ابوالبختری عاص بن هشام اسدی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

اَبوالْبَخْتَری، عاص بن هاشم بن حارث بن اسد بن عبدالعزی و همچنین پدرش از بزرگان قریش در جاهلیّت بودند[۱] وی هرگز ایمان نیاورد؛ با این حال، بنا به نقل مؤرّخان، گاه با اکراه و برخلاف میل خویش، سران قریش را همراهی می‌کرد و شواهد نشان می‌دهد که در برابر پیامبر (ص) موضعی ملایم‌تر از دیگر مشرکان داشت؛ چنان‌که روزی در مقابل کسانی‌ که به پیامبر آزار می‌رساندند، با سلاح ایستاد [۲] و به‌رغم آن‌که از امضا‌کنندگان پیمان‌نامه قریش بر ضدّ بنی‌هاشم بود، آن را نقض می‌کرد و به محاصره‌شدگان غذا می‌رساند.[۳] یک بار که ابوجهل، مانع از رساندن غذا به شعب شد، او سخت برآشفت و با استخوان شتر سرش را شکست [۴] و در نکوهش او شعری سرود.[۵] وی یکی از پنج نفری است که برای شکستن محاصره بنی‌هاشم بسیار کوشید؛ سلاح برگرفت و از آنان خواست که از محاصره خارج شوند.[۶]

ابوالبختری به‌رغم عدم تمایل به حضور در جنگ بدر که به همین جهت ابوجهل او را نکوهش کرد، در آن شرکت جست؛ ولی پیامبر به دلیل حمایت‌های گاه و بی‌گاه وی از حضرت و بی‌میلی برای جنگ با مسلمانان، یاران خویش را از کشتن او نهی کرد.[۷] مجذر بن‌ زیاد بلوی، ابوالبختری را یافت و سفارش پیامبر را به اطلاع او رساند؛ امّا او خواهانِ امان برای همراه خود، جناده‌ بن ‌ملیحه نیز بود که از سوی مجذر پذیرفته نشد و سرانجام به دست او کشته شد[۸].[۹]

