ابن ابی‌العوجاء بن زائده

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

وی پسر برادر معن بن زائده معروف، و شاگرد منحرف حسن بصری است. او همراهان ملحدی مانند ابن اعمی، ابن لوطی، ابن مقنع و امثال این‎ها داشت و آخرالامر بر سر اِلحاد و زندقه‌اش به دار آویخته شد.

عیسی بن یونس می‌گوید: ابن ابی العوجا، همراه با اجتماعی از همقطاران خود به مکه آمد و (عمل حج) را انتقاد و انکار می‌کرد. عُلماء از نظر خُبث زبان، و فساد ضمیرش از مجالست او گریزان بودند!. امام ششم(ع) در آن وقت با جمعیتی در مسجدالحرام نشسته بودند، عرض کرد: یابن رسول الله: مجلس‎ها امانتی است که باید مراعات شود. شاید مرادش این بود، که اهل هر مجلس، حقوق آن را باید حفظ نمایند، و یا اینکه گفتگوی من و شما باید محرمانه باشد، و سر سخن را از این‎جا شروع کرد:آیا اجازه هست که سخن بگویم؟ امام اجازه فرمود. او با کمال بی‌باکی گفت: تا کی می‌خواهید به دور این (بیدر) خرمن، چرخیدن، و چون گاوان این خرمن را کوبیدن، و به این سنگ و حجر پناهیدن، و این خانه از سنگ و گل را پرستیدن، و برای هروله پیرامون آن، چون شتران رمیده ور جهیدن. هر کس در این رشته فکر کند، خواهد دانست که این اساس را حکیمی و صاحب نظری تحکیم نبخشیده است. تو جواب بگو که رئیس و رأس این امری و پدر و جد تو، پایه و اساس آن را گذاشته‌اند؟!

امام(ص) راجع به حال او، و امثال او فرمود: بدیهی است کسی را که خداوند متعال واگذارد و قلبش به گمراهی گرایش یافته باشد، نگاه نافذی ندارد، حقایق را (هر چند که عظیم باشد) در ذائقه تلخ، و غیر قابل هضم می‌پندارد، و شیطان آموزگار و خدای اوست و او را به دره‌های هلاکت سرنگونش می‎سازد. بعد فرمود: آری این خانه‌ای است، که خداوند به وسیله آن روح بندگی در وجود جامعه بشری تزریق، و آن‎ها را به اظهار بندگی خود خوانده تا اطاعت بندگان خود را، در آمدن و زیارت این خانه آزمایش کند و مضافاً این خانه را قرارگاه پیامبران عظام و قبله نمازگزاران و وسیله آمرزش گناهان عموم بندگان و مایه تکامل بشری و نیل به سعادت ابدی قرار داده کنگره‌ای است که قدرت و عظمت الهی را نشان می‎دهد، پس این خانه شعبه‌ای است از (رضوان و خوشنودی) او و جاده کوبنده و محکمی است که به سوی غفران و آمرزش می‌رود.

این پرچم افراشته، اکنون بر فراز استوای کمال و کامل از هر جهت نصب، و بر مجتمعی از عظمت و جلال بر پا شده است. سازمان این کنگره عظیم دو هزار سال قبل از گسترش زمین آغاز یافته، پس با داشتن این سابقه، سزاوارترین مکان مقدسی است که مورد احترام و تعظیم قرار گیرد و آن‎چه را از محرمات که پروردگار از آن نهی فرموده در نزد آن مرتکب نشوند. سپس فرمود: خدای آفریدگار برازنده‌ترین کسی است که در راه اطاعت او باید از جان گذشت؛ زیرا او آفریننده ارواح و صورت‎ها است و همه را از آب و گل در آورده و صورت بخشیده است. ابن ابی العوجا گفت: این فرمانده، خود غائب است و تو حواله به غائب می‎دهی، باید آن‎جا که محل سان و رژه و معرض اطاعت امر و نهی می‌باشد، خود صاحب امر و نهی، غائب نباشد.

امام(ع) فرمود: چگونه او غائب است؟! آن است که امکان غائب دارد، وقتی که از مکانی به مکان دیگر منتقل شود، از مکان اول غائب، و در مکان دوم حاضر است، و خدای سبحان که جسم نیست، تا انتقال از مکان، برایش تصور شود، پس غائب نیست و حضور دارد، و هر جا خیمه عدل باشد در زیر آن خیمه خدا است، ولی ما حضور نداریم مگر با استحضار ذهن که به وسیله پرچم افراشته، خود را حاضر الذهن می‌کنیم. ابن ابی العوجا سرافکنده برگشت، و با همراهان گفت: من از شما خواستم که طرف مذاکره‌ای آماده کنید که خمره[۱] باشد تا بتوان زیر پا لگدکوب کرد، ولی شما مرا بر زیر اخگری افکندید که آتش سوزنده‌ای بود! آنان گفتند: تو در مجلس صادق(ع) بس حقیر بودی؟! گفت: ملامتی ندارد، وی پسر آن کسی است که سرهای همه خلائق را تراشیده است[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. در مدینه نوعی حصیر بوده که نخ نباشد.
  2. راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۸۳.
  3. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۶۶.