عدالت امام علی
عدالتمحوری
در اندیشه و سیره علی(ع)، عدالت دارای مفهومی محوری است و جایگاهی محکم در تنظیم حیات اجتماعی انسانها دارد. امام علی(ع)، عدل را، انصاف، معیار، زندگی، بهترین حکمت، اصلاحگر، رستگاری، بالاترین بینیازی، قوام مردم، حاکمیت و محکمترین پایه میشناساند[۱]. در سخنی کوتاه نیز میفرماید: «عدل، بالاترین گشایش در زندگی مردم است و هر کس عدل را برخود سخت پندارد، جور برای او سختتر خواهد بود»[۲]. ایشان، همچنین بر «عدالت اجتماعی» پیاپی تأکید کرده و «حاکمیت عادل» و «برنامه اجرای عدالت اجتماعی» را دو شرط ضروری برای حرکت به سوی جامعه آرمانی میشمارد[۳].
موارد فراوانی از شدت و قاطعیت امام علی(ع) در اجرای موازین عدالت نقل شده است که از آن جمله میتوان به خاموش کردن چراغ بیت المال هنگام ملاقات طلحه و زبیر برای طرح خواستههای شخصی خویش[۴]، خودداری از پرداخت سهم اضافی به عقیل (برادر خویش) از بیت المال[۵]، توبیخ ابورافع، خزانهدار بیت المال، به سبب عاریه دادن گردنبند به دختر امام[۶] اشاره کرد. به علاوه، اصولاً در دوران حاکمیت امام علی(ع)، تنها به این دلیل دو جنگ بزرگ و حساس صفین و جمل بر وی تحمیل شد که او ادامه استانداری معاویه بر شام را برنتافت[۷] و سهمخواهی طلحه و زبیر را بیعدالتی[۸] واضح میشمرد. از همین رو، مفهوم «عدالت»، به ویژه «عدالت اجتماعی» با نام امام علی(ع) مرادف شده و وی در اندیشه و حیات جوامع اسلامی، حتی جوامع غیر اسلامی، به درستی «نمونه آرمانی» و مصداق اعلای عدالت در تمام تاریخ بشری شمرده شده است[۹].[۱۰]
عدالت
اگر علی(ع) دادگرترین مردم باشد، جای شگفتی نیست، بلکه اگر دارای چنین ویژگیهای نبود شگفتآور بود. داستان علی در موضوع عدالت، از یادگارهای ارزشمندی است که مقام انسانیّت و روح انسانی را عزّت و سربلندی میبخشد. امام(ع) به هنگام محاکمه و یا اجرای عدالت، بین خود و توده مردم تفاوتی قائل نمیشد، بلکه برای آرامش روح خویش، در صورت لزوم میکوشید تا در مجلس محاکمه حضور یابد. در سادهترین کارها نیز عدالت در روح علی جاری بود، سفارشات و نامههای امام به فرمانداران و کارگزارانش، پیرامون یک محور یعنی عدالت، دور میزد. بههرحال عدالت در دل علی و پیروانش پیروز گردید، هرچند بر او و پیروانش جور و جفای فراوانی روا داشتند[۱۱].
مصادره اموال به یغما رفته
ابن ابی الحدید از ابن عباس نقل میکند: روز دومی که مردم با امام بیعت کرده بودند به مسجد آمد و فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ»؛ «به خدا سوگند! آنچه از عطایای عثمان و آنچه از بیت المال مسلمین به این و آن بخشیده به صاحبش (بیت المال) بر میگردانم اگر چه با آن اموال، کابین و مهریه زنان و یا با آن کنیزان خریده باشند؛ زیرا عدالت گشایش میآورد و کسی که عدالت بر وی گران آید تحمل ظلم و ستم بر او گرانبارتر خواهد بود»[۱۲].
این سخنان تند ولی صریح و آشکار درباره باز گرداندن اموال کسانی بود که عثمان به جمعی از بستگان و اصحابش بدون این که خدمتی به اسلام و مسلمین کرده باشند بخشیده بود.
ابن ابی الحدید میگوید: امام پس از تصدی خلافت بلافاصله دستور داد تمام سلاحهایی که در خانه عثمان بود و بر ضد مسلمانان به کار رفته است، و شترهای زکات و تمام اموالی که او و اصحابش از بیت المال تصرف کرده بودند در هر کجا که باشد بگیرند و به بیت المال برگردانند... وقتی این خبر در «ایله» (یکی از مناطق شام) به عمرو بن عاص رسید (هنگامی که انقلابیون به عثمان حمله کردند عمر و عاص فرار کرد و به ایله گریخت) نامهای به معاویه نوشت و یادآور شد که هر فکری داری بکن؛ زیرا فرزند ابوطالب تمام ثروتی را که در این مدت تهیه کردهای از تو خواهد گرفت همان طوری که از عصا پوستش کنده میشود[۱۳]. آری علی(ع) از همان روزی که به مقام حکومت رسید عملاً دست به کار شد و عدالت اجتماعی را به اجرا درآورد[۱۴].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «الْعَدْلُ إِنْصَافٌ، خَيْرَ الْحُكْمِ، يُصْلِحُ الْبَرِيَّةَ، فَوْزٌ، َّ أَغْنَى الْغِنَاءِ، قِوَامُ الرَّعِيَّةِ، نِظَامُ الْإِمْرَةِ، أَقْوَى أَسَاسٍ»؛ شرح غررالحکم، ج۷، ص۲۳۶.
- ↑ «فِي الْعَدْلِ سَعَةً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ»؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ شرح غررالحکم، ج۷، ص۲۳۷-۲۳۸.
- ↑ ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی(ع)، ج۴، ص۲۲۱.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۴۵.
- ↑ موسوعة الامام علی(ع)، ج۴، ص۲۱۴.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰ - ۲۵، ۳۳۲؛ ج۹، ص۲۴۱؛ ج۱۶، ص۱۶۰.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۲۲۹، ۳۰۸؛ ج۱۹، ص۱۴۷.
- ↑ ر.ک: موسوعة الامام علی(ع)، ج۸، ص۳۹۵-۴۵۵.
- ↑ نبوی، سید عباس، مقاله «جامعه آرمانی»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۱۷۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۲ ص ۴۷.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۷۰؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵.
- ↑ شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۶۹.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، تجلی امامت ص ۹۰.