آیا اطاعت از ائمه مشروط به شناخت و دسترسی به آنان است؟ (پرسش)
آیا اطاعت از ائمه مشروط به شناخت و دسترسی به آنان است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل بالاتر | آیه اطاعت |
مدخل اصلی | اطاعت از امام |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیه اطاعت از ائمه مشروط به شناخت و دسترسی به آنان است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در اینباره گفته است:
«الف) در پاسخ به این شبهه باید گفت: در آیه مورد بحث اطاعت از سه مرجع واجب شده است.
- اطاعت از خداوند؛ حال طبق سخن فخر رازی این پرسش مطرح میشود که با وجود این که اطاعت از خداوند در آیه شریفه مطلق است، آیا اطاعت از خداوند قبل از شناخت خداوند میباشد یا بعد از شناخت خداوند؟ اگر قبل از شناخت خداوند اطاعت از او واجب شده باشد «تَكْلِيفُ مَا لَا يُطَاقُ» است و اگر بعد از شناخت خداوند واجب شده باشد «تکلیف مشروط» است. بر این اساس هر پاسخی که فخر رازی به این شبهه بدهد پاسخ ما به شبهه وی نیز همان خواهد بود.
- اطاعت از رسول نیز مانند مورد پیشین است و هر پاسخی که فخر رازی به میان آورد در واقع پاسخ اشکال یاد شده وی میباشد.
ب) اگر مقصود از اولی الامر اهل اجماع باشند - که بیشتر اهل سنت بر این باورند - باز هم این اشکال وارد میشود که، اطاعت اهل اجماع قبل از شناخت آنان واجب است یا بعد از شناخت ایشان. اگر قبل از شناخت ایشان، اطاعت از آنها واجب شده باشد «تَكْلِيفُ مَا لَا يُطَاقُ» میباشد و اگر بعد از شناخت آنان، اطاعت از آنها واجب شده باشد «تکلیف مشروط» است؛ پس هر پاسخی که فخر رازی در این رابطه بدهد همان را نسبت به امامان معصوم (ع) نیز میتوان گفت.
ج) اطاعت از امامان معصوم همانند اطاعت از رسول خدا (ص) مطلق است؛ بنابراین همان طور که در رسول خدا (ص) شناخت آن حضرت از باب مقدمه اطاعت، لازم و واجب است در اینجا نیز شناخت امامان از باب مقدمه اطاعت آنان لازم است و همان طور که شناخت انبیا در طول تاریخ و به خصوص درباره پیامبر اسلام (ص) امکان دارد و «تَكْلِيفُ مَا لَا يُطَاقُ» و تکلیف مشروط هم اتفاق نمیافتد، درباره امامان معصوم نیز شناخت آنان امکان دارد و لازمه آن «تَكْلِيفُ مَا لَا يُطَاقُ»و تکلیف مشروط نیست.
علامه سید محمد تقی حکیم، در پاسخ به این شبهه فخر رازی میآورد: فخررازی از کلمه اولی الامر وجوب اطاعت از اجماع را استفاده کرده و مبنا و منشأ ایشان این بوده که شناخت متعلق حکم را از شرایط خود تکلیف دانسته، پس وقتی شرط (شناخت و دسترسی به ائمه) منتفی شد، مشروط (وجوب اطاعت) نیز منتفی میشود. این نوع استفاده خیلی عجیب است؛ زیرا هیچ قضیهای در عالم نیست مگر این که امتثالش متوقف بر شناخت متعلق آن است؛ بنابراین اگر شناخت متعلق به عنوان شرط باشد همه قضایا، شرطیه میشود.
ظاهراً، فخر رازی میان مقدمه وجوب و مقدمه واجب خلط کرده است. در واقع شناخت متعلق تکلیف، از نوع دوم است که امتثال تکلیف متوقف بر آن است ولی اصل تکلیف هیچ گونه ربطی به شناخت ندارد.
