ابوایوب خزاز در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

ابراهیم بن[۱] خراز[۲] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب سعد السعود یاد شده: « و فیه أیضاً یقول علی بن موسی بن طاووس: وَجَدْتُ كَثِيراً مِنَ الْأَخْبَارِ قَدْ ذَكَرْتُ بَعْضَهَا فِي كِتَابِ الْبَهْجَةِ بِثَمَرَةِ الْمُهْجَةِ مُتَضَمِّنَةً أَنَّ قَوْلَهُ جَلَّ جَلَالُهُ ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۳] أَنَّ الْمُرَادَ بِهَذِهِ الْآيَةِ جَمِيعُ ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ (ص) وَ أَنَّ الظَّالِمَ لِنَفْسِهِ هُوَ الْجَاهِلُ بِإِمَامِ زَمَانِهِ وَ الْمُقْتَصِدَ هُوَ الْعَارِفُ بِهِ وَ السَّابِقَ بِالْخَيْرَاتِ هُوَ إِمَامُ الْوَقْتِ (ع). فَمَنْ رَوَيْنَا ذَلِكَ عَنْهُ- الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ بَابَوَيْهِ... وَ- رَوَيْنَاهُ مِنْ كِتَابِ إِبْرَاهِيمَ الْخَزَّازِ وَ غَيْرِهِمْ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ مِمَّنْ لَمْ يَحْضُرْنِي ذِكْرُ أَسْمَائِهِمْ وَ الْإِشَارَةُ إِلَيْهِمْ»[۴][۵]

شرح حال راوی

در نام راوی در تفسیر کنز الدقائق تصحیف رخ داده و اسم ابراهیم خزاز درست است؛ زیرا:

  1. عنوان ابراهیم بن خزاز در کتب رجالی و اسناد روایات دیده نمی‌شود.
  2. در منبع اصلی حدیث، یعنی سعد السعود[۶]، به جای «ابراهیم بن خزاز»، «ابراهیم جزار»[۷] و در بحار الأنوار[۸] و تفسیر نورالثقلین[۹]، به صورت ابراهیم خزاز آمده است.

مراد از «ابراهیم خزّاز»، «ابراهیم خزّاز؛ ابوایوب» است، که در بعضی اسناد روایات[۱۰] یاد شده و رجالیان نیز به آن تصریح کرده‌اند[۱۱].

شرح حال راوی مورد بحث، با عنوان ابراهیم بن زیاد، ابوایوب خزاز متحد است[۱۲][۱۳]

ابراهیم بن زیاد

ابراهیم بن زیاد[۱۴] در سند ۱ روایت تفسیر کنز الدقائق یاد گردیده که به نقل از کتاب معانی الأخبار است: «و فی کتاب معانی الاخبار باسناده الی إِبْرَاهِيمَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَبِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَشِيدٍ[۱۵] قَالَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ الْإِمَامُ الصَّامِتُ وَ الْقَصْرُ الْمَشِيدُ الْإِمَامُ النَّاطِقُ»[۱۶].[۱۷]

شرح حال راوی

عنوان «ابراهیم بن زیاد» مشترک میان ابراهیم بن زیاد کرخی[۱۸]، ابراهیم بن زیاد خارفی[۱۹] و ابراهیم بن زیاد ابوایوب خراز کوفی[۲۰] است و مراد از آن در این سند، ابراهیم بن زیاد، ابوایوب خراز است، به قرینه روایت حسن بن علی بن فضال از ابوایوب خزاز در اسناد دیگر[۲۱]، نیز اتحاد «ابوایوب خزاز» با «ابراهیم بن زیاد» به تصریح شیخ طوسی در اصحاب امام صادق (ع)[۲۲].

