مراد از ولیکم الله در آیه ولایت چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مراد از ولیکم الله در آیه ولایت چیست؟
موضوع اصلیبانک جمع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاترآیه ولایت

مراد از ولیکم الله در آیه ولایت چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد مرتضوی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد مرتضوی در کتاب «آیات ولایت در قرآن ج۱» در این‌باره گفته‌ است:

«گفته‌اند؛ مقصود از ولایت، ولایت در دین است و این برترین ولایت است و معنای حدیث پیامبر که فرموده است: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» نیز همین است؛ یعنی هر کس را که من در دین یاور او بودم، علی(ع) نیز یاور اوست.

به این شبهه توجه کنید: و قوله انّما وليكم اللّه اراد به الولاية في الدين، لا ولاية الامارة و السلطنة و هي فوق كل ولاية. قال ابو عبيدة و كذلك معنى قوله(ص) من كنت مولاه، فعليّ مولاه؛ يعني من كنت وليّا له اعينه و انصره فعلي يعينه و ينصره في الدين. این شبهه دستِ کم در یک منبع آمده است[۱].

قبل از بررسی و نقد این شبهه تذکر این نکته ضروری است که دشمنان امام علی(ع) در طول تاریخ، تلاش گسترده‌ای را انجام داده‌اند تا بتوانند هر نوع فضیلتی را که در دین برای امام ثابت شده است، حذف و در صورت عدم امکان، آن را توجیه کنند و در این راستا از هر ابزاری استفاده کرده‌اند؛ گرچه وارونه نشان دادن حقایق علمی باشد.

همان طور که ملاحظه می‌کنید، سمعانی این شبهه را براساس اظهارنظر ابوعبیده معمر بن المثنی آورده است. در واقع ابتدا معمر بن المثنی این نظر را درباره ولایت و واژه ولی بیان داشته و سپس حدیث غدیر را نیز بر همین اساس توجیه کرده است. اکنون باید دید معمر بن المثنی کیست؟ ابو عبیده کیست؟ ابو عبیده معمر بن المثنی از نظر فکری، علمی، اجتماعی، رفتاری و... دارای ویژگی‌های خاصی است که دانشمندان اسلامی درباره او چنین قضاوت کرده‌اند؛

ابن قتیبه درباره او گفته است: كان يرى رأي الخوارج[۲]. «اندیشه ابوعبیده، اندیشه خارجی و اباضی، از گروه‌های خوارج، است».

ابو حاتم بجستانی درباره او گفته است: كان يكرمني بناءً على انّي من خوارج بجستان[۳]. «ابو عبیده به من احترام می‌گذاشت، چون تصور می‌کرد من از خوارج بجستان هستم».

ذهبی درباره او گفته است: قد كان هذا المرء من بحور العلم و مع ذلك فلم يكن بالماهر بكتاب اللّه و لا العارف بسنّة رسول الله[۴]. «با اینکه این مرد دریایی از علم بود، ولی نسبت به کتاب خدا تخصصی نداشت و با سنت رسول خدا(ص) نیز آشنا نبود».

از نظر رفتار اجتماعی ابن قتیبه درباره او گفته است: و لما مات لم يحضر جنازته احد لشدة نقده معاصريه.

«چون ابوعبیده معاصرانش را بسیار مورد طعن و نقد قرار می‌داد، هنگام مرگش هیچ کس در تشییع جنازه‌اش شرکت نکرد». با توجه به آنچه ذکر شد، از فردی که اندیشه خوارج را دارد نباید انتظار داشت که درباره امام علی(ع) و فضائل او منصفانه قضاوت کند و تعجب از سمعانی است که این اظهارنظر خلاف واقع را نقل کرده است.

نقد

  1. همان طور که بیان شد، ابوعبیده با تأثیرپذیری از اندیشه خارجی گری چنین قضاوتی را درباره حدیث غدیر کرده است و گرنه ابوعبیده طبق آنچه دیگران از او نقل کرده‌اند، ذیل آیه ﴿فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ[۵] گفته است که مولی به معنای اولی بکم آمده است[۶]. حال همین شخص درباره حدیث غدیر - که رسول خدا(ص) واژه «مولی» را درباره امام علی(ع) به کار برده است - می‌گوید: «مولی«به معنای یاری در دین است؟! این چیزی جز تأثیر اندیشه خارجی گری در این قضاوت علمی نیست.
  2. برخلاف نظر ابوعبیده پیشتر از لغت شناس مشهور عرب، ابوهلال عسکری نقل کردیم که واژه «ولیّ» به معنای جانشین بلافصل است.
  3. بعد از پذیرش اینکه آیه دلالت بر ولایت می‌کند، انحصار ولایت در یاری کردن در دین، نیاز به دلیل دارد که نه ابوعبیده و نه سمعانی، آن را اقامه نکرده‌اند.
  4. بر فرض که بپذیریم مقصود از ولایت، ولایت در دین است، حال سؤال این است که آیا اجرای حدود و احکام الهی در میان مردم، گردآوری صدقات و غنائم از محل آنها و مصرف آنها در موارد مقرّر، قضاوت برای حل اختلافات مردم و... امور دینی است یا نه؟ و اگر چنین است که هست، مگر حاکمیت و سرپرستی و ولایت چیزی غیر از اینهاست؟
  5. براساس نظر ابوعبیده این نوع تصرفات در جامعه براساس حدیث غدیر در اختیار امام علی(ع) بوده است. بنابر این دخالت و تصرف دیگران در این مسائل خلاف شرع است و نیاز به دلیل دارد که البته چنین حدیثی درباره آنان نیامده است، تا مشروعیت حکومت آنان را توجیه کند.
  6. در حاکمیت دینی و خلافت شرعی اساس حاکمیت و حکومت بر دین استوار است. بنابر این حتی اگر ولایت در آیه را به معنای ولایت در دین بدانیم، باز هم مفاد آن اثبات حاکمیت دینی برای امام علی(ع) است.»[۷]

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

  1. سمعانی، تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۷.
  2. سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۴۴۶؛ الاعلام، ج۷، ص۲۷۲؛ تهذیب التهذیب، ج۵، ص۵۰۳.
  3. سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۴۴۷؛ تهذیب التهذیب، ج۵، ص۵۰۳.
  4. سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۴۴۷.
  5. «پس، امروز از شما و از کافران سربهایی پذیرفته نیست، جایگاهتان آتش (دوزخ) است، همان (دوزخ) یار شماست و این پایانه، بد است» سوره حدید، آیه ۱۵.
  6. التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۲۷؛ مؤلفات مفید، ج۸، ص۳۷؛ الشافی فی الامامه، ج۲، ص۲۶۹.
  7. مرتضوی، سید محمد، آیات ولایت در قرآن ج۱، ص ۴۵۰.