است، با این حال در مورد برخی از آیات قرآن کریم رخ داده است[۱۳] و برخی مفسران خواسته یا ناخواسته در دام آن افتادهاند.
- تغییر در حروف و حرکات قرآن؛ در قرائتهای مختلفی که از قرآن کریم در دست است تغییراتی در حرکات و اعراب و احیاناً حروف برخی کلمات رخ داده است، بنابراین، این قسم تحریف نیز واقع شده است، هرچند اینگونه تغییرها در قرائت رایج در مصاحف کنونی راه نیافته است[۱۴].
- تغییر کلمات قرآن؛ این قسم نیز گرچه در گذشته روی داده؛ ولی از سوی بیشتر مفسران مردود شمرده شده است و ضمن مقابله با آن، چیزی از آن تغییرات در قرآن موجود راه نیافته است[۱۵]. در حقیقت یکی از انگیزههای توحید مصاحف در زمان عثمان رویارویی با این نوع تغییر در قرآن کریم بوده است.
- تحریف به معنای افزودن بر الفاظ و آیات قرآن کریم؛ این قسم از تحریف به اجماع دانشمندان نه در قرآن واقع شده و نه کسی آن را ادّعا کرده است و بطلان آن نزد همه مسلمانان از ضروریات است و خود قرآن کریم نیز از عدم وقوع آن به طور قطع خبر داده است: ﴿فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴾[۱۶].
- تحریف به معنای تبدیل یا کاستن از عبارات و آیات سورههایی از قرآن کریم؛[۱۷] در مقاله حاضر تنها درباره این قسم از تحریف بحث شده، روایات مربوط به آن و دیدگاههای مفسران درباره آن بررسی میشوند.
در مورد تحریف قرآن به نقیصه یعنی کاسته شدن آیه یا آیاتی از قرآن کریم دیدگاه مشهور میان مفسران این است که با توجه به ضمانت خود قرآن کریم، ادله سلامت قرآن از تحریف مبنی بر اینکه خداوند حافظ قرآن کریم است و نیز با توجه به تدابیر رسول خدا(ص) در عمومی کردن حفظ، کتابت و قرائت قرآن کریم و نیز انتشار قرآن کریم در میان مسلمانان هیچ آیهای از آن کاسته نشده و قرآن رایج در میان مسلمانان ـ صرفنظر از اختلاف قرائات ـ تماماً همان قرآنی است که بر رسول خدا(ص) وحی شده است، بدون هیچگونه فزونی و کاستی در آیات، با این حال وجود برخی روایات در منابع اسلامی این دیدگاه مشهور را با آسیبها و چالشهایی مواجه ساخته و گاه به شبهه کاسته شدن آیه یا آیاتی از قرآن کریم دامن زده است. در ادامه این روایات در دو بخش منابع اهل سنت و شیعه بررسی میشود[۱۸].
اثبات تحریفناپذیری قرآن
مفسران اسلامی برای رد هرگونه احتمال تحریفی در آیات و سورههای قرآنکریم دلیلهایی ذکر کردهاند که به برخی از آنها اشاره میشود:
آیات قرآن
- آیه حفظ: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۱۹]. خداوند در این آیه ابتدا با دو بار تأکید "اِنّ + نحن" از یک سو دخالت مبدأ دیگری را در نزول قرآن نفی و انتساب آن را صرفاً به خدا میشناساند. از سوی دیگر بر عظمت قرآن و سلامت آن از هر نوع دستبردی در حین نزول تأکید میورزد. جمله دوم آیه شریفه نیز با دو تأکید "اِنّ + لَـ" از نگهبانی و حفظ قطعی قرآن از هر نوع تحریف پس از نزول آن سخن میگوید.
- آیه نفی باطل: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۲۰]. مقصود از "کتاب" در این آیه، قرآن مجید است. ارجاع سه وصف "﴿عَزِيزٌ﴾: رسوخناپذیر، "﴿لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ﴾: باطل به آن راه نمییابد و ﴿تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾: نازل شده از سوی خداوند حکیم ستوده هریک به طور مستقل بر عدم تحریف قرآن دلالت میکند، چون واژه "عزیز" به معنای شکستناپذیر و غیر قابل نفوذ[۲۱] و تحریف نوعی شکست و موجب نفوذپذیری قرآن است. واژه "باطل" نیز به معنای نقیض حق، چیزی را گویند که ثبات ندارد و تباهی و فساد میپذیرد[۲۲] و قرآن با نفی باطل هر نوع تغییر و تبدیلی را درباره خود نفی میکند، زیرا با توجه به اعجاز قرآن هرگونه تغییر و تبدیل، به محتوا، نظم و هماهنگی قرآن آسیب میرساند و مصداق تباهشونده و فسادپذیر میگردد، در حالی که این آیه با تعبیر ﴿مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ﴾ به طور کلی در زمان گذشته و آینده و از هر جهت چنین امری را منتفی دانسته است.
- آیات نفی ریب: آیات ﴿وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾[۲۳]؛ ﴿تَنزِيلُ الْكِتَابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۴] و ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ﴾[۲۵] نیز از دیگر آیاتی است که مفسران اسلامی با استناد به آنها هرگونه احتمال تحریف قرآن را انکار و رد کردهاند[۲۶].[۲۷]
- اعجاز قرآن: خداوند سبحان میفرماید: ﴿قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ﴾[۲۸] مخالفان نیز انگیزه لازم را برای مبارزه داشتند و نتوانستند همانند قرآن بیاورند و این دال بر صیانت قرآن از تحریف است[۲۹].
