آیا قرآن از کتاب تورات و انجیل برگرفته شده است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا قرآن از کتاب تورات و انجیل برگرفته شده است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ قرآن
مدخل اصلی؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

آیا قرآن از کتاب تورات و انجیل برگرفته شده است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث قرآن است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی قرآن مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد مهدی علیمردی

آقای محمد مهدی علیمردی در کتاب «در ساحل وحی» در این‌باره گفته‌ است:

«برخی خاورشناسان برای اینکه بگویند قرآن کریم از تورات و انجیل گرفته شده است، بخشی از تاریخ را تحریف و بدین‌سان القا کردند که پیامبر توانایی خواندن و نوشتن داشته است. بعضی جریان‌ها، مثل نوشتن صلح حدیبیه نیز دلالت می‌کند که پیامبر امی نبوده و نوشتن می‌دانسته است[۱].

مونتگمری وات، روایت ابن هشام را درباره نزول وحی و دستور قرائت که فرمود: ﴿اقْرَأْ... و حضرت فرمود «مَا أَنا بِقَارِئٍ‌» را این‌گونه تفسیر کرده است: يَعْنِي مَاذَا أَقْرَأُ، «چه چیزی را بخوانم». بعد می‌گوید که مفسران، معنای طبیعی را تغییر دادند و گفتند محمد، خواندن نمی‌دانسته، برای اینکه از این راه، معجزه بودن قرآن را به اثبات برسانند[۲].

خاورشناسان، اعجاز قرآن را هدف گرفته‌اند تا بگویند محمد (ص) با مطالعه تورات و انجیل، ترکیبی را به نام قرآن پدید آورده است، ولی قصه صلح حدیبیه در کتاب‌های روایی و تاریخی مشهور است و تأکید دارد که علی بن ابی طالب (ع)، نویسنده صلح بود و پیامبر، خواندن و نوشتن نمی‌دانست.

روایتی که مسلم از براء بن عازب می‌آورد، بر بی‌سوادی آن حضرت دلالت می‌کند: علی بن ابی طالب (ع)، صلح حدیبیه را میان پیامبر و مشرکان کتابت می‌کرد و در آن نوشت: این چیزی است که صلح کرد بر آن محمد رسول الله. گفتند: ننویس رسول الله. اگر ما می‌دانستیم تو رسولی، با تو نمی‌جنگیدیم. پیامبر به علی فرمود: آن را پاک کن. علی گفت: من نمی‌توانم آن را پاک کنم. سپس حضرت با دست خودش آن را پاک کرد[۳].

روایت دیگری نیز نقل می‌کند: رسول خدا (ص) به علی امر کرد که آن را پاک کند، علی فرمود: نه به خدا قسم پاک نمی‌کنم. رسول الله فرمود: مکان آن را به من نشان بده. آن را نشان داد و پاکش کرد و علی (ع) نوشت: محمد بن عبدالله[۴].

از روایت مسلم استفاده می‌شود که علی (ع) در مقام مشاور و کاتب پیامبر حضور داشته و در روایت دوم که پیامبر فرمود: «مکان آن را به من نشان بده»، دلیل بر این است که ایشان خواندن و نوشتن نمی‌دانسته است.

از آیات قرآن نیز استفاده می‌شود که محمد (ص)، امی بوده است، چنان‌که می‌فرماید: ﴿وَمَا كُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ[۵].

﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ[۶].

ابن تیمیه در این باره می‌گوید: خداوند آنچه را عامه و خاصه از خصوصیات ایشان می‌دانستند، بیان کرده است و برای قومی که او را مشاهده کردند، معلوم بوده و متواتراً به دیگران رسیده است که پیامبر، قرآن را نه می‌نوشته و نه می‌خوانده است. همچنین غیر قرآن را نیز نه می‌نوشته و نه می‌خوانده است[۷].

درباره اشکالی که وات مطرح کرده و از «مَا أَنا بِقَارِئٍ‌» [«من نمی‌توانم بخوانم»] تفسیر دیگری ارائه داده است، باید گفت در فتح الباری آمده که «ما» در عبارت نافیه است؛ چون اگر استفهامیه بود، دخول «باء» بر آن صحیح نمی‌نمود. پس «باء» در اینجا زائد بوده و برای تأکید نفی آمده است؛ یعنی مَا أَحْسَنُ الْقَراءَةَ [من نمی‌توانم خوب و درست بخوانم]. طیبی نیز می‌گوید «مَا أَنا بِقَارِئٍ‌» یُفِیدُ التَّقْوِیَةَ وَ التَّأْکِیدَ یَعْنِی لَسْتُ بِقَارِیءٍ اَلْبَتَّةً[۸]. [من نمی‌توانم بخوانم، تقویت و تأکید را می‌رساند یعنی البته که من نمی‌توانم بخوانم] افزون بر این، اگر محمد (ص) خواندن و نوشتن می‌دانست، مشرکان آن را بیان می‌کردند[۹][۱۰]

