معلم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اهمیت کار معلمی

امام خمینی ضمن آنکه شغل معلمی را در راستای شغل انبیاء معرفی می‌کند از جهت دیگر نیز آن را به لحاظ جنبه تخریبی، خیلی حساس و خطرناک می‌داند؛ زیرا به اعتقاد ایشان، پروردن یک انسان فاسد، با خوی استکباری باعث به تباهی کشیدن یک کشور می‌شود[۱]. از این بابت، بر تربیت انسان‌های پاک، مستقل و خدمت‌گذار تأکید می‌ورزد[۲].[۳]

خداوند، معلم اول

امام در ضمن آنکه معلمی را شغل انبیاء معرفی می‌نماید با توجه به آیۀ ۲۵۷ سورۀ بقره خارج نمودن از ظلمات به سوی نور را وظیفۀ معلم معرفی می‌نماید و معتقد است که خدا خود سِمت معلمی را به خود نسبت می‌دهد که خداوند متعال، ولی مؤمنین است و آنها را از تاریکی‌ها به سوی نور هدایت می‌نماید. ایشان، از این آیه نتیجه می‌گیرد که معلم اول خدای تعالی است که به وسیلۀ انبیاء و توسط وحی مردم را به نورانیت، کمال، عشق و محبت دعوت می‌کند و در مرتبۀ بعدی، انبیاء هستند که شغل معلمی و هدایت‌گری دارند انبیاء برای خارج کردن انسان از مقام حیوانیت به کمال انسانیت آمده‌اند و این مسئولیت بزرگ متوجه معلمین هم می‌باشد[۴].[۵]

شغل معلمی در راستای شغل پیامبران

به اعتقاد امام خمینی، معلمی به لحاظ اینکه شغل انسان‌سازی است، همان شغل انبیاست؛ زیرا انبیاء و قرآن برای آدم‌سازی آمده‌اند. از نظر امام هر آن‌که به انبیاء نزدیک‌تر است، به مقام آدمیت نیز نزدیک‌تر است و حضرت آدم(ع) با سرمشق تعلیم الهی آمد و خود معلم بشر بوده است. بنابراین، شغل معلمی در سلسله شغل اصلی انبیاء قرار دارد، شغلی که تا اولیاء و فلاسفه و فرهنگی‌ها و علماء امتداد دارد؛ بنابراین، هیچ شغلی به پایۀ شغل معلمی نمی‌رسد[۶]. به باور امام، مسئولیت معلمین مسئولیت انبیای الهی است و فرهنگ سایۀ از نبوت و فرهنگی‌ها سایه‌ای از نبی هستند و سایه هر آنچه را دارد از صاحب سایه است[۷].[۸]

گستره قلمرو فضای تعلیم

از نظر امام همه انبیاء و اولیاء معلم و تمام بشر دانشجو هستند و اصولاً در منظومه فکری امام، کل عالم انسانیت به طور یکپارچه به عنوان یک مدرسه بوده و یک نظام علمی بر آن حاکم است لذا در کل عالم، یک طبقه باید معلم و استاد و یک طبقه متعلم و دانشجو باشند و همه عالم، باید یک نظام علمی را شکل بدهد[۹]. به اعتقاد امام، مادران، پدران و آموزگاران همه معلم هستند و زیردست‌های آنان متعلم می‌باشند[۱۰] و اصولاً در منظومه فکری امام جوهره عالم، بر یک نظام علمی منظم و هدفمند استوار است. از این رو، امام، دار وجود را، اصل حیات و حقیقت علم و شعور می‌داند، طوری که تسبیح موجودات نیز از سر شعور و اراده است و انسان محجوب‌تر از همه موجودات است چون مشغول به کثرات است[۱۱].[۱۲]

