آیا امام علی دلالت حدیث غدیر بر امامت را قبول نداشته است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا امام علی دلالت حدیث غدیر بر امامت را قبول نداشته است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ حدیث غدیر
مدخل اصلیحدیث غدیر
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا امام علی دلالت حدیث غدیر بر امامت را قبول نداشته است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث حدیث غدیر است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی حدیث غدیر مراجعه شود.

پاسخ نخست

علی ربانی گلپایگانی

حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی در کتاب «براهین و نصوص امامت» در این‌باره گفته‌‌اند:

  1. «روش منطقی درباره سخنان یک فرد درباره موضوعی این است که مجموع سخنان او درباره آن موضوع مورد توجه قرار گیرد، ولی گزینش قسمت‌هایی از سخنان وی که می‌تواند مؤید پیش‌فرض‌های خاصی باشد، منطقی نیست. در سخنان امیرالمؤمنین S نسبت به ابوبکر و عمر، هم انتقاد و اعتراض آمده است و هم تعریف تأیید. بنابراین، تعریف و تأییدهای امیرالمؤمنین S نسبی خواهد بود، یعنی امام کارهای مثبت و درست آنان را تأیید و آنان را برای این‌گونه کارها ستوده است. این شیوه امام، نشانگر واقع‌نگری و انصاف او درباره دیگران، به ویژه کسانی است که وی آنان را به این سبب که حق امامت را غصب کردند، سخت نکوهش کرده است[۱].
  2. امیرالمؤمنین S تأکید کرده است که اهمیت مصلحت اسلام و مسلمانان از هر چیز دیگری نزد او بیشتر است، و بدین سبب، اگر چه امامت را حق خویش می‌داند و کسانی که این حق را رعایت نکردند، نکوهش می‌کند، و این رفتار را ستمگری آنان نسبت به خویش می‌داند، ولی یادآور شده است تا وقتی مصلحت مسلمانان اقتضا کند او سکوت خواهد کرد[۲]. امیرالمؤمنین S در برخورد با خلفای پیش از خود بر پایه حکمت، مصلحت و انصاف- که اصول و ارکان رفتار ایمانی و اسلامی اند- رفتار کرده است، از یک سو با نقد مستدل و منصفانه، خطای آنان را به آنها گوشزد کرده است، و از سوی دیگر، کارهای درست آنان را تأیید فرموده و در امور مربوط به مصالح امت اسلامی با آنان همکاری کرده است.
  3. امیرالمؤمنین S به توصیه پیامبر اکرم a درباره حفظ وحدت امت اسلامی و پرهیز از رفتار یا گفتار تفرقه‌آمیز کاملاً عمل کرده است، و با اینکه امامت را حق مسلم و مشروع خود می‌دانست، از قیام مسلحانه برای استیفای حق خویش پرهیز کرد و تا وقتی مسلمانان پس از مشورت بر امامت ظاهری او اجتماع نکرده بودند پای در این عرصه نگذاشت. در آیین رهبری اسلامی، اصل مشورت، جایگاه مهمی دارد تا آنجا که خداوند سبحان از پیامبر اکرم a خواسته است در مسائل مربوط به اداره امور مسلمانان با آنان مشورت کند: وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ[۳] البته تصمیم‌گیری نهایی را حق پیامبر می‌داند و می‌فرماید: پس از آنکه آن حضرت در انجام کاری تصمیم گرفت باید به خدا توکل کند و قاطعانه آن را انجام دهد: فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ[۴]. روشن است که مشورت، منشأ مشروعیت ولایت پیامبر اکرم a نبود، بلکه از ارکان اعمال ولایت و رهبری او به شمار می‌رفت. امیرالمؤمنین S در اعمال ولایت و رهبری الهی خویش کاملاً به دستور خداوند و توصیه پیامبر اکرم a عمل کرد، ولی کسانی که به اذعان خود به صورت شتابزده و بدون مشورت با اهل حلّ و عقد در سقیفه گرد آمدند و ابوبکر را به عنوان خلیفه پیامبر a تعیین کردند، به دستور قرآن و توصیه پیامبر عمل نکردند.
  4. احتجاج امیرالمؤمنین S با معاویه بر اساس بیعت مهاجران و انصار با او از باب الزام و جدال احسن است، زیرا معاویه مدعی بود که خلافت خلفای قبل از امیرالمؤمنین S را که بر اساس بیعت شکل گرفته است، قبول دارد. امام بر این اساس با او احتجاج کرده است. روشن است که اگر امام به نصوص امامت خویش با معاویه احتجاج می‌کرد، وی می‌توانست با استناد به روش خلفای پیش از خود به احتجاج او پاسخ بگوید، ولی نمی‌توانست منطق مورد قبول خود را انکار کند.

بار دیگر یادآور می‌شویم که روش منطقی در داوری درباره سخنان امیرالمؤمنین S در مسئله امامت، این است که به مجموع سخنان او توجه کنیم و از برخورد گزینشی بر اساس پیش‌فرض‌های خود بپرهیزیم»[۵].

پانویس

  1. ر.ک: نهج‌البلاغه، خطبه ۳ (خطبه شقشقیه) و خطبه ۶: «فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ a حَتَّى يَوْمِ النَّاسِ هَذَا».
  2. «لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي أَحَقُّ النَّاسِ بِهَا مِنْ غَيْرِي وَ وَ اللَّهِ لَأُسْلِمَنَّ مَا سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمِينَ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهَا جَوْرٌ إِلَّا عَلَيَّ خَاصَّةً...». نهج البلاغه، خطبه ۷۴، شرح شیخ محمد عبده. نیز ر.ک: مناقب خوارزمی، ص۳۱۳، حدیث ۳۱۴.
  3. «و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  4. «و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  5. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت ص ۲۹۹.