اخلاق فلسفی
==مقدمه== اخلاق یعنی دستگاه روحی انسان که مجموعهای است از اندیشهها، تمایلات و خواستهها، ارادهها و تصمیمها، اجزایش - مثل یک اتومبیل - با همدیگر تناسب داشته باشد[۱]. اخلاق یعنی آنجا که روح انسان حالتی پیدا میکند که خود روح زیبا میشود. اگر کار، زیبا است به تبع روح زیبا است[۲][۳] و اخلاق فلسفی یا اخلاق فیلسوفانه که گاهی به آن "اخلاق سقراطی" اطلاق می کنند به معنای نظام اخلاقی که فیلسوفان در طول تاریخ از آن سخن رانده اند. به دلیل اینکه خیلی خشک و علمی بوده از محیط علما و فلاسفه تجاوز نکرده و به میان عموم مردم نرفته است[۴][۵]
روش عقلی (اخلاق فلسفی)
- اخلاق فلسفی یکی از سه شاخه حکمت عملی است. این رویکرد، هم زمان با نهضت ترجمه شکل گرفته است. با ترجمه متون یونانی مباحث عقلی و فلسفی از جمله نگاه عقلی به مقوله اخلاق به جهان اسلام آمد. در این زمینه باید حساب شیعه را از اهل سنت جداکرد؛ چون شیعیان، کاربرد عقل را در مکتب پیشوایان خود آموخته و از زمان رسول خدا(ص) به آن تمسک کرده بودند، ولی در بین اهل سنت، معتزلیان نخستین کسانی بودند که عقل را به عنوان یکی از منابع مهم معرفت پذیرفتند و از آن در استنباط همه معارف دینی از جمله اخلاق بهره گرفتند، مکتب اخلاقی معتزله با سه اصل کلامی ایشان رنگ عقلی به خود گرفت؛ نخست آنکه ایشان بر خلاف اشاعره برای وجوب أحکام از جمله احکام اخلاقی را عقلی میدانند[۶]؛ و دیگر آنکه معتقدند عقل، حسن و قبح افعال - حتی به معنای تعلق مدح و ذم - را درک میکند و در این باب پیرو شرع نیست[۷]؛ به عبارت دیگر برای افعال به حسن و قبح ذاتی قائل شدند؛ و سوم آنکه همان طور که توحید مهمترین صفت ذات خداست، عدل را مهمترین صفت فعل حضرت حق شمردند و همین صفت را مبدأ و منشأ احکام عقلی قرار دادند[۸].
- اخوان الصفا - جماعتی که در قرن چهارم میزیستهاند و دارای مشرب فلسفی بودهاند. نیز در شمار کسانی هستند که نظام اخلاقی خود را بر عقل پایه گذاری کردهاند و از مایههایی از ذوق هم بهره بردهاند. رساله نهم از رسائل اخوان الصفا به اخلاق پرداخته است. این اثر در حوزه مبادی انسان شناختی علم اخلاق و تأکید بر جایگاه شریعت در دستگاه اخلاقی، اثری قابل اعتنا ارزیابی میشود، ولی در سرفصلهای متداول علم اخلاق چندان مایه ور نیست[۹].
- از آثاری که بر مشرب عقلی نگاشته شده است، به ذکر دو کتاب بسنده میکنیم:
- ۱. تهذیب الاخلاق وتطهیر الاعراق، احمد بن یعقوب بن علی مسکویه؛
- مسکویه در این کتاب به شیوه فلسفی بحث کرده است؛ چون به گفته خویش آن را برای فلسفه دانها نوشته است نه برای عوام. با این حال گاهی گوشه نظری به دین و شرع هم داشته است. این کتاب فقط به مباحث اخلاق فردی پرداخته و از دو بخش دیگر حکمت عملی یعنی سیاست مدن و تدبیر منزل بحثی نکرده است. باید توجه داشت که تهذیب الاخلاق به رغم شهرتی که از طرح بدیع و حسن تألیف آن نشئت گرفته است، اولین کتاب این مشرب نیست. پیش از مسکویه، کندی با کتاب الحلیة لدفع الاحزان، شاگردش، ابوزید بلخی با کتاب مصالح الابدان والانفس و محمد بن زکریای رازی با کتاب طب روحانی و... راه را هموار کرده بودند؛ با این حال، تهذیب الاخلاق از همان آغاز مورد توجه متفکران مسلمان قرار گرفت و حتی شهرتی جهانی یافت.
- این کتاب که گاه از آن به طهارة الأعراق نیز یاد میشود، سالیان متمادی در حوزههای علمیه شیعه رواج و رونق داشته و مدار تدریس و تدرس بوده است. مسکویه با آنکه در فلسفه اخلاق پیرو ارسطو و متأثر از افلاطون است، در اخلاق نظامی مستقل میشناسد.
- ۲. اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدین طوسی
- کتاب اخلاق ناصری بر مبنای تهذیب الاخلاق شکل گرفته و در حقیقت نگارش جدیدی از آن به حساب میآید، تنها تفاوتش با تهذیب الاخلاق در این است که او، به زبان فارسی نگارش یافته و ثانیة، علاوه بر اخلاق فردی در بخش دیگر حکمت عملی را نیز مورد بحث و بررسی قرار داده است. خواجه نصیر خود در مقدمه کتاب ضمن ستایش مسکویه و کتاب او، بر این نکته تأکید میکند که در بخش نخست کتاب، از تهذیب الاخلاق بهره برده است[۱۰][۱۱].
