آثار و برکات قیام امام مهدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

برخی آثار و برکات قیام امام مهدی (ع)[۱].

  1. نابودی باطل: قیام حضرت مهدی (ع) بر اساس حق و حق‌گرایی بوده و مهم‌ترین هدف آن، برپاداشتن حق، غلبه دادن نور بر تاریکی، برداشتن شرارت و شیطنت و نابودی باطل است. در آیاتی از قرآن که به حادثه برانگیخته شدن حجت الهی در پایان دوران اشاره شده، نابودی باطل بزرگ‌ترین اثر و برکت آن دانسته است. امام باقر (ع) درباره آیه: ﴿جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا[۲]؛ فرمود: «"إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) ذَهَبَتْ دَوْلَهُ الْبَاطِلِ"»[۳]؛ هنگامی که قائم (ع) قیام کند، دولت باطل از میان می‌رود. همچنین در تفسیر قمی از امام باقر (ع) ذیل آیه ﴿وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى[۴]؛ نقل شده که فرمود: «النهَارُ هُوَ الْقَائِمُ مِنا أَهْلَ الْبَیْتِ (ع) إِذَا قَامَ غَلَبَ دَوْلَهَ الْبَاطِلِ»[۵]؛ "روز"، قائم از ما اهل بیت است که چون قیام کند، بر دولت باطل پیروز گردد.
  2. نابودی مشرکان و کافران: زراره می‌گوید: از امام باقر (ع) از تأویل آیه ﴿وَقَاتِلُواْ الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً[۶]؛ پرسیدند؛ آن حضرت در پاسخ فرمود: «إِنهُ لَمْ یَجِئْ تَأْوِیلُ هَذِهِ الْآیَهِ وَ لَوْ قَدْ قَامَ قَائِمُنَا سَیَرَی مَنْ یُدْرِکُهُ مَا یَکُونُ مِنْ تَأْوِیلِ هَذِهِ الْآیَهِ وَ لَیَبْلُغَن دَیْنُ مُحَمدٍ (ص) مَا بَلَغَ اللیْلُ حَتی لَا یَکُونَ شِرْکٌ عَلَی ظَهْرِ الْأَرْضِ»؛ موقع تأویل این آیه نرسیده است؛ هر کس قیام قائم ما را درک کند و او را ببیند، تأویل آن را می‌بیند. دین محمد تا جایی که شب و روز است، گسترش می‌یابد؛ به گونه‌ای که در روی زمین مشرکی نباشد. امام صادق (ع) در تفسیر آیه ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۷]؛ می‌فرماید: «وَ اللهِ مَا نَزَلَ تَأْوِیلُهَا بَعْدُ وَ لَا یَنْزِلُ تَأْوِیلُهَا حَتی یَخْرُجَ الْقَائِمُ (ع)فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ یَبْقَ کَافِرٌ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَ لَا مُشْرِکٌ بِالْإِمَامِ إِلا کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتی لَوْ کَانَ کَافِرٌ أَوْ مُشْرِکٌ فِی بَطْنِ صَخْرَهٍ لَقَالَتْ یَا مُؤْمِنُ فِی بَطْنِی کَافِرٌ فَاکْسِرْنِی وَ اقْتُلْهُ»[۸]؛ به خدا سوگند! تأویل این آیه به مرحله اجرا در نمی‌آید؛ مگر آنکه قائم ما مهدی (ع) ظهور کند. تمام مشرکان در روی زمین محو می‌شوند؛ تا جایی که سنگ به سخن می‌آید و به مؤمن می‌گوید:‌ای مؤمن! درون من کافری است، مرا بشکن و او را به قتل برسان. اینها شمار اندکی از روایات است که به روشنی سخن از نابودی مشرکان و کفار به میان آورده است.
  3. رشد خردورزی بندگان خداوند: با شناخت و معرفت اصولی است که خداوند، بهتر بندگی می‌شود و در نتیجه آن انسان به رشد و کمال و لقای الهی دست می‌یابد. امام باقر (ع) درباره یکی از آثار قیام حضرت مهدی (ع) فرمود: «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَاد فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ أَحْلَامُهُمْ»[۹]؛ هنگامی که قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان گذاشته، اندیشه‌های ایشان جمع و اخلاق آنها کامل می‌گردد.
  4. برپایی عدل و قسط: در مجموع روایاتی که به اهداف متعالی قیام جهانی حضرت مهدی (ع) اشاره کرده‌اند، از برپاداشت عدل و قسط فراوان سخن به میان آمده است. روایات فراوانی با تعبیر «یمْلأ الارْضَ عَدْلا وَ قِسْطاً» به این حقیقت اشاره کرده است. عبدالعظیم حسنی گوید: امام هادی (ع) فرمود: «… وَ مِنْ بَعْدِی ابْنِی الْحَسَنُ فَکَیفَ لِلناسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قُلْتُ وَ کَیفَ ذَلِکَ قَالَ لانهُ لایرَی شَخْصُهُ وَ لا یحِل ذِکْرُهُ بِاسْمِهِ حَتی یخْرُجَ فَیمْلا الارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا…»[۱۰]؛ … پس از من، پسرم حسن است و مردم، با جانشین او چگونه باشند؟ گفتم: فدای شما شوم برای چه؟ فرمود: زیرا شخص او را نمی‌بینند و بردن نام او روا نباشد، تا آنکه قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید…. بنابراین آن حضرت حرکت خویش را برای اقامه عدل و قسط بنیان نهاده و مهم‌ترین اثر قیام او پر شدن زمین از عدل و داد خواهد بود.