ابراهیم بن زیاد ابوایوب خزاز، همان ابراهیم بن عثمان (بن عیسی) است که در کتب رجالی قدما یاد شده و زیاد جد وی است، به دلیل روایت شیخ طوسی در تهذیب الأحکام که در سندش آمده است: ابراهیم بن عثمان بن زیاد[۲۳] در نتیجه عنوان ابراهیم بن زیاد بر پایه نسبت به جد است و نام کامل راوی ابراهیم بن عثمان (عیسی)[۲۴] بن زیاد، ابوایوب کوفی خزاز[۲۵] است.

ابن داوود: إبراهیم بن زیاد أبوأیوب الخراز، و قیل: بن عیسی و قیل: بن عثمان[۲۶].

شهید ثانی ذیل عنوان ابراهیم بن عثمان: ظاهر الحال أن ابن عثمان هذا هو ابن زیاد الذی فیه قولان ابن عثمان و ابن عیسی و هو الذی تقتضیه طبقته و کلام غیره من علماء الفن[۲۷].

نوه شهید ثانی (شیخ محمد بن حسن بن زین الدین) ذیل سندی که نام «ابراهیم خزاز» در آن آمده: و ابراهیم الخزاز فیه؛ أبوأیوب إبراهیم بن عیسی أو ابن عثمان[۲۸].

آیت الله خویی نیز به اتحاد معتقد شده و در ترجمه ابراهیم بن زیاد، ابوایوب خزاز می‌نویسد: أقول: یأتی عن الشیخ عد إبراهیم بن عیسی الذی یقال له إبراهیم بن عثمان فی أصحاب الصادق (ع) و ظاهر ذلک تغایر إبراهیم بن زیاد مع إبراهیم بن عیسی، ولکن الظاهر اتحادهما، و ذلک لأن زیادا هو والد عثمان، و جد إبراهیم، کما یأتی فی إبراهیم بن عثمان، فنسبة إبراهیم إلی زیاد من النسبة إلی الجد. والله العالم[۲۹].

بر این اساس، راوی یادشده با عناوین مختلفی مانند ابوایوب[۳۰]، ابراهیم خزاز[۳۱]، ابراهیم بن زیاد[۳۲]، ابوایوب خزاز[۳۳]، ابراهیم خزاز ابوایوب[۳۴]، ابراهیم بن عثمان بن زیاد[۳۵]، ابوایوب ابراهیم بن عثمان[۳۶]، ابوایوب ابراهیم بن عیسی[۳۷]، ابوایوب ابراهیم بن زیاد خراز[۳۸]، ابوایوب ابراهیم بن عثمان خزاز[۳۹] و ابوایوب ابراهیم بن عیسی خزاز[۴۰] در اسناد روایات یاد شده و حدیث نقل کرده و از اسناد روایات برداشت می‌شود که اشتهار راوی به کنیه بوده است؛ از این رو نام ابوایوب - ابوایوب خزاز فراوان در اسناد روایات دیده می‌شود، چندان که این دو عنوان در اسنادِ بیش از ۶۰ روایت تفسیر کنز الدقائق آمده‌اند[۴۱].

بر پایه مطالب یادشده، سخن علامه مامقانی و ابن حجر عسقلانی در ترجمه ابراهیم زیاد، ابوایوب خزاز کوفی پذیرفته نیست:

  1. علامه مامقانی: لم نقف فیه إلا علی عد الشیخ له فی رجاله من رجال الصادق (ع)، و ظاهره کونه إمامیا، إلا أنه مجهول الحال[۴۲].
  2. ابن حجر عسقلانی: أبوأیوب الخزاز؛ اثنان إبراهیم بن زیاد و إبراهیم بن عثمان[۴۳][۴۴]

طبقه راوی

از تاریخ ولادت و وفات راوی اطلاعی در دست نیست؛ اما نجاشی وی را از راویان امامان امام صادق و امام کاظم (ع) شمرده است: روی عن أبی عبدالله و أبی الحسن، ذکر ذلک أبوالعباس فی کتابه[۴۵]، چنان‌که شیخ طوسی وی را در اصحاب امام صادق (ع)[۴۶] و آیت الله بروجردی تا او را از طبقه پنجم روات شمرده است[۴۷].