مبانی شیوه عقلی
- انسان علاوه بر صورت ظاهری دارای صورتی باطنی است که ممکن است همانند صورت ظاهری زشت یا زیبا و بیمار یا سالم باشد؛
- صورت باطنی انسان از قوای باطنی او (غضب، شهوت و عقل) تشکیل میشود؛
- هر قوه باطنی که عضوی از صورت باطنی انسان است دارای سه حالت اعتدال افراط و تفریط است؛
- حالت اعتدال قوای نفس که بهترین حالت انسان است از اشراف قوه عقل بر قوای دیگر حاصل میشود.
- در شیوه فلسفی، اخلاق به منزله طب روحانی، افراط و تفریط قوا، عامل بیماریهای نفسانی و رذیلتها به عنوان بیماریهای روح تلقی میشوند. اعتدال قوا سلامت روح آدمی است که با وجود ملکات فاضله شناخته میشود[۱۲].
کاستیهای مشرب عقلی
- اخلاق فلسفی در مقایسه با اخلاق نقلی ساختارمندتر است و با رذیلتهای نفسانی مواجههای سازمان یافته تصویر کرده؛ چنان که پیش از برخورد با ملکات رذیله به معرفت نفس و قوای نفس میپردازد، فضیلتها و رذیلتها را طبقهبندی میکند و راه کسب هر فضیلت و درمان هر رذیله را با معیار علمی نشان میدهد. با این همه، کاستیها و کمبودهایی دارد که ما برخی از آنها را نام میبریم:
- اخلاق فلسفی برای عموم مردم کارآمد نیست و تنها برای دانش آموختگان مکتبهای فلسفی مفهوم و مفید است، به همین دلیل هرگز از محافل علمی خارج نشده و در سطح جامعه اسلامی و مخاطبان عام انتشار پیدا نکرده است.
- اخلاق فلسفی، چون از آثار یونانی متأثر است، با آموزههای شرعی و حکم و حیانی عجین نیست و از رابطه انسان و خدا سخنی ندارد و به همین دلیل فاقد دستورالعملهای تأثیرگذار است، در دلها نفوذ نمیکند و گیرایی لازم را ندارد.
- در این مکتب اخلاقی، تخلق به اخلاق و کسب ملکات جز در حد توصیه و پیشنهاد هیچ نظم و ترتیب خاصی ندارد. کسب هیچ فضیلتی بر دیگری مقدم نیست و برای مبارزه با رذیلهای، دفع رذیلة دیگر شرط نشده و برای پیرایش و آرایش نفس به سجای خوب و بد، آغاز و انتهایی وجود ندارد. در این مشرب، روح انسان مسافری نیست که به طور طبیعی و در یک ترتیب منطقی در هر منزل چیزی مییابد، بلکه همانند خانهای فرض شده که باید با تعدادی زیور و زینت مزین شود و تفاوتی ندارد که کدام یک را زودتر و کدام یک را دیرتر بر در و دیوار آن بیفزاییم؛ به همین دلیل میتوان گفت مشرب فلسفی اخلاق، ساکن است و پویایی ندارد[۱۳].
جستارهای وابسته
عمومی
- مکارم اخلاق
- اخلاق اکتسابی
- اخلاق افلاطونی
- اخلاق پسندیده
- اخلاق جنسی
- اخلاق حدیثی
- اخلاق فلسفی
- اخلاق عرفانی
- اخلاق طبیعی
- اخلاق عالی انسانی
- اخلاق متعادل
- اخلاق مسیحی
- اخلاق منفعتجویی
- اخلاق منهای دین
وابسته دانش اخلاق
- اخلاق نظری
- اخلاق عملی
- آداب
- حکمت عملی
- ضمانت اجرایی اخلاقی
- قلمرو اخلاق
- نظام اخلاقی
- هدف اخلاق
- مکتب اخلاقی
وابسته فلسفه اخلاق
منابع
پانویس
- ↑ فلسفه اخلاق، ص۱۱۱.
- ↑ فلسفه اخلاق، ص۱۱۰.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۶۸.
- ↑ ر.ک: تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۰۰.
- ↑ ر.ک: زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۷۰.
- ↑ احمد امین مصری، ظهور الاسلام، ج۴، ص۶۱۴-۶۱۵؛ محمد عبده، رسالة التوحید، ص۲۱؛ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ص۷؛ عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ص۴۲؛ شهرستانی نوشته است: المعارف کلها معقولة بالعقل، واجبة بنظر العقل و شکر المنعم واجب قبل ورود السمع و الحسن و القبح ذاتیتان للحسن و القبیح.
- ↑ علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۲۰۲-۲۰۴.
- ↑ قاضی عبدالجبار معتزلی، طبقات المعتزله، ص۱۳۹.
- ↑ کتاب شناخت اخلاق اسلامی، ص۱۰۸-۹۹.
- ↑ خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، به تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، ج۲، ص۳۵-۳۷.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۶۱-۶۲.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۶۲-۶۳.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص۶۳-۶۴.