احادیث
- احادیث عرض بر کتاب: روایات عرض اخبار بر کتاب الله هستند[۳۰] که بر تواتر معنوی آنها تصریح شده است[۳۱] نیرومندترین دلیل حدیثی بر تحریفناپذیری قرآناند که مدلول مطابقی آنها میزان بودن مطلق قرآن و حاکمیت آن بر اخبار اعم از متعارض و غیر متعارض و آراء و مدلول التزامی آنها سلامت قرآن از هر نوع تغییر و تحریف است، چون با وجود تحریف، مقیاس بودن قرآن دچار تردید شده، از کار میافتد.
- حدیث ثقلین: از جمله احادیث کارآمد در ردّ تحریف قرآن، حدیث متواتر ثقلین است که از دو جهت به آن استدلال شده است: نخست آنکه در این حدیث بر لزوم تمسک به قرآن در همه زمانها تصریح و تأکید شده و باور به تحریف عملا این تمسک را منتفی میسازد. دیگر آنکه باور به تحریف حجیت و اعتبار ظواهر قرآن و مآلاً تمسک بدان را نفی میکند، چون فرض افتادگی یا تبدیل بخشهایی از یک متن، بیگمان فهم استوار آن متن و در نتیجه احتجاج بدان را ناممکن میسازد، زیرا چهبسا آن بخشِ افتاده یا تبدیل شده، قرینه فهم بخشهای موجود بوده باشد[۳۲].[۳۳]
دلیل عقلی
این دلیل مشتمل بر چند مقدمه، بدین شرح است:
- خداوند حکیم قرآن را برای هدایت بشر فرستاد.
- قرآن آخرین کتاب آسمانی و آورنده آن نیز، آخرین فرستاده خداست.
- اگر این کتاب تحریف شده باشد، مردم به بیراهه میروند، بدون آنکه کتاب آسمانی دیگر یا پیامبری دیگر راه را به آنان نشان دهد، بنابراین تقصیری متوجه آنان نیست.
- این گمراهی با ساحت پروردگار ناسازگار و با حکمت او در هدایت بشر مخالف است، بنابراین قرآن باید از هر نوع تغییر و تحریفی مصون باشد[۳۴] این دلیل به گونهای دیگر نیز تقریر شده است[۳۵].[۳۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مقاییساللغه، ج۲، ص۴۲، مفردات، ص۲۲۸، «حرف».
- ↑ مقاییساللغه، ج۲، ص۴۳، لسان العرب، ج۳، ص۱۲۸ ـ ۱۲۹، «حرف».
- ↑ مفردات، ص۲۲۸، «حرف».
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۳۳؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۳۹؛ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ - ۳۳۵.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۶۳۳.
- ↑ الکشاف، ج۱، ص۵۱۶؛ جوامع الجامع، ج۱، ص۲۵۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۲، ص۱۹۴.
- ↑ «...سخن خداوند را میشنیدند و آن را پس از آنکه در مییافتند آگاهانه دگرگون میکردند» سوره بقره، آیه ۷۵.
- ↑ «برخی از یهودیان کلمات را از جایگاه (راستین) آن جابهجا میکنند»؛ سوره نساء، آیه ۴۶.
- ↑ «...دلهاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند»؛ سوره مائده، آیه ۱۳.
- ↑ «...عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش میکنند»؛ سوره مائده، آیه ۴۱.
- ↑ ضیائی، صفدر علی، تحریفناپذیری قرآن، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲.
- ↑ نزاهت قرآن، ص۱۸ ـ ۱۹.
- ↑ البیان، ص۱۹۷ ـ ۱۹۸.
- ↑ ر. ک: المصاحف، ج۱، ص۲۵۳ ـ ۲۹۲.
- ↑ و اگر چنین نکردید ـ که هرگز نمیتوانید کرد ـ پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگهاست؛ برای کافران آماده شده است؛ سوره بقره، آیه۲۴.
- ↑ نک: البیان، ص۱۹۹؛ نزاهت قرآن، ص۱۷ ـ ۲۱.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ ـ ۳۳۵؛ ضیائی، صفدر علی، تحریفناپذیری قرآن، دانشنامه کلام اسلامی، ج۲.
- ↑ بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه:۹.
- ↑ در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است؛ سوره فصلت، آیه:۴۱ - ۴۲.
- ↑ مفردات، ص۵۶۳، «عزز».
- ↑ مفردات، ص۱۲۹، «بطل».
- ↑ و پیامبر میگوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند؛ سوره فرقان، آیه: ۳۰.
- ↑ فرو فرستادن این کتاب (آسمانی) که تردیدی در آن نیست از سوی پروردگار جهانیان است؛ سوره سجده، آیه:۲.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است؛ سوره بقره، آیه:۲.
- ↑ نک: سلامة القرآن من التحریف، ص۲۵-۲۶.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۲ - ۱۵۴.
- ↑ سورهای همگون آن بیاورید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۴۷.
- ↑ نک: الکافی، ج۱، ص۶۹، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱۵؛ وسائلالشیعه، ج۲۷، ص۱۰۹ ـ ۱۱۲.
- ↑ فرائد الاصول، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ نک: البیان، ص۲۱۱ـ۲۱۴؛ تفسیرموضوعی، ج۱، ص۳۴۸.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۵۰؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۷ - ۱۵۸.
- ↑ تفسیر موضوعی، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ نک: نفحات الرحمن، ج۱، ص۱۴ ـ ۱۶؛ صیانة القرآن، ص۶۹.
- ↑ نجارزادگان، فتحالله، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۳۰۲ – ۳۳۵؛ ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ج۲، ص ۱۵۱ - ۱۵۲.