بر پایه اسناد روایات، ابوایوب خزاز از سه امام بزرگوار (ع) روایت کرده است.

  1. امام باقر (ع): « الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ رَجُلٍ ضَرَبَ مَمْلُوكاً لَهُ فَمَاتَ مِنْ ضَرْبِهِ قَالَ يُعْتِقُ رَقَبَةً»[۴۸]. مراد از ابا جعفر (ع) در این سند، امام باقر (ع) است، چنان‌که علامه تستری به آن تصریح دارد[۴۹]؛ زیرا اولاً ابوایوب خزاز امام جواد (ع) را درک نکرده و ثانیاً همین روایت را حمران بن اعین که از اصحاب امامان امام باقر و امام صادق (ع) است، از آن حضرت گزارش کرده است[۵۰]، گرچه احتمالاً به قرینه دیگر روایات، واسطه میان ابوایوب خزاز و أبوجعفر (ع) از سند افتاده باشد؛ زیرا تمام روایات ابوایوب خزاز از امام باقر (ع) با واسطه‌اند. در بعضی اسناد، ابوایوب خزاز به وساطت حمران از امام باقر (ع) حدیث نقل کرده[۵۱]، پس احتمال دارد که سند روایت تهذیب این گونه باشد: الحسن بن محبوب، عن أبی ایوب الخزاز، عن حمران، عن أبی جعفر (ع)....
  2. امام صادق (ع)؛ مانند عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَنْ سَعَى فِي حَاجَةِ أَخِيهِ الْمُسْلِمِ طَلَبَ وَجْهِ اللَّهِ كَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَلْفَ أَلْفِ حَسَنَةٍ يَغْفِرُ فِيهَا لِأَقَارِبِهِ وَ جِيرَانِهِ وَ إِخْوَانِهِ وَ مَعَارِفِهِ...[۵۲].
  3. امام کاظم (ع)؛ مانند «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ عَنْ يُونُسَ مَوْلَى عَلِيٍّ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ (ع) بَعْدَ مَا ذَبَحَ حَلَقَ ثُمَ ضَمَّدَ رَأْسَهُ بِمِسْكٍ وَ زَارَ الْبَيْتَ وَ عَلَيْهِ قَمِيصٌ وَ كَانَ مُتَمَتِّعاً. عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ نَحْوَهُ»[۵۳].

یادآوری

در اسناد روایات، موردی یافت نشده که ابوایوب خزاز از امام کاظم (ع) روایت کرده باشد، مگر همین حدیث؛ ولی با واسطه از آن حضرت روایت کرده است؛ همچون «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (ع) قَالَ: اخْتِلَافُ أَصْحَابِي لَكُمْ رَحْمَةٌ وَ...»[۵۴][۵۵]

استادان و شاگردان راوی

ابوایوب از راویان بزرگی است که کسان فراوانی را درک نموده و از آنان روایت نقل کرده که از مشایخ حدیثی وی شمرده می‌شوند؛ مانند محمد بن مسلم، محمد بن سوقة، أبوبصیر، برید عجلی، سماعة، سعد اسکاف، عمر بن حنظلة، ابوحمزة ثمالی، عمرو بن عثمان، یحیی بن عمران حلبی، ابن ابی یعفور، ابوخالد کابلی، برید کناسی[۵۶]، ابان بن تغلب[۵۷]، ابوعبیدة حذاء، سلیمان بن خالد[۵۸] و....

افراد بسیاری نیز از وی نقل روایت کرده‌اند که از شاگردن حدیثی وی شمرده می‌شوند؛ نظیر حسن بن محبوب، داوود بن نعمان، عثمان بن عیسی، محمد بن ابی‌حمزة، صفوان بن یحیی، سوید بن سعید قلاء، هشام بن سالم، علی بن حکم، عبدالله بن بحر، محمد بن ابی عمیر، حماد، محمد بن زیاد و ابن رباط، حسین بن عثمان عامری، یونس بن عبدالرحمن، علی بن اسباط، خلف بن حماد[۵۹]، حسن بن علی بن فضال[۶۰]، محمد بن علی بن محبوب[۶۱] و.....[۶۲]