فطرت سالم و عقل منطقی می‌پذیرد که قرآن کریم، ندای قدسی است و با دل، هماهنگ و با عقل، هم‌جبهه و دم‌ساز است. اگر بپذیریم این کلام، وحی نفسی است و منبع آن تورات و انجیل بوده است، برای آنکه تناقضی پیش نیاید، باید در موارد بسیار بر ضد مطالب تورات و انجیل سخنی بیان نمی‌شد، ولی بر عکس، محتوای قرآن با تأکید و اصرار فراوان بر بیان حقیقت، آشکارا مخالفت خود را با تورات و انجیل بیان داشته است و بعضی حوادث را به روشنی تبیین می‌کند. برای نمونه، در قصه حضرت موسی (ع)، قرآن با این قضیه که فرعون سرپرستی موسی (ع) را پذیرفته باشد، مخالفت می‌کند و نمی‌پذیرد که فرعون وی را به عنوان فرزند خود نگه داشته است، بلکه تصریح دارد که: ﴿وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ[۱۱].

وقتی در این سرود الهی دقیق می‌شویم، در می‌یابیم که وحی قرآنی بر تمام شئون زندگی انسانی سایه افکنده است و به تمام جنبه‌ها و خوشه‌های زندگی نظر دارد. هر سخن که می‌آورد، به سنجیدگی آفرینش و هر قصه که می‌گوید، همه دلکش است. دل‌های رمیده به آیتی از او، خود را باز می‌یابند و سرهای شوریده به اشارتی یا حکایتی از او به راه می‌آیند. این همه برهانی است بر اینکه این نغمه و نوا، قدسی است، نه نفسی. پس ممکن نیست این تصور در ذهن خودنمایی کند که پیامبری امی، در عصر نادانی بتواند مسائل اسلامی را به طور کامل و معجزه آسا به نام وحی تبیین و تشریح کند.

با نگاه به سیر و سلوک پیامبر، نظریه وحی نفسی خنثی می‌شود[۱۲]. هر انسانی با مرور این حالت‌ها و مطالعه آن، در می‌یابد که آن سرود الهی نمی‌تواند توهم و تراوش چنین انسانی باشد. همچنین در می‌یابد که آن حضرت بر خلاف آنچه خاورشناسان ترسیم کرده‌اند، در دنیای افسانه و پندار زندگی نمی‌کرده است.

پیامبر در پیشگاه ندای وحی، چون بنده‌ای ضعیف و نیازمند به خالق هستی، اظهار خشوع و خضوع می‌کرد و از خداوند یاری و هدایت می‌طلبید و بخشش خدای را می‌خواست. او بیان کننده امر و نهی فرمان‌های الهی بود و آن را با تمام اخلاص حفظ می‌کرد»[۱۳]

پانویس

  1. به نقل از: الوحی القرآنی... ۵۳.Non christian Reiyion: Islam and its Founder P.
  2. مونتگمری وات، محمد در مکه، بیروت، مطبعة العصریة، ص۸۵؛ آیا این تحلیل و برداشت مغرضانه نیست؟ آیا نمی‌توان گفت وات با پیش‌فرض‌های دین مسیحیت، چنین برداشتی ارائه داده است؟
  3. صحیح مسلم، بشرح النووی، کتاب جهاد، باب صلح حدیبیه، ج۱۲، ص۱۳۵؛ العمده، ص۳۲۶، فی فنون شتی.
  4. صحیح مسلم، بشرح النووی، کتاب جهاد، باب صلح حدیبیه، ج۱۲، ص۱۳۷.
  5. «و تو پیش از آن (قرآن) نه کتابی می‌خواندی و نه به دست خویش آن را می‌نوشتی که آنگاه، تباه‌اندیشان، بدگمان می‌شدند» سوره عنکبوت، آیه ۴۸.
  6. «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  7. ابن تیمیه، الجواب الصحیح، ج۴، ص۳۱؛ به نقل از: محمود ماضی.
  8. ابن حجر العسقلانی، فتح الباری بشرح صحیح بخاری، ج۱، ص۳۲؛ ابن کثیر، سیرة النبویه، ج۱، ص۳۹۳.
  9. محمود ماضی، الوحی القرآنی فی المنظور الاستشراقی و نقده، اسکندریه، دارالدعوة، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۱۲۳ - ۱۳۰.
  10. علیمردی، محمد مهدی، در ساحل وحی ص ۳۳.
  11. «و همسر فرعون گفت: روشنی چشمی برای من و توست، او را نکشید باشد که به ما سود رساند یا آنکه او را به فرزندی بگیریم و آنان درنمی‌یافتند (که چه می‌کنند)» سوره قصص، آیه ۹.
  12. الاسلام و شبهات المستشرقین، ص۳۴۰.
  13. علیمردی، محمد مهدی، در ساحل وحی ص ۳۳.