افزون بر آن، این اشکال بر خود فخر رازی نیز وارد است؛ زیرا او اولی الامر را به اجماع (اهل حل و عقد) که شامل تمام مجتهدان است تفسیر میکند که آنها نیز محتاج به شناختاند و چه بسا شناخت آنان مشکلتر از شناخت یک فرد است در حالی که استقرای تمام آنان و اطلاع یافتن از آرای آنان آسان نیست؛ پس بر اساس مبنای ایشان نیز وجوب اطاعت مقید و مشروط به شناخت است، پس بهتر است بگوییم شناخت، قید اصل تکلیف نیست[۱].
از این رو این اشکال بر دیدگاه رشید رضا نیز وارد است؛ زیرا مطلق اطاعت مشروط به معرفت و شناخت است، لکن با این تفاوت که مصداق «اهل حل و عقد» بدون معرفی خدا و رسولش شناخته میشوند ولی امام معصوم را باید خدا و رسول (ص) معرفی کنند؛ زیرا شناخت معصوم تنها در گستره علم خداست پس ما وقتی شرط عصمت را در اولی الامر لحاظ کردیم به ناچار برای شناخت معصوم باید به خدا و رسول مراجعه کنیم؛ زیرا تنها خداوند به عصمت یا عصمت نداشتن بندگانش آگاه است و این اصول تنها با دیدگاه پیروان مدرسه اهل بیت (ع) مطابقت دارد.
در هر صورت، معرفت و شناخت اگر چه شرط است ولی در ردیف سایر شرایط نیست؛ زیرا راجع به تحقق بلوغ تکلیف است و اگر معرفتی نباشد تکلیفی نیست[۲].
د) درباره شبهه عدم وصول و در دسترس نبودن امامان باید گفت: در آیه مورد بحث اطاعت خداوند، اطاعت رسول او، و اطاعت اولی الامر به طور مطلق واجب شده است؛ در حالی که خداوند هرگز در دسترس بشر نیست، چنان که فرمود: ﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ﴾[۳]. در مورد رسول خدا (ص) نیز باید گفت که ایشان تنها نسبت به مسلمانان عصر خودشان در دسترس بوده است ولی نسبت به ما در دسترس نمیباشد. امامان هم نسبت به مسلمانان عصر خودشان در دسترس بودهاند ولی نسبت به ما اینگونه نیست، و همانگونه که از راه آثار به جامانده از رسول خدا (ص) که روایت راویان باشد رسول خدا (ص) را میشناسیم، دسترسی به امامان نیز از همین راه امکانپذیر است.
علامه طباطبایی، در رد استدلال فخر رازی، بر دسترسی نداشتن به امام معصوم مینویسد: «اگر امروز امت اسلامی دسترسی به امام معصوم ندارد تقصیر خود امت است؛ زیرا این امت اسلام بود که با سوء اختیارش و با اعمال زشت خویش، خود را از وجود امام معصوم بیبهره ساخت و این مربوط به خدا و پیامبرش نمیباشد و تکلیف برداشته نشده است»[۴].
بنابراین شناخت امام معصوم واجب است و هر انسان مکلف در هرجا که باشد باید امام زمان خود را بشناسد.
در این باره روایات بسیاری وجود دارد. از آن جمله در حدیثی که از شیعه و سنی نقل شده است رسول خدا (ص) میفرماید: «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة الجاهلية»[۵]؛ هر که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد مثل آن است که در زمان جاهلیت مرده است»[۶]
پانویس
- ↑ السید محمد تقی الحکیم، الأصول العامه للفقه المقارن، ص۱۵۵ و ۱۵۶.
- ↑ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۹۹.
- ↑ «چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد و او نازکبین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۴۰۰.
- ↑ ینابیع المودة، ج۳، ص۴۵۶ و ص۳۷۲، باب ۹۱؛ ج۱، ص۳۵۱، باب ۳۸. برای اطلاع بیشتر از دیگر منابع و نیز طرق حدیث، ر.ک: بحارالانوار، ج۲۳، ص۷۶ - ۹۵، کتاب الامامة.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۱۹۹.