جایگاه حدیثی راوی

«ابراهیم زیاد ابوایوب خزاز» از محدثان بزرگ و راویان ثقه و مورد اعتماد، نیز دارای اصل و کتاب بوده که راویان جلیل‌القدر و عظیم‌الشأنی مانند: ابن ابی‌عمیر، صفوان بن یحیی و حسن بن محبوب، آنها را روایت کرده‌اند[۶۳]، از این رو همه رجالیان و حدیث‌شناسان به وثاقت وی نظر دارند:

کشی: "قال محمد بن مسعود، عن علی بن الحسن: أبوأیوب کوفی، اسمه إبراهیم بن عیسی، ثقة"[۶۴].

شیخ طوسی: "ثقة، له أصل. أخبرنا به أبوالحسین ابن أبی جید، عن محمد بن الحسن بن الولید و أبوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان، عن أحمد بن محمد بن الحسن بن الولید، عن أبیه، عن محمد بن الحسن الصفار، عن یعقوب بن یزید، عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب، عن محمد بن أبی عمیر و صفوان بن یحیی، عن أبی أیوب الخزاز[۶۵]. نجاشی: ثقة، کبیر المنزلة، له کتاب نوادر کثیر الرواة عنه. أخبرنا محمد بن علی عن أحمد بن محمد بن یحیی، عن أبیه، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عنه به"[۶۶].

علامه حلی: کوفی، ثقة، کبیر المنزلة[۶۷].

ابن داوود: ثقة ممدوح[۶۸].

وحید بهبهانی: یظهر من عبارة المفید أیضاً کونه فی غایة الوثاقة[۶۹].

ابن حجر عسقلانی از رجالیان بزرگ اهل سنت: إبراهیم بن زیاد الخزاز الکوفی أبوأیوب، ذکره الطوسی فی رجال جعفر الصادق من الشیعة[۷۰][۷۱]

ایوب خزاز

ایوب الخزاز، تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از معانی الاخبار واقع شده است:

«فِي كِتَابِ مَعَانِي اَلْأَخْبَارِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ اَلْمُتَوَكِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي أَيُّوبَ اَلْخَزَّازِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: لَمَّا أُنْزِلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا[۷۲] قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ زِدْنِي فَأَنْزَلَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا[۷۳] فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَللَّهُمَّ زِدْنِي فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً[۷۴] فَعَلِمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّ اَلْكَثِيرَ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لاَ يُحْصَى وَ لَيْسَ لَهُ مُنْتَهًى»[۷۵].[۷۶]

شرح حال راوی

به چند دلیل، در عنوان راوی، کلمه «ابو» افتاده و ابو ایوب الخزاز درست است:

  1. در منبع حدیث - یعنی معانی الاخبار[۷۷] و دیگر کتاب‌های روایی[۷۸] - واژه «ابو ایوب الخزاز» ذکر شده است.
  2. در کتاب‌های رجالی به نام «ایوب الخزاز» اشاره نشده است.
  3. روایت فراوان، عثمان بن عیسی از «ابو ایوب الخزاز» در اسناد روایات[۷۹].[۸۰]