ابوالبختری در شأن نزول

  1. برخی مفسّران، ابوالبختری را از جمله مقتسمان دانسته‌اند که خداوند درباره آنها فرموده است: كَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِينَ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ [۱۰].[۱۱]
  2. ابوالبختری‌ و سایر سران قریش در سال‌های آغازین دعوت آشکار پیامبر (ص) نزد ابوطالب آمدند و از اینکه برادرزاده او به عقاید، آداب و مقدّسات آنان پشت کرده، شکایت کردند.[۱۲] خداوند در آیات وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ أَجَعَلَ الآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاقٌ أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الأَسْبَابِ [۱۳] به شرح ماجرا و بیان سخنان سران کفر پرداخته و علّت اعتراض آنان را تردید در نزول آیات الهی بر پیامبر دانسته است؛ سپس آنان را تهدید کرده و در پایان، از انکار نبوّت حضرت به وسیله آنان، سخن گفته است[۱۴]
  3. بنا به نقلی از ابن‌عبّاس، گروهی از سران قریش از جمله ابوالبختری گرد هم آمده، از رسول خدا (ص) خواستند که با آنان ملاقات کند. حضرت به گمان آنکه آنان در پی پذیرش اسلامند، نزد آنان رفت؛ امّا برخلاف انتظارش، وعده ریاست و مال به وی دادند تا دست از مبارزه با بت‌پرستی بردارد و از دعوت خویش برگردد. پیامبر (ص) با ردّ همه پیشنهادهای آنان فرمود: من فرستاده خداوند به سوی شما هستم تا شما را بشارت دهم و بترسانم. آنان در پی پاسخ پیامبر گفتند: حال که چنین است، چون شهر ما محدود و کم آب است، از خدایت بخواه تا کوه‌ها را حرکت دهد و نهرهایی مانند نهرهای شام و عراق برایمان جاری سازد؛ گذشتگان ما، از جمله قصی بن‌کلاب را زنده کند تا حقّانیّت تو را از او بپرسیم یا فرشته‌ای بر تو بفرستد تا تصدیقت کند و به تو باغ‌ها و قصرها و گنج‌ها بخشد تا به تو ایمان آوریم. در پی این درخواست‌ها، آیات وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِكَةِ قَبِيلاً أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إِلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً [۱۵] نازل شد و با ردّ خواسته‌های آنان، علّت ایمان نیاوردن مشرکان را این امر دانست که پیامبر بشری مانند آنان است.
  4. بلاذری نزول آیه أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ[۱۶] را در شأن ابوالبختری‌ دانسته [۱۷] که‌ گمان می‌کرد بت‌پرستی‌اش برای تقرّب به خدا است.
  5. در نقلی از ابن‌عباس، مقصود از إِنَّ الْإِنْسَانَ در آیه وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ[۱۸] که انکارکننده نشانه‌های قدرت و وحدانیّت خداوند است، گروهی از مشرکان از جمله ابوالبختری است.[۱۹]
  6. قرطبی در نقل دیگری، بدکاران يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ را در آیه أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ[۲۰] گروهی از سران مشرک قریش از جمله ابوالبختری دانسته است.
  7. در نقل دیگری از ابن‌عبّاس، الَّذِينَ أَجْرَمُوا در آیه إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ[۲۱] سران مشرک قریش از جمله ابوالبختری دانسته شده است که به استهزا، تحقیر و سرزنش مؤمنان پرداختند.[۲۲]
  8. در آیه وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۲۳] خداوند از توطئه سران مشرک مکّه در دارالندوه بر ضدّ پیامبر که در آنجا پیشنهاد قتل، اخراج یا حبس پیامبر داده شد، پرده برداشته است. بنابه گزارش عده‌ای از مفسّران، پیشنهاد اخراج پیامبر از سوی ابوالبختری مطرح شد؛[۲۴] ولی میبدی پیشنهاد ابوالبختری را حبس پیامبر نقل کرده است.[۲۵]
  9. عدّه‌ای، ابوالبختری را از جمله اطعام کنندگان سپاه مشرکان در جنگ بدر دانسته‌اند که خداوند آیه إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ[۲۶] را درباره آنان نازل کرد[۲۷]. قرطبی به نقل از ابن‌عبّاس، آیه الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ[۲۸] را نیز در همین باره دانسته است[۲۹].[۳۰]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نسب قریش، ص ۲۱۳.
  2. المغازی، ج۱، ص۸۰؛ الطبقات، ج۱، ص۱۶۴.
  3. نسب قریش، ص ۲۱۳.
  4. السیر و المغازی، ص ۱۶۱؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۵۰.
  5. السیر و المغازی، ص ۱۶۱.
  6. السیر و المغازی، ص ۱۶۵و۱۶۷.
  7. المغازی، ج ۱، ص ۸۰؛ سیره ابن‌هشام، ج ۲، ص ۶۲۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۱۴۰ و ۱۴۱.
  8. سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۶۲۹و۶۳۰.
  9. انصاری جیرفتی، الله‌مراد، مقاله «ابوالبختری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 606.
  10. «همچنان که (عذاب را) بر بخش‌کنندگان فرو فرستادیم آنان که قرآن را چند پاره کردند پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید از آنچه انجام می‌داده‌اند» سوره حجر، آیه ۹۰-۹۳.
  11. قرطبی، ج ۱۰، ص ۳۹.
  12. السیر و المغازی، ص ۱۴۷ و ۱۴۸؛ سیره ابن‌هشام، ج ۱، ص۲۶۴؛ تاریخ طبری، ج ۱، ص ۵۴۳.
  13. «و از اینکه بیم‌دهنده‌ای از خودشان به سراغشان آمد شگفتی کردند و کافران گفتند: این جادوگری بسیار دروغگوست. آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است. و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند. ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست. آیا از میان ما قرآن (تنها) بر او نازل شده است؟ باری آنان از یادکرد من در تردیدند یا هنوز عذاب مرا نچشیده‌اند. یا گنجینه‌های بخشایش پروردگار پیروز بخشنده تو نزد آنان است؟ یا فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست از آن ایشان است؟ پس بر ریسمان‌ها (به آسمان) فرا روند! (تا جلو وحی را بگیرند)» سوره ص، آیه ۴-۱۰.
  14. التبیان، ج ۸، ص ۵۴۳ و ۵۴۴؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۷۲۵ ـ ۷۲۸.
  15. «و گفتند: هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا برای ما از زمین چشمه‌ای فرا جوشانی. یا باغستانی از نخل و انگور داشته باشی که لابه‌لای آن جویبارهایی، نیک روان سازی. یا چنان که می‌پنداری، آسمان را پاره‌پاره بر سر ما افکنی یا خداوند و فرشتگان را پیش روی آوری. یا خانه‌ای زرّین داشته باشی یا به آسمان فرا روی و فرا رفتنت را (هم) هرگز باور نخواهیم داشت مگر نوشته‌ای برای ما فرو فرستی که آن را بخوانیم؛ بگو: پاکا که پروردگار من است، مگر من جز بشری پیام آورم؟» سوره اسراء، آیه ۹۰-۹۳.
  16. «آگاه باش که دین ناب، از آن خداوند است و خداوند میان آنان که به جای او سرورانی گرفته‌اند (و می‌گویند) ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم، در آنچه اختلاف می‌ورزند داوری خواهد کرد؛ خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمی‌کند» سوره زمر، آیه ۳.
  17. انساب‌الاشراف، ج ۱، ص ۱۶۶.
  18. «و اوست که شما را زنده گردانید سپس می‌میراند دگر باره زنده‌تان می‌گرداند؛ به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.
  19. قرطبی، ج ۱۲، ص ۶۲.
  20. «آیا آنان که کارهای بد انجام می‌دهند پنداشته‌اند که بر ما پیشی می‌گیرند؟ بد داوری می‌کنند» سوره عنکبوت، آیه ۴.
  21. «بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند» سوره مطففین، آیه ۲۹.
  22. قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۷۵.
  23. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  24. التبیان، ج۵، ص۱۰۹؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص ۸۲۶.
  25. کشف‌الاسرار، ج ۴، ص ۳۳.
  26. «بی‌گمان کافران دارایی‌های خود را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا می‌بخشند؛ به زودی (همه) آن را خواهند بخشید آنگاه برای آنان مایه دریغ خواهد بود سپس مغلوب می‌گردند و کافران به سوی دوزخ گرد آورده می‌شوند» سوره انفال، آیه ۳۶.
  27. اسباب‌النزول، ص ۱۹۵؛ کشف‌الاسرار، ج ۴، ص ۴۳؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۳۲.
  28. «(خداوند) کردارهای کسانی را که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خداوند باز داشتند بیراه گرداند» سوره محمد، آیه ۱.
  29. قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۴۸.
  30. انصاری جیرفتی، الله‌مراد، مقاله «ابوالبختری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 606-608.