  5. غلبه اسلام بر دیگر ادیان: محمد بن فضیل گوید: از حضرت ابو الحسن (ع) درباره آیه شریفه ﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ[۱۱]؛ پرسیدم، امام (ع) فرمود: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا وَلَایَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) بِأَفْوَاهِهِمْ»؛ می‌خواهند ولایت امیر المؤمنین (ع) را با پف دهانشان خاموش کنند. گفتم: (وَ اللهُ مُتِم نُورِهِ)؛ [به چه معناست؟] آن حضرت در پاسخ فرمود: «وَ اللهُ مُتِم الْإِمَامَهِ لِقَوْلِهِ عَز وَ جَل الذِینَ ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا[۱۲] فَالنورُ هُوَ الْإِمَامُ»؛ خدا تمام کننده امامت است، به دلیل قول خدای عز و جل "کسانی که به خدا و رسولش و نوری که فرو فرستاده‌ایم ایمان آورند"، پس نور همان امام است. گفتم: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ[۱۳]؛ امام (ع) فرمود: «هُوَ الذِی أَمَرَ رَسُولَهُ بِالْوَلَایَهِ لِوَصِیهِ وَ الْوَلَایَهُ هِیَ دِینُ الْحَق»؛ یعنی اوست که رسولش را به ولایت وصی‌اش امر کرد و ولایت همان دین حق است. گفتم: ﴿لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ؛ [به چه معناست؟] امام (ع) فرمود: «یُظْهِرُهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَدْیَانِ عِنْدَ قِیَامِ الْقَائِمِ یَقُولُ اللهُ وَ اللهُ مُتِم نُورِهِ وَلَایَهِ الْقَائِمِ»﴿وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ؛ آن را در زمان قیام قائم بر همه دینها غلبه دهد، خدا می‌فرماید: "و خدا تمام کننده نور خود است"، یعنی ولایت قائم، "اگر چه کافران نخواهند". عرض کردم: این تنزیل است؟ امام (ع)فرمود: آری این حرف تنزیل است و اما غیر آن تأویل است[۱۴]. البته افزون بر آنچه یاد شد در برخی روایات به مواردی اشاره شده است که در محل خود بدان می‌پردازیم[۱۵].

پرسش‌‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. البته ممکن است برخی این آثار، با آثار برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی (ع) یکسان باشند که در جلد پایانی از این مجموعه به طور مفصل بدان می‌پردازیم.
  2. "و بگو: "حق آمد و باطل نابود شد. آری، باطل همواره نابودشدنی است": اسراء، آیه ۸۱.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۸۷، ح۴۳۲.
  4. "سوگند به روز چون جلوه گری آغازد": لیل، آیه ۲.
  5. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۴۲۵.
  6. "و همگی با مشرکان بجنگید، چنان که آنان همگی با شما می‌جنگند".
  7. "اوست کسی که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد، تا آن را بر هر چه دین است فائق گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید": صف، آیه ۹.
  8. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۶۷۰، ح۱۶.
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵، ح۲۱.
  10. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۷۹، ح۱.
  11. "می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا گر چه کافران را ناخوش افتد نور خود را کامل خواهد گردانید": صف، آیه ۸.
  12. تغابن، آیه۸.
  13. "اوست خدائی که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده است": توبه، آیه۳۳.
  14. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۳۲، ح۹۱.
  15. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۳، ص۱۷۶-۱۷۸.