منابع

پانویس

  1. مصحف ابراهیم الخزاز است.
  2. ر. ک: تنقیح المقال، ج۳، ص۳۹۶، ش۲۴۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۲۸، ‌ش ۳۵۳؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۷۹، ش۹۶.
  3. سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است سوره فاطر، آیه ۳۲.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۶۶ به گزارش از سعد السعود، ص۷۹- ۸۰.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۸۴.
  6. ر. ک: سعد السعود، ص۸۰.
  7. مصحف ابراهیم الخزاز است که به جهت شباهت عنوان الخراز با عنوان الجزار تصحیف رخ داده و مؤیدش عدم وجود نام ابراهیم الجزار در کتب رجالی و اسناد روایات است.
  8. ر. ک: بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۲۰، ح۲۱.
  9. ر. ک: تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۳۶۲ - ۳۶۳، ح۸۱.
  10. «... عَنْ يُونُسَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْخَزَّازِ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:...»؛ (الکافی، ج۳، ص۴۱۲، ح۳).
  11. ر. ک: تنقیح المقال، ج۳، ص۳۹۶ - ۳۹۷، ش۲۴۴ – ۲۴۵؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۷۹ (ش ۹۶) و ۲۳۵ (ش۱۴۸)؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۲۸، ش۳۵۳.
  12. ر. ک: رجال الطوسی، ص۱۵۹، ش۱۷۷۵؛ الرجال (ابن داوود)، ص۱۴، ش۱۹؛ نقد الرجال، ج۱، ص۶۱، ش۷۰؛ جامع الرواة، ج۱، ص۲۱ و ۲۶؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۰۳، ش۱۵۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۴۸، ش۲۳۲؛ و....
  13. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۸۴-۲۸۵.
  14. ر. ک: أ. منابع شیعی: رجال الطوسی، ص۱۵۹، ش۱۷۷۵؛ الرجال (ابن داوود)، ۱۴، ش۱۹؛ نقد الرجال، ص۶۱، ش۷۰؛ جامع الرواة، ج۱، ص۲۱؛ إکلیل المنهج، ص۸۵؛ منتهی المقال، ج۱، ص۱۶۱، ش۴۱؛ طرائف المقال، ج۱، ص۳۹۶، ش۳۱۱۴؛ الرسائل الرجالیه (کلباسی)، ج۴، ص۱۰۲؛ تنقیح المقال، ج۴، ص۹، ش۲۶۴؛ أعیان الشیعه، ج۲، ص۱۳۹، ش۲۱۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۴۸، ش۲۳۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۰۳، ش۱۵۶؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۸۶، ش۱۰۵. ب. منابع سنی: لسان المیزان، ج۱، ص۶۱، ش۱۵۲؛ ج۷، ص۱۳، ش۸۴.
  15. و چه بسا شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و (اینک خانه‌هایی) فرو ریخته‌اند و (بسا) چاه‌هایی فرو نهاده و کاخ‌هایی بلند (که به جا مانده‌اند!) سوره حج، آیه ۴۵.
  16. تفسیر کنز الدقائق، ج۹، ص۱۱۴ به گزارش از معانی الأخبار، ص۱۱۱، ح۲: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يُونُسَ اللَّيْثِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ...».
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۹۱.
  18. رجال النجاشی، ص۳۴۶، ش۹۳۵. (ترجمه محمد بن أحمد بن عبدالله بن مهران بن خانبة الکرخی).
  19. رجال الطوسی، ص۱۵۷، ش۱۷۵۲.
  20. رجال الطوسی، ص۱۵۹، ش۱۷۷۵.
  21. «... عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: مُرُوا شِيعَتَنَا بِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع)...»؛ (تهذیب الأحکام، ج۶، ص۴۲، ح۱).
  22. ابراهیم بن زیاد، أبوأیوب الخراز الکوفی. (رجال الطوسی، ص۱۵۹، ش۱۷۷۵)