ادب متعلم در برابر معلم در مکتب انبیاء

امام معذرت‌طلبی‌های مکرر حضرت موسی(ع) از حضرت خضر(ع) را به بزرگی مقام علم و آداب سلوک متعلم با معلم می‌داند که به تعبیر امام، شاید ادب متعلم از آن قابل استفاده است[۱۳]. ایشان در تقریرات فلسفه به نقل از شهید ثانی[۱۴]، بیش از دوازده ادب از آداب متعلم در برابر معلم را از آیه ۶۶ سوره کهف که داستان حضرت خضر و حضرت موسی(ع) را بیان می‌کند، قابل استنباط می‌داند. اما در این باره مطالب ارزشمند ادب توحیدی را مطرح می‌نماید[۱۵]. از نظر امام علم توأم با عمل، قلب را مستعد تذکر مقام الوهیت و متواضع می‌کند[۱۶]. علم صرف، حتی علم به مبدأ و معاد نیز مصونیت از شر شیطان و کفر و کبر نمی‌آورد[۱۷].[۱۸]

معلمی انبیاء و سعادت همه جانبه انسان

امام تعلیمات انبیاء را جامع‌ترین برنامه سعادت انسان می‌داند که تمامی زوایا و جنبه‌های زندگی انسان را در مسائل فردی و اجتماعی در بر می‌گیرد و از همه جهات، انسان را به سعادت هدایت می‌کند، جامع نگریی که در هیچ مکتب دیگر یافت نمی‌شود[۱۹]. امام مکرراً در دیدارهای‌شان با معلمان، مادران و آموزگاران، شغل معلمی را با شغل انبیاء مقایسه کرده است[۲۰]. امام مسئولیت معلم را نیز در راستای همان شرافت و عظمت شغل معلمی تعریف می‌نماید که مسئولیت بسیار سنگین انسان‌سازی با همه زوایای آن می‌باشد[۲۱].[۲۲]

معلم کلیددار سعادت

امام، معلم و دانشجو را کلیددار سعادت مملکت می‌داند؛ زیرا دانشجویان امروز معلمین فردا هستند و تربیت جوانان به دست معلمین رقم می‌خورد لذا نسبت به تربیت صحیح آنان مسئولیت بزرگ نیز دارند و مقدرات یک کشور به دست دانشمندان آن کشور است و فساد عالِم فساد عالَم را به دنبال دارد[۲۳]. امام، علم را وسیلۀ شناخت و معرفت حق می‌داند که اگر خود، هدف شد و انسان را مشغول کرد از دام‌های ابلیس می‌گردد[۲۴]؛ زیرا هر آنچه انسان را از جمال حق باز دارد، شیطان است[۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. صحیفه امام، ج۱۴، صص ۳۵ - ۳۶.
  2. صحیفه امام، ج۱۴، صص ۳۷ – ۳۹.
  3. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۲.
  4. صحیفه امام، ج۹، صص ۲۹۱ - ۲۹۳؛ ج۱۳، صص ۵۰۳ – ۵۰۴.
  5. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۲.
  6. صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۸.
  7. صحیفه امام، ج۷، صص ۴۲۹ – ۴۳۰.
  8. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۲.
  9. صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۷۱ – ۱۷۲.
  10. صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.
  11. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۵۶.
  12. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۳.
  13. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۹۹.
  14. زین الدین بن علی عاملی، منیة المرید فی ادب المفید والمستفید، ص۱۱۵.
  15. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۳۳۵؛ ج۳، ص۴۵۹.
  16. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۲۵.
  17. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۲۶.
  18. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۴.
  19. اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۶۱ – ۴۶۲.
  20. صحیفه امام، ج۷، ص۴۳۰؛ ج۸، ص۹۱؛ ج۱۰، صص ۴۱ – ۴۲.
  21. صحیفه امام، ج۸، ص۹۱ – ۹۲؛ ج۷، ص۴۴۲؛ ج۹، صص ۱۳۶ – ۱۳۷.
  22. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۴.
  23. صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۴ - ۲۵۶.
  24. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۳۱.
  25. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۳۱.
  26. صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۴.