موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

ابوبکر محمد بن حسن بن درید بن عتاهیّه أزدی بصری عمانی دوسی معروف به ابن درید در سال ۲۲۳ هجری در کوی صالح بصره به دنیا آمد[۱] و دوران کودکی را در بصره گذراند و در همانجا[۲] یا عمان[۳] پرورش یافت و نزد استادانی چون ابوحاتم سجستانی و ابوالفضل ریّاشی و توزی درس خواند. [۴]

به گفته خود ابن دُرَید، عمویش حسین بن محمد نیز در پرورش و تربیت وی نقش بسزایی داشته و مدتی را تحت سرپرستی وی سپری کرده است. [۵] ابن درید افزون بر اقامت در بصره، به جزایر میان بصره و فارس، بغداد و عمان مسافرت کرد و مدتی در آن سرزمین‌ها سکونت کرد و سال‌های پایانی عمر خود را در بغداد گذراند. [۶]

وی که از خانواده‌ای سرشناس و صاحب نام برخاسته بود[۷] و پدرش از توانگران و بزرگان عمان و بصره۸[۸] به شمار می‌‌آمد، از برجستگان دانش لغت و انساب و اشعار عرب قلمداد می‌‌شد و شعر نیز می‌‌سرود و اشعار فراوانی از وی به جا مانده است. [۹]

ابن درید را فردی خوش اخلاق، دلیر، بخشنده و بسیار کارآزموده دانسته[۱۰] و حافظه سرشار و نیرومند وی را ستوده‌اند. گفته شده وی بسیاری از دیوان‌های اشعار عرب را حفظ داشت. [۱۱] برخی ابن درید را از شاعران اهل بیت (ع) و فردی شیعه دانسته‌اند؛ [۱۲] در مقابل گروهی وی را شافعی مذهب معرفی کرده‌اند. [۱۳]

شاگردان و راویان وی حدود ۶۴ تن بوده‌اند که از میان آنان ابوسعید سیرافی، ابوبکر بن شاذان، ابوعبداللّه مرزبانی[۱۴] و ابوالحسین علی بن احمد که بیشتر با عنوان «غلام ابن درید» از او نام برده‌اند، شهرت بیشتری داشتند. ابوالحسین علی بن احمد در بغداد از قصیده مقصوره استادش دفاع می‌‌کرده و انتقادها را پاسخ می‌‌گفته است. [۱۵] ابن درید هنگام سفر به فارس، با دو پسر میکال ـ والی مقتدر عباسی ـ هم صحبت شد و این دو که در آن هنگام، ولایت فارس را بر عهده داشتند، دیوان فارس را به او سپردند و چنان شد که تمامی نامه‌های دولتی با نظر او صادر می‌‌شد و هیچ امری بدون امضای او انجام نمی‌گرفت؛ این چنین ابن درید در کنار آن دو امیر، ثروت هنگفتی فراهم آورد. [۱۶]

از مشهورترین اشعار ابن درید، قصیده‌ای است در مدح شاه عبدالله بن میکال که به قصیده مقصوره شهرت دارد. [۱۷] مهم‌ترین لکه سیاه در زندگی پُربار و حرمت‌آمیز ابن درید، همانا میل شدید او به باده خواری است. در خانه او شراب صافی و عودهایی که بر دیوار آویخته بود، یافت می‌‌شد. [۱۸] ابن درید در سال ۳۱۱ [۱۹] یا ۳۲۱ هجری در زمان خلافت قاهر باللّه در بغداد از دنیا رفت[۲۰] و در مقبره عباسیه[۲۱] یا خیزرانیّه به خاک سپرده شد. [۲۲]

وی دارای آثار و تألیفات بسیاری بود که عبارت‌اند از: الجمهرة فی علم اللغة، السرج واللجام، الاشتقاق، المقتبس، الوشاح، الخیل الکبیر، الخیل الصغیر، الانواء، المجتنی، المقتنی، الملاحن، روّادالعرب، کتابی به صورت پرسش و پاسخ که علی بن اسماعیل آن را گردآوری کرده است، اللغات، السلاح، غریب القرآن، ادب الکتّاب، فعلت وافعلت، صفه السحاب والغیث، لغات القرآن، غریب الحدیث، [۲۳] اسماءالقبائل، الامالی فی العربیة، تقویم اللسان، المقصوره که شامل ۲۲۹ بیت شعر است، المقصور والممدود، [۲۴] المتناهی فی اللغة، الاستدراک علی الخلیل، التوسّط، امثال علی بن ابی طالب (ع)، الامثال النبویه، رقعة ابی الحسن الصمیری الی ابی بکر محمدبن حسن بن درید وجوابه، قصیدة فی وصف الاسد، [۲۵] البنون والبنات، الملاهی، نضائر الحکمة، دیوان شعر، [۲۶] المختلف والمؤتلف، [۲۷] صفه البحار، ذخائرالحکمه، الأخبارالمنثوره، مقاطیع محبوکه الطرفین[۲۸] و مقتل ابن هبیره [۲۹].[۳۰]

منابع

  1.   جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. معجم الشعراء، ص ۳۷۸.
  2. نورالقبس، ص ۳۴۲.
  3. الانساب، ج ۲، ص ۴۷۳.
  4. الفهرست (ابن ندیم)، ص ۳۸ و ۶۷.
  5. معجم الادبا، ج ۱۸، ص ۱۲۹.
  6. انباه الرواة، ج ۳، ص ۹۳.
  7. معجم الشعرا، ص ۳۷۸.
  8. تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۱۹۵.
  9. طبقات النحویین واللغویین، ص ۱۸۴.
  10. معجم الشعرا، ص ۳۷۸.
  11. الانساب، ج ۲، ص ۴۷۳.
  12. معالم العلما، ص ۱۴۸.
  13. طبقات الشافعیه الکبری، ج ۳، ص ۱۳۸.
  14. تاریخ بغداد، ج ۲، ص ۱۹۵.
  15. طبقات المفسرین (داوودی)، ج ۲، ص ۱۲۶.
  16. مرآه الجنان، ج ۲، ص ۲۱۲.
  17. تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص ۸۹.
  18. وفیات الاعیان، ج ۴، ص ۳۲۶.
  19. لسان المیزان، ج ۵، ص ۱۳۳.
  20. مروج الذهب، ج ۴، ص ۳۴۰.
  21. الفهرست (الندیم)، ص ۳۸ و ۶۷.
  22. الانساب، ج ۲، ص ۴۷۳.
  23. الفهرست (الندیم)، ص ۳۸، ۶۷ و ۹۶.
  24. هدیه العارفین، ج ۲، ص ۳۲.
  25. تاریخ التراث العربی، ج ۸، ص ۱۷۷ و ۱۷۹ ـ ۱۸۰.
  26. المستدرک علی معجم المؤلفین، ص ۶۲۴.
  27. اسماء الکتب، ص ۲۸۶.
  28. الذریعه، ج ۱، ص ۳۳۱، ج ۱۰، ص ۶، ج ۱۵، ص ۴۶ و ج ۲۱، ص ۳۸۶.
  29. ایضاح المکنون، ج ۲، ص ۳۳۵.
  30. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۲ ص۳۳۶.