  23. عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:...؛ (تهذیب الأحکام، ج۷، ص۱۷۹، ح۷۸۷).
  24. شیخ طوسی: إبراهیم بن عیسی، کوفی خراز، و یقال ابن عثمان. (رجال الطوسی، ص۱۶۷، ش۱۹۳۵). نجاشی: إبراهیم بن عیسی أبوأیوب الخراز و قیل إبراهیم بن عثمان؛ (رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۵). از آنجا که نجاشی اضبط از دیگر رجالیان شمرده می‌شود و هنگام تألیف کتاب رجال به آثار رجالی شیخ طوسی دسترسی داشته و بعضی از مطالب رجال نجاشی ناظر به دیدگاه شیخ طوسی و در پی تصحیح آن است، می‌‌توان گفت که عنوان ابراهیم بن عیسی ترجیح دارد، هرچند در اسناد روایات هر دو عنوان یافت می‌شود.
  25. بالخاء المعجمة؛ والراء بعدها؛ والزای بعد الألف وقیل قبلها أیضا؛ (خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۵، ش۱۳).
  26. الرجال (ابن داوود)، ص۱۴، ش۱۹.
  27. جامع الرواة، ج۱، ص۲۶.
  28. استقصاء الإعتبار، ج۵، ص۳۵۴.
  29. معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۰۳، ش۱۵۶.
  30. أحمد بن إدریس، عن محمد بن عبدالجبار، عن صفوان بن یحیی، عن أبی أیوب، عن محمد بن مسلم، عن أبی عبدالله (ع) قال...؛ (الکافی، ج۱، ص۹۱، ح۱)
  31. الحسین بن سعید، عن إبراهیم الخزاز، عن عبد الحمید بن عواض، عن أبی عبدالله (ع) قال...؛ (تهذیب الأحکام، ج۲، ص۹۲ - ۹۳، ح۳۴۵).
  32. مانند سند مورد بحث.
  33. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ...»؛ (الکافی، ج۱، ص۳۳۸، ح۱۰)
  34. «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْخَزَّازِ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:...»؛ (الکافی، ج۳، ص۴۱۲، ح۳).
  35. «عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:...»؛ (تھذیب الأحکام، ج۷، ص۱۷۹، ح۷۸۷)
  36. «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ:...»؛ (تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۹۳ - ۲۹۴، ح۸۸۸).
  37. «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عِيسَى عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) وَ...»؛ (تهذیب الأحکام، ج۳، ص۱۶، ح۵۶).
  38. «صفوان بن یحیی، عن أبی أیوب ابراهیم بن زیاد الخراز، عن أبی حمزة الثمالی، عن أبی خالد الکابلی قال: دخلت علی مولای علی بن الحسین (ع) و فی یده صحیفة...»؛ (اثبات الهداه، ج۲، ص۲۳۴، ح۸۱۱).
  39. «... الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو أَيُّوبَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ عُثْمَانَ الْخَزَّازُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ...»؛ (کامل الزیارات، ص۱۲۱، ح۱)
  40. ... عن أحمد بن أبی عبدالله البرقی، عن الحسن بن علی بن فضال، عن أبی أیوب إبراهیم بن عیسی الخزاز، عن محمد بن مسلم، عن أبی جعفر الباقر (ع) قال...؛ (المزار الکبیر، ص۳۴۰).
  41. ر. ک: تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۱۷۱، ۲۳۶، ۳۰۱، ۳۳۷، ۳۵۷، ۴۲۹ و ۴۵۴؛ ج۳، ص۳۴۸؛ و....
  42. تنقیح المقال، ج۴، ص۱۰، ش۲۶۴.
  43. لسان المیزان، ج۷، ص۱۳، ش۸۴.
  44. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۹۲-۲۹۵.
  45. رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۵.
  46. رجال الطوسی، ص۱۶۷ (ش ۱۹۳۵) و ۱۵۹ (ش ۱۷۷۵).
