نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۷ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
برجستهترین ویژگی نهج البلاغه، گستره موضوعی وسیعی است که امام علی (ع) با تکیه بر دانش وسیع و علم لدنی خود به آنها پرداخته است. سخنان امام گاه همچون یک دانشمند علوم اسلامی، موضوعات دقیق فلسفی و کلامی را به میدان میکشد: خداوندی که فراخنای صفاتش را نه حدی است و نه نهایتی و وصف جلال و جمال او را سخنی درخور نتوان یافت، که در زمان نگنجد و مدت نپذیرد. آفریدگان را به قدرت خویش بیافرید و بادهای بارانزا را بپراکند تا بشارتبارانرحمت او دهند[۱]. و گاه همچون پدری مهربان و دلسوز، فرزندان خود را نصیحت میکند و آیینزندگی را به آنان میآموزد. فرزندم، تو را به پاسداری از مرزهای الهی و هماره در خدمت و اطاعت او بودن، سفارش میکنم. شهردل را با یاد او آباد ساز، به نیروی پرتوان او متکی باش و به پشتوانه قدرتش، دست مشکل گشا بگشا؛ و چه نیرو و دستاویزی برتر و بالاتر از دستاویز الهی است[۲][۳]
گاه در جایگاه یک حاکم مقتدر، فرماندار خود را به ولایتهای مختلف میفرستد و دستورالعملهایی شامل آیین حکمرانی به آنها ارائه میدهد که به ریز مسائل اداری و مدیریتی میپردازد و فرماندار خود را متوجه تمام مسائل پیشرو میکند. گاه چون یک مصلحاجتماعی مشکلات اجتماعی را به مردم گوشزد و آنها را در جهت رفع مشکلات ترغیب میکند[۴]
آقای لبیب بیضون در کتاب تصنیف نهج البلاغه، ۹ باب، ۴۹ فصل و ۴۲۵ موضوع را در تقسیمبندی خود گنجانده است. موضوعبندی نهج البلاغه به تصحیح و طبع بنیاد نهج البلاغه، چهارده موضوع اصلی و بیش از پانصد موضوع فرعی را در خود گنجانده است[۶]
نهج البلاغه همه گونههای افراد بشر را در هر سطح از نیازمندی پوشش میدهد، یعنی اگر فیلسوفی با نگاه ژرف فلسفی به نهج البلاغه نظر افکند، بهره خویش را از این کتاب میبرد، همانگونه که یک فقیه و اصولی میتواند مطلوب خود را از آن بهدست آورد؛ در عینحال که یک فرد ساده و معمولی نیز میتواند با مطالعه نهج البلاغه برحسب نیاز خود بهره وافی را ببرد. استاد مطهری در بیان جامعیت نهج البلاغه میگوید: از امتیازات برجسته سخنان امیرالمؤمنین که بهنام نهج البلاغه امروز در دست ماست، این است که محدود به زمینه خاصی نیست. علی به تعبیر خودش تنها در یک میدان اسب نتاخته است، در میدانهای گوناگون –که احیاناً بعضی با بعضی متضاد است- تکاور بیان را به جولان آورده است. نهج البلاغه شاهکار است، اما نهتنها در یک زمینه مثلاً موعظه یا حماسه یا فرضاً عشق و غزل یا مدح و هجا و غیره، بلکه در زمینههای گوناگون که شرح خواهیم داد اینکه سخن شاهکار باشد ولی در یک زمینه، البته زیاد نیست و انگشتشمار است ولی به هر حال هست. اینکه در زمینههای گوناگون باشد در حد معمولی نه شاهکار، فراوان است، ولی این که سخنی شاهکار باشد و در عین حال محدود به زمینه خاصی نباشد از مختصات نهج البلاغه است[۸][۹]
مباحث مطرح شده در کتاب نهج البلاغه، ظرف زمان و مکان را درنوردیده و در هر حال برای افراد قابل استفاده است و این یکی از ویژگیهای خاص نهج البلاغه بهشمار میرود و میتوان ادعا کرد که آثار دیگر، گرچه ممکن است در زمان خود با اقبال مواجه شده باشند، اما هیچ یک برای هر عصر و نسل مورد استفاده نبوده است. ریشه این مبحث را میتوان در علم الهیصاحب نهج البلاغه جست. از آنجا که ریشه علمصاحب نهج البلاغه مبتنی بر علم لدنی و وحی است، از اینرو محصول آن نیز با علوم دیگران متفاوت است، زیرا در علم الهی و قرآنییقین بر شک مقدم است، درست نقطه مقابل دستاوردهای بشری که از شک شروع و با تجربه فرضیههای گوناگون اثبات یا رد میشود. این مسئله منشأ تفاوت میان علم الهی و علم بشری است که خداوند سبحانعلم خویش را به اولیای خاص خودش منتقل کرده است[۱۰]
بر این اساس، علمصاحب نهج البلاغه از اصالت ذاتی برخوردار است و به عنوان قانون در بستر زمان جاری میشود. از اینرو نهج البلاغه متعلق به زمان خاصی نیست و کلامی جاودانه است[۱۱]