اجتهاد در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

اجتهاد از ماده «جهد»، به ضم جیم و فتح آن، به معنای توان[۱]، به آخر رساندن قدرت[۲] و مشقت[۳] است. برخی گفته‌اند: «جَهد» به فتح جیم به معنای مشقت و سختی و «جُهد» به ضم جیم به معنای توان و طاقت است[۴]. بر اساس معانی یادشده می‌توان گفت که اجتهاد عبارت است از «به‌کارگیری تلاش و کوشش در حد توان برای انجام کاری».

واژه «اجتهاد» به صیغه افتعال در قرآن کریم به چشم نمی‌خورد، اما به صورت مصدر در موارد متعدد ذکر شده و به همان معانی لغوی به کار رفته است. البته در برخی موارد به ضم جیم آمده است، مانند آیه مبارکه ﴿وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ[۵] که در آن، «جهد» به معنای نیرو و توان است[۶]، و در برخی موارد به فتح جیم آمده است، مانند آیه شریفه ﴿وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ[۷]. این جمله در آیات متعدد ذکر شده است. واژۀ «جَهد» که در این جمله به کار رفته، در آیه ۱۰۹ سوره انعام[۸]، آیه ۵۳ سوره مائده[۹] و آیه ۳۸ سوره نحل[۱۰] به معنای کوشش و تلاش است و در آیه ۵۳ سوره نور[۱۱] و آیه ۴۲ سوره فاطر[۱۲] به معنای توان و نیروست.

واژه «اجتهاد» و مشتقات آن در سخنان معصومان نیز به همان معنای لغوی به کار رفته است؛ مانند: «إِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِي النَّظَرِ لِنَفْسِكَ وَ إِنِ اجْتَهَدْتَ مَبْلَغَ نَظَرِي»[۱۳]؛ «تَجْتَهِدَ لِنَفْسِكَ فِي اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَيْكَ فِي عَهْدِي هَذَا»[۱۴]؛ «وَ يَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الِاجْتِهَادُ فِي التَّوَاصُلِ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ»[۱۵]. این واژه به تدریج از معانی لغوی خود که صرف نیرو و توان یا تلاش و کوشش در انجام کار می‌باشد، دور شده و در معنای اصطلاحی دیگری به کار گرفته شده است.[۱۶].

منابع

پانویس

  1. الجَهد والجُهد الطاقة؛ (علی بن اسماعیل (ابن سیده)، المحکم والمحیط الاعظم، ج۴، ص۱۵۳، ذیل واژه «ج ه د»).
  2. الجَهد والجُهد لغتان فصيحتان بمعنى واحد بلغ الرجل جُهده و جَهده و مجهوده إذا بلغ أقصى قوته و طوقه؛ (محمد بن حسن (ابن درید)، جمهرة اللغة، ج۲، ص۷۱، ذیل واژه «جُدَهَ»).
  3. «جهد» الجيم و الهاء و الدال. أصله المشقة؛ (احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۴۸۶، ذیل واژه «جهد»).
  4. قيل: الجَهد: المشقّة و الجُهد: الطاقة؛ (علی بن اسماعیل (ابن سیده)، المحکم و المحیط الاعظم، ج۴، ص۱۵۳، ذیل واژه «ج ح د»).
  5. «کسانی که جز توان (اندک) خود چیزی (برای دادن صدقه) نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۷۹.
  6. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵-۶، ص۸۴.
  7. «و سخت‌ترین سوگندهایشان را به خداوند خوردند که اگر نشانه‌ای برای آنان بیاید به آن ایمان می‌آورند» سوره انعام، آیه ۱۰۹.
  8. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳-۴، ص۵۴۰.
  9. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳-۴، ص۳۲۰.
  10. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۵-۶، ص۵۵۵.
  11. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷-۸، ص۲۳۸.
  12. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۷-۸، ص۶۴۴.
  13. تو هر چه هم کوشش کنی و مصالح خود را در نظر بگیری، آن اندازه که من درباره تو تشخیص می‌‌دهم، تشخیص نخواهی داد» (نهج البلاغه، ترجمه رضا آشتیانی و محمدجعفر امامی، نامه ۳۱، ص۱۸۵).
  14. «برای پیروی از این عهدنامه کوشش نما» (نهج البلاغه، ترجمه رضا آشتیانی و محمدجعفر امامی، نامه ۳۱، ص۱۸۰).
  15. محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۱۷۴؛ «بر مسلمانان سزاوار است که در پیوستن به یکدیگر و همکاری در رسیدگی به همدیگر و یاری نیازمندان بکوشند».
  16. عارفی، محمد اسحاق، خاتمیت و پرسش‌های نو ج۱ ص ۲۳۸.