  47. الموسوعة الرجالیه (طبقات رجال التهذیب)، ص۲۱.
  48. تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۲۳۶، ح۹۳۸.
  49. ر. ک: «و روی التهذیب فی ۱۰ عن أبی أیوب الخراز، عن الباقر (ع): سألته عن رجل ضرب مملوکاً له فمات من ضربه؟ قال: یعتق رقبة»؛ (النجعه فی شرح اللمعه، ج۶، ص۲۴۰).
  50. «وَ سَأَلَ حُمْرَانُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع)عَنْ رَجُلٍ ضَرَبَ مَمْلُوكاً لَهُ فَمَاتَ مِنْ ضَرْبِهِ قَالَ يُعْتِقُ رَقَبَةً»؛ (من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۲۵، ح۵۲۶۲).
  51. مانند: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ حُمْرَانَ عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) قَالَ: لَا يُقَادُ وَالِدٌ بِوَلَدِهِ وَ يُقْتَلُ الْوَلَدُ إِذَا قَتَلَ وَالِدَهُ عَمْداً»؛ (الکافی، ج۷، ص۲۹۷ - ۲۹۸، ح۱).
  52. الکافی، ج۲، ص۱۹۷، ح۶.
  53. الکافی، ج۴، ص۵۰۵، ح۳.
  54. علل الشرائع، ج۲، ص۳۹۵، ح۱۵.
  55. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۹۵-۲۹۸.
  56. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۱۷۱ - ۱۷۲، ۲۳۶، ۴۲۹، ج۳، ص۳۶۱، ۳۸۴، ج۵، ص۳۹۳، ج۹، ص۴۵۶، ج۱۱، ص۳۴۸، ج۱۲، ص۴۶۱؛ ج۱۲، ص۵۹۰، ج۱۳، ص۲۵۷؛ ج۱۳، ص۲۸۰، ۳۱۱.
  57. الإختصاص، ص۳۱۹.
  58. تهذیب الأحکام، ج۳، ص۱۶، ح۵۶؛ ج۴، ص۱۲۳ - ۱۲۴، ح۳۵۵.
  59. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۱۷۱ - ۱۷۲، ۳۰۱، ۳۳۷ و ۳۵۷؛ ج۳، ص۳۴۸؛ ج۴، ص۱۲۲ و ۳۵۹، ج۵، ص۳۸۳؛ ج۷، ص۱۲۱ و ۱۵۵، ج۹، ص۴۴۴؛ ج۱۰، ص۳۶۳؛ ج۱۱، ص۴۴۷؛ ج۱۳، ص۲۴۱، ۲۸۰؛ ج۱۴، ص۱۳۵.
  60. کامل الزیارات، ص۱۲۱، ح۱.
  61. تهذیب الأحکام، ج۴، ص۴۰، ح۱۰۱.
  62. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۹۸-۲۹۹.
  63. ر. ک: الفهرست، طوسی، ص۱۸ - ۱۹، ش۱۳؛ رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۵.
  64. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۳۶۶، ش۶۷۹.
  65. الفهرست (طوسی)، ص۱۸ - ۱۹، ش۱۳.
  66. رجال النجاشی، ص۲۰، ش۲۵.
  67. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۵، ش۱۳.
  68. الرجال (ابن داوود)، ص۱۴، ش۱۹.
  69. تعلیقة علی منهج المقال، ص۵۰.
  70. لسان المیزان، ج۱، ص۶۱، ش۱۵۲.
  71. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۱ ص ۲۹۹-۳۰۰.
  72. آنان که کار نیک آورند (پاداشی) بهتر از آن خواهند داشت سوره نمل، آیه ۸۹.
  73. کسانی که نیکی آورند ده برابر آن (پاداش) دارند سوره انعام، آیه ۱۶۰.
  74. کیست که به خداوند وامی نیکو دهد تا خداوند آن را برای وی چندین برابر گرداند؟ سوره بقره، آیه ۲۴۵.
  75. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۳۷۷ به گزارش از معانی الاخبار، ص۳۹۷، ح۵۴.
  76. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 392.
  77. معانی الاخبار، ص۳۹۷، ح۵۴.
  78. ر.ک: الأربعون حدیثا (شهید اول)، ص۶۶؛ بحار الانوار، ج۶۸، ص۲۴۶، ح۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۰۴، ح۱۳۴۵؛ تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۱۰۳، ح۱۲۶.
  79. ر.ک: المحاسن، ج۲، ص۳۴۷، (ح۱۶)؛ ص۵۵۶، (ح۹۱۴)؛ الکافی، ج۱، ص۳۸، (ح۱)، ص۶۴، (ح۲)، ج۲، ص۱۹۷، (ح ۶)، ص۳۱۵، (ح ۳)، ج۵، ص۵۲۶، (ح۳) و....
  80. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